چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


آسیا، در جست‌وجوی اعتباری دوباره


آسیا، در جست‌وجوی اعتباری دوباره
از زمان بحران اقتصادی ۱۰ سال پیش آسیا تاكنون، موضوعی كه در مباحثات درباره نظام‌های مبادله ارزی، كنترل سرمایه و... به دست فراموشی سپرده شده، نتایج سیاسی این بحران است كه آن را با بحث «مرگ ارزش‌های آسیایی» می‌شناسیم.
با این حال بحث درباره «جامعه آسیا» همزمان با بازگشت اعتماد به نفس آسیا و حضور مجدد كشورهای آسیایی در عرصه بین‌المللی، جای خود را دوباره باز كرده است.
نقطه اتكای بحث‌های كنونی از اقتصاد «ببرهای آسیا» در دهه ۱۹۹۰ در جنوب شرق آسیا به اقتصاد اژدها و فیل، چین و هند تغییر مكان داده است. بحث‌های پیشین به دنبال چندپارگی ایدئولوژیك آسیا و مجموعه‌ای از بحران‌های منطقه‌ای با شكست روبه‌رو شد.
با این حال ظهور دوباره اقتصاد آسیا و استقلال روزافزون منطقه در عرصه سیاسی، اقتصادی و امنیتی به عنوان عوامل اصلی تقویت هویت آسیایی قدرتمندتر عمل كرده است.
چنین بحث‌هایی موجب انكار این موضوع نمی‌شود كه هویت آسیا، هویتی برساخته است، با این حال ماهیت برساخته بودن ارزش‌های آسیایی از اهمیت و اعتبار این ارزش‌ها نمی‌كاهد؛ هویت بسیاری از دولت-ملت‌ها بر اساس هویت‌های برساخته یا تصوری شكل گرفته است. سیاستمداران و سیاستگذاران كشورهای منطقه از مفهوم جامعه آسیایی یا هویت آسیایی برای تقویت هویت ملی بهره برده‌اند.
برای مثال سنگاپور و مالزی از هویت و ارزش‌های آسیایی برای پیوند جمعیت چندفرهنگی خود استقبال می‌كنند.
همچنین برخی كشورها برای تقویت قدرت خود از این مفهوم استفاده كرده‌اند، همانگونه كه ژاپن خود را به عنوان مدل شگفت‌آور اقتصاد آسیایی معرفی كرده است، چین پس از كاهش مشروعیت كمونیسم در این كشور، خود را به عنوان سرزمین ارزش‌های كنفوسیوسی بازنمایی كرده است و هند به عنوان بخشی از سیاست «درون‌نگری» یا «نگاه به شرق» این كشور را به عنوان خانه بودیسم معرفی كرده است.
آسیا منطقه‌ای یكپارچه، ‌همگن و ایستا نیست و با توجه به تنوع سیاسی، فرهنگی، قومی و تنوع زبان و دین در این منطقه، هویت‌ها، تمدن‌ها و نظام‌های ارزش چندبعدی و چندگانه‌ای آن را فراگرفته است. با این حال ناهمگنی آسیا، هویت منطقه‌ای آن را تحت‌شعاع قرار نداده است.
همچنین تاریخ مشترك نبرد در برابر استعمار، تعامل‌های اقتصادی، نگرانی‌های امنیتی مشترك و همكاری سیاسی كه با رشد اجتماع‌های منطقه‌ای تقویت شده، به ساختن هویت آسیایی كمك كرده است.
● ارزیابی جامعه آسیایی
مفهوم جامعه یا هویت آسیایی تغییرهای زیادی را پشت سرگذاشته است. پیوندهای تجاری در آسیا به دو هزار سال پیش و داستان تجارت چین و هند در جاده ابریشم و مسیر دریایی آسیای جنوب شرق بازمی‌گردد.
با این حال، پیوندهای مذهبی و فرهنگی میان آسیایی‌ها به زمان گسترش بودیسم به ورای شبه‌قاره‌ هند در قرن سوم پیش از میلاد بازمی‌گردد. اولین اقدام در جهت هویت سیاسی پان‌آسیایی به سیستم مالیات امپراتور چین بازمی‌گردد كه بربرهای غیرآسیایی را از كشورهای مالیات دهنده آسیا شامل كره، ژاپن و شماری از سلطنت‌های آسیای جنوب شرق متمایز می‌كرد.
با آغاز استعمار غرب از قرن هجدهم میلادی بر آسیا، تعامل میان كشورهای آسیایی كه دیگر بازیگران سیاسی مستقلی نبودند و به رقبای دوره استعمار بدل شده بودند، كاهش یافت.
در این دوره امپراتوری ژاپن از مفهوم هویت آسیایی برای حمایت از «آزادسازی» كشورهای آسیایی از استعمار بهره برد. جواهر لعل نهرو، نخست وزیر هند، سوكارنو، رئیس‌جمهور اندونزی و زوانلای، نخست‌وزیر چین نبرد آسیا علیه امپریالیسم و استعمارزدایی را با نبرد آفریقا و آمریكای لاتین پیوند داده و همچنین ازهویت آسیایی برای بحث در كنفرانس روابط آسیا در سال ۱۹۴۷ بهره بردند تا «روح باندونگ» را كه منادی جنبش عدم تعهد و نشست آسیا-آفریقا در سال ۱۹۹۵ شد، بسازند.
نهرو، یكی از اصلی‌ترین صداهای هویت آسیایی بود، گواه این موضوع حمایت وی از چین در طول جنگ كره و در ادعای این كشور برای كسب كرسی در سازمان ملل است. نهرو همچنین پیروزی ژاپن را در جنگ ژاپن-روسیه در سال ۱۹۰۵ خوشباش گفت و حتی بر اساس این ایده كه ژاپن را برادری آسیایی می‌خواند، با مجازات ژاپن در دادگاه‌های توكیو پس از جنگ دوم جهانی مخالفت كرد.
با این حال این مرحله از اتحاد آسیا با آغاز جنگ هند و چین در سال ۱۹۶۲ و معماری چندپاره آسیا پس از جنگ دوم جهانی كه با شكل‌‌گیری سازمان هایی چون سازمان معاهده ضدكمونیستی آسیای جنوب‌شرقی (SEATO) به رهبری آمریكا تقویت شد، با ناكامی روبه‌رو شد. دور تازه منطقه‌گرایی آسیا در دهه ۱۹۹۰ با خیزش اقتصاد ببرها یعنی هنگ كنگ، سنگاپور، كره جنوبی و تایوان ظاهر شد.
ماهاتیر محمد، نخست‌وزیر مالزی و لی كوان‌یو، نخست‌وزیر سنگاپور دور جدیدی از این بحث‌ها را رهبری كردند با این نگرش كه توانایی كشورهای آنها برای حركت از یك اقتصاد كشاورزی در حال توسعه به سوی كشوری تازه صنعتی شده در طول یك نسل نشانه‌ای از مدل قوی اقتصادی و سیاسی آنهاست.
این مدل در سطح ارتباط میان كشورها به صورت احترام دوجانبه، تمامیت ارضی، عدم تخاصم، عدم دخالت در امور داخلی سایر كشورها و منفعت دو جانبه تجلی می‌یابد كه در «پنج اصل همزیستی مسالمت‌آمیز» و «معاهده دوستی و همكاری» میان كشورهای آسیایی كه به «روش آ‌سه‌آن» معروف است، مطرح شده است.
در سال ۱۹۹۷ بحران مالی آسیا و اپیدمی سارس دوباره توفان ارزش‌های آسیایی را به پا كرد. نیاز به «حفظ اعتبار» به فقدان شفافیت درباره اپیدمی سارس منجر شد.
در نهایت، فقدان پاسخگویی دولت‌های غیردموكراتیك منطقه به تغییرات سیاسی شدید در بسیاری از كشورها از سقوط رژیم سوهارتو در اندونزی تا دستگیری‌ها و سركوب‌ها در مالزی توسط دولت انور ابراهیم، نخست‌وزیر این كشور و تغییر رهبری در تایلند و كره شمالی منجر شد.
● چین و هند موتور همگرایی
با این حال بحران اقتصادی آسیا مرحله جدیدی در بحث بر سر ارزش‌های آسیایی را به دنبال داشت. چین تلاش برای نجات منطقه را آغاز كرد، این واقعیت كه چین با اتكای به بازار سرمایه‌داری نسبتا بسته خود از بحران اقتصادی رهایی یافت و با عدم كاهش ارزش ارز خود به عنوان مانع امنیتی دربرابر گسترش بحران عمل كرد، موجب شد این كشور به عنوان بازیگری مسوول در منطقه ظاهر شود.
مركزیت چین در نظم نوظهور آسیا با نقش رهبری این كشور در نشستها و اجتماع‌های منطقه‌ای مانند گفت‌وگو‌های شش‌جانبه درباره شبه‌جزیره كره، سازمانی همكاری شانگهای (SCO) و ... تقویت شده است. به علاوه، چین شریك پیشرو بسیاری از كشورهای منطقه مانند ژاپن، كره جنوبی و تایوان و دومین شریك تجاری استرالیا، هند و آ‌سه‌آن است.
در عین حال، جهش بخش فناوری اطلاعات هند، رشد سریع و جهت‌گیری مجدد این كشور به سوی آسیای شرقی بر اساس سیاست بازگشت به شرق،‌ این كشور را دوباره به عرصه مسائل آسیا كشانده است.
هند و چین، به عنوان موتور دوقلوی رشد آسیا، بحث‌ها بر سر جامعه آسیایی را كه در تمدن هند و چین ریشه دارد، زنده كرده‌اند.
● رویكرد ایدئولوژیك دربرابر رویكرد كاربردی
آنچه دور جدید بحث جامعه آسیایی را از دور پیشین متمایز می‌كند، این واقعیت است كه بحث‌های ایدئولوژیك پیشین به وسیله استقلال اقتصادی و همكاری دو جانبه، شمار فزاینده‌ای از توافق‌های تجارت آزاد، شكل‌گیری موسسات مالی منطقه‌ای و گفت‌وگوهای امنیتی چند سویه تكمیل شده است.
اتحاد كشورهای اروپایی ازهمكاری‌های كاربردی‌ای شكل گرفت كه با جامعه فلز و سنگ‌معدن اروپا آغاز و منجر به بازدارندگی از رقابت بیشتر در روابط فرانسه-‌آلمان شد.
فرآیند مشابهی هم در آسیا دیده می‌شود. برای مثال سازمان همكاری شانگهای به عنوان نشستی آغاز به كار كرد كه قصد حل و فصل مشاجرات مرزی طولانی‌مدت میان چین، روسیه و تعدادی از كشورهای تازه استقلال‌یافته آسیای مركزی را داشت و از آن پس به محلی بدل شد برای نبرد با تروریسم، جدایی‌طلبی و افراط‌گرایی دینی و همچنین همكاری در حوزه انرژی میان تامین‌كنندگان اصلی نفت و گاز (روسیه، قزاقستان، ازبكستان و ایران).
همگرایی اقتصادی در حال تقویت بیشتر همكاری و گردهمایی كشورهای آسیایی است. با اینكه ایالات متحده بازار اولیه تولیدات آسیاست؛ طبقه‌ متوسط آسیا به طور روزافزون در حال تقاضای بازارهایی در داخل آسیاست كه باعث تقویت تجارت و سرمایه‌گذاری درون منطقه‌ای می‌شود. ساختار همگرایی اقتصادی آسیا و اینكه آیا به یك بازار مشترك با پول مشترك و بانك مركزی مشابه اتحادیه اروپا تبدیل خواهد شد یا نه، با توجه به لزوم وجود ابتكارهای متنوع به صورت همزمان، مشخص نیست.
افزایش روابط میان مردم آسیا به دنبال بهبود وضعیت حمل و نقل و پیوندهای ارتباطی در منطقه، بیش از پیش موجب همگرایی و اتحاد آسیایی‌ها شده است؛ برای مثال تقریبا نیمی از جهانگردانی كه اكنون وارد یك كشور عضو «آسه‌آن» می‌شوند، اهل دیگر كشورهای عضو هستند.
افزایش پروازهای كم‌بها، توسعه كانال‌های خبری آسیایی و فرهنگ عامه و همچنین پروژه‌های زیرساختی‌ای مانند پروژه كمیسیون اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل در آسیا و اقیانوسیه (UNESCAP)، ابتكارهایی در راستای ایجاد شبكه بزرگراه آسیا و شبكه خطوط راه‌آهن فراآسیا كه آسیا را در امتداد جاده تاریخی ابریشم به اروپا پیوند می‌دهد، در حال تسریع فرآیند ساخت هویت آسیایی هستند.● نگرانی‌های مشترك
برخلاف موفقیت‌های اقتصادی در آسیا، كشورهای منطقه همچنان درگیر برخی نگرانی‌های مشترك هستند. ظهور تروریسم و بنیادگرایی اسلامی (پاكستان، بنگلادش، آسیای مركزی و آسیای جنوب‌شرق)، سرایت بیماری‌ها و نگرانی‌های بهداشتی (سارس و آنفلوآنزای مرغی) و برخورد با رژیم‌های مستند و كشورهای درمانده (میانمار، تی‌مور شرقی و تعدادی از كشورهای آسیای مركزی) برخی از این نگرانی‌ها را تشكیل می‌دهند.
جنبش‌های جدایی‌طلبانه (شمال شرقی هند، سریلانكا و میانمار)، مبارزه علیه موادمخدر، تجارت اسلحه و قاچاق انسان، محافظت از بندرها و سواحل (۶۰ هزار كشتی یك‌سوم تجارت جهان و نیمی از ترانزیت نفت و گاز طبیعی جهان را از طریق تنگه مالاكا شكل می‌دهند) و روبه‌رو شدن با نیازهای روزافزون انرژی منطقه سیری صعودی را طی می‌كند.
در این میان باید به نگرانی‌های محیط‌زیستی در آسیا هم اشاره شود؛ آسیا یك‌چهارم مصرف انرژی جهان را دارد، ۴۱ درصد از نیازهای انرژی خود را از سوخت زغال‌سنگ تامین می‌كند، ۵/۳ درصد منابع شناخته شده نفت جهان را دارد و دومین، سومین، پنجمین و ششمین (به ترتیب ژاپن، چین، كره شمالی و هند) واردكننده‌های نفت جهان در این منطقه واقع شده‌اند.
این نگرانی‌های مشترك، نیازمند اتخاذ رویكردی مشترك و چندجانبه نیز هست. آسیا نسبت به آفریقا و آمریكای لاتین در نبرد علیه فقر موفقیت‌آمیزتر عمل كرده است. بانك جهانی اعلام كرده آسیا تا سال ۲۰۵۰ شمار جمعیت روی خط فقر را به نصف كاهش می‌دهد، با این حال هنوز راه درازی در پیش است.
به ویژه با توجه به اینكه تفاوت قابل‌توجهی در وضعیت فقر در آسیای شرقی كه تخمین زده می‌شود فقط ۴/۲ درصد جمعیتش تا سال ۲۰۱۰ روی خط فقر زندگی ‌كنند و آسیای شمالی كه تخمین زده می‌شود تا ۲۰۱۶ هنوز ۱۸ درصد جمعیتش بر خط فقر خواهند بود، وجود دارد.
با توجه به اینكه همگرایی اقتصادی روزافزون در منطقه،‌افزایش تماس‌های میان مردم و نگرانی‌های امنیتی فراملی، اتكای متقابل كشورهای منطقه به یكدیگر را افزایش می‌دهد، این نابرابری‌ها به طور فزاینده‌ای برجسته می‌شوند.
برای مثال كشورهای آسیای شمال شرق مانند چین، ژاپن و كره شمالی به واسطه نیاز به منابع انرژی‌ای چون نفت‌، گاز و اورانیوم بیش از پیش در كشورهای آسیای مركزی درگیر می‌شوند.
یاری ژاپن در نبرد علیه تروریسم به رهبری آمریكا در عراق و افغانستان و نقش این كشور به عنوان دومین تامین‌كننده حمایت‌های مالی و مادی (كمك‌های توسعه‌ای) (ODA)، توكیو را به بازیگری فعال در حل كشمكش‌های منطقه و كاهش فقر در آسیای شمالی تبدیل كرده است. همچنین سیاست نگاه به شرق هند نقش این كشور را در آسیای شمال‌شرق پررنگ‌تر كرده است.
آسیا همچنین با شماری از درگیری‌های ارضی از درگیری‌های كشمیر در آسیای‌شمالی تا درگیری‌های مناطق شمالی آسیای‌شمالی و همچنین مشاجرات ارضی دریایی در دریاهای چین‌شرقی و شمالی مواجه است.
این مشاجرات به وسیله ملی‌گرایی، وجود ذخایر طبیعی در مناطق مشاجره‌آمیز و دشمنی‌های تاریخی طولانی‌مدت به جا مانده از جنگ دوم جهانی و جنگ سرد تقویت شده است.
حضور پنج كشور دارای تسلیحات هسته‌ای (چین، هند، كره‌شمالی، پاكستان و روسیه) و سه نقطه هسته‌ای در منطقه (شامل تایوان، شبه جزیره كره و كشمیر) به كشمكش‌های آسیا اهمیتی جهانی بخشیده است.
● موانع جامعه آسیا
مانع دیگری كه بر سر راه اتحاد آمریكا وجود دارد بحث‌های مداوم درباره ارزش‌ها و منافع مشترك آسیاست. در حالی كه ژاپن، تایوان و هند، دموكراسی و حكومت قانون را عامل الزام‌آور می‌دانند، از سوی چین و برخی كشورهای جنوب شرقی آسیا باور به استبداد نرم، عدم مداخله در امور داخلی دیگر كشورها و حفظ تمامیت ارضی به عنوان ارزش‌های آسیایی در نظر گرفته می‌شود.
استرالیا، هند، ژاپن و آمریكا در حال تشویق روابط نزدیكتر هستند، ژاپن چنین روابطی را در قالب «هلال آزادی و موفقیت» كه به نظر می‌رسد اقدامی برای محدود كردن نظم آسیایی تحت تلسلط چین است پیگیری كرده است.به عبارت دیگر مدل چینی توسعه اقتصادی بدون بازنمایی سیاسی كه برخی آن را در قالب اصطلاح «اجماع پكن» عنوان می‌كنند این مدل را به عنوان مدل جایگزین ارزش‌های آسیایی معرفی كرده است.
این موضوع به وسیله ماهیت مخاطره‌آمیز دموكراسی‌های آسیایی، كه نمونه آن در كودتای نظامی تایلند حضور حكومت‌های غیرمردمی در فیلیپین، كره شمالی و تایوان و دموكراسی‌های مستبد در سنگاپور و مالزی بود تقویت شده است. حتی در دموكراسی‌های واقعی منطقه مانند هند و ژاپن سیاست بیشتر از اینكه مبتنی بر برنامه و سیاستگذاری باشد، مبتنی بر مكتب‌های شخصی است.
شاهد این موضوع را می‌توان در حضور خانواده نهرو – گاندی در هند و حزب لیبرال دموكرات در ژاپن دید. همگرایی منطقه‌ای همچنین به واسطه بی‌اعتمادی‌های طولانی‌مدت خدشه‌دار شده است برای مثلا چین و آمریكا با پیشنهاد اولیه ژاپن برای تاسیس «بنیاد مالی آسیا» به این دلیل كه تصور می‌كردند كه در این بنیاد نقشی حاشیه‌ای خواهند داشت، مخالفت كردند.
در حالی كه وابستگی متقابل اقتصادی كشورهای آسیایی می‌تواند مانع كشمكش در منطقه شود، سرمایه‌گذاری و تجارت چین، ژاپن و هند در جلوگیری از اختلافات امنیتی و سیاسی موفق نبوده است.
در آسیای جنوب شرق، تنش‌های قومی مانع همگرایی منطقه‌ای می‌شود، این مساله در مخالفت اندونزی و تایلند با سرمایه‌گذاری سنگاپور در بخش ارتباطات دور این كشورها دیده می‌شود كه نمایانگر تنش‌های قومی طولانی‌مدت با اقلیت چینی موفق منطقه است.به علاوه چندجانبه‌گرایی و منطقه‌گرایی روزافزون الزاما برابر با ایجاد آسیایی صلح‌آمیزتر و با ثبات‌تر نیست. در بسیاری از موارد، بی‌اعتمادی دوجانبه به افزایش اجتماعات چندجانبه رقیب منجر شده است.
در حوزه امنیتی، اجتماعات باز و فراگیری مانند نشست منطقه‌ای آسه‌آن به همزیستی با آرایش‌های فاقد عمومیت و انحصاری مانند معاهده‌های امنیتی دوجانبه میان آمریكا با ژاپن، كره جنوبی، استرالیا، سنگاپور و تایلند وادار شده‌اند.مشاركت فزاینده ژاپن، استرالیا و هند در تعداد زیادی از نشست‌های منطقه‌ای مانند نشست آسیای شرقی با توجه به نیاز به متعادل كردن نفوذ چین در آسیای جنوب شرقی صورت گرفته است.
آسه‌آن نیز برای كاهش نفوذ چین شكل گرفت.همچنین كنار گذاشتن تایوان از نشست‌های چندجانبه به استثنای اپك (APEC) نیز با توجه به اهمیت این كشور در عرصه امنیتی و اقتصادی، منبع نگرانی است.
ماهیت همپوشاننده این نشست‌ها نیز در نتیجه اقدام تعدادی از كشورهای آسیایی برای استفاده از اجتماعات محلی به منظور پیشبرد ایدئولوژی‌ها و دستور كار خود، به وجود آمده است.برای مثال، تغییر جهت چین از مخالفت با اجتماعات و موسسات چندجانبه به سوی ایفای نقش رهبری در چنین گروه‌هایی مانند sco از تمایل پكن برای محكم كردن جای پای خود به عنوان قدرتی صلح‌آمیز و در حال ظهور وحفظ روابط دوستانه با كشورها به ویژه آنها كه دارای منابعی غنی هستند، نشان دارد.
● پروژه كریدور شرق – غرب
در نهایت، ماهیت چندجانبه‌گرایی در آسیا با تاكید بر عدم دخالت، احترام به تمامیت ارضی، عدم مواجهه و حفظ اعتبار و حداقل نهادگرایی همانگونه كه در پنج اصل همزیستی صلح‌آمیز و در روش آسه‌آن آمده است، باعث شده اجتماعات محلی نقشی حاشیه‌ای در زمان بحران داشته باشند و در عوض آرایش‌های دوجانبه معمولا با آمریكا نقش‌ محوری داشته باشند.
برای مثال آسه‌آن نقشی حداقلی در پرداختن به وضعیت نامطلوب امنیتی تیمور شرقی داشته باشد. ارزش‌های آسیایی معادل سیاست‌های سیاسی و اقتصادی كه توسط همه كشورهای آسیایی به كار رود، نیست. جامعه آسیایی تا زمانی كه جنگ سرد میان كشورهای آسیایی، رقابت‌های قومی و تنش‌های ناشی از جنگ دوم جهانی كه بیش از همه میان ژاپن و همسایگانش وجود دارد، پایان نیابد، شكل نمی‌گیرد.
چندجانبه‌گرایی و منطقه‌گرایی در صورتی كه فراگیر باشد صرفا می‌تواند به ایجاد نظمی قدرتمند در منطقه منجر شود. بازگشت به مدل منطقه‌ای اصلی آسیا و هویت مبتنی بر تجارت، تعامل فرهنگی و مسامحه دینی می‌تواند به ایجاد یك منطقه‌گرایی جدید در آسیا كمك كند.جامعه آسیا حتی بدون وجود زبان یا مذهب مشترك هنوز می‌تواند از طریق اجماع بر سر شرایط یا قوانین تعامل مانند آنچه در هلال آزادی و موفقیت ژاپن اصول پنج‌گانه همزیستی صلح‌آمیز چین و پیمان دوستی و همكاری آسه‌آن آمده، شكل بگیرد و تقویت شود.
چیتی‌گی باجپای
اندیشه شمسی
منبع : آسیا تایمز
منبع : روزنامه هم‌میهن