سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


ضرورت حمایت عملی از بخش خصوصی


ضرورت حمایت عملی از بخش خصوصی
موضوع بنزین ابعاد گوناگونی دارد که باید به آن توجه کرد. دو سال تمام قیمت بنزین را ثابت نگاه داشتیم با شعار اینکه از این طریق قصد داریم به مردم خدمت کنیم. ولی این موضوع را باید با دقت بیشتری بررسی کرد. در ابتدا باید مشخص شود مصرف کننده بنزین کیست؟
آیا طبقات آسیب پذیر جامعه هستند یا قشر مرفه؟ باید مشخص شود میان این دو طبقه کدام یک از این بنزین بدون سهمیه استفاده می کنند. البته دولت سهم بسیار زیادی در استفاده از بنزین دارد ولی باید روشن شود فردی که سه تا اتومبیل در منزل خود دارد از بنزین دولتی استفاده می کند یا فردی که در صف اتوبوس ایستاده از بنزین دولتی سود می برد؟ طی مدتی که قیمت بنزین را ثابت نگاه داشتیم واقعاً چه اتفاقی افتاد؟
سالی پنج میلیارد دلار غرامت اش را دادیم. این هزینه هم از جیب همین مردم صرف شده بود. یعنی دولت در واقع از جیب مردم بنزین را به صورت رایگان به بازار عرضه کرد. بعد از آن باز هم بیشتر فشار این رفتار به همان طبقات آسیب پذیر وارد شد چرا که بنزین این گونه از منابع آنها مصرف می شد. برای اقشار آسیب پذیر هم کار دیگری انجام ندادند یعنی منابع مورد نیاز آنها را برای خرید بنزین صرف کردند. از طرف دیگر توجه کنید در حال حاضر برق را به صورت مجانی به مردم می دهند. خب مصرف کننده عمده این برق مجانی چه کسانی هستند؟
طبقات آسیب پذیر، روستاییان یا طبقات بالادستی جامعه؟ این موضوعات نشان می دهد که با اقتصاد دولتی نمی توانیم توقع داشته باشیم که مشکل حل شود اما اگر به بخش خصوصی میدان دهیم که وارد عرصه فعالیت های گوناگون شود به طور حتم کم کم نشان می دهد دشمن دولت نیست.بخش خصوصی منتقد دولت نیست و می تواند بازوی اجرایی دولت باشد. بخش خصوصی توانایی دارد که مشکلات این گونه ای را حل کند.
شما در سایر کشورها نیز می بینید که همین رویه پیش گرفته می شود. نمونه بارز این موضوع هم کره جنوبی است. درآمد سرانه این کشور در سال ۱۹۶۰ حدود یک چهارم ما بود ولی در حال حاضر درآمد سالانه این کشور به حدود پنج برابر ایران رسیده است. یعنی اگر قرار باشد نسبتی بگیریم آنها حدود دو برابر ما رشد کرده اند. کره جنوبی به بخش خصوصی خود میدان داد. حال باید قضاوت کرد این رفتار یعنی اینکه بخش خصوصی کره جنوبی در مقابل دولت ایستاده است یا اینکه به بازویی برای دولت بدل شده است؟
کشورهایی مانند مالزی نیز از همین الگوی توسعه استفاده کرده اند. پس به این شکل نیست که بخش خصوص به سدی در مقابل دولت بدل شود. یا به این شکل نیست که بگوییم اگر بخش خصوصی فرصت حضور در تصمیم سازی ها را داشته باشد، مقابل دولت قرار خواهدگرفت. در واقع عکس این قضیه اتفاق می افتد وقتی یک طیف را محدود می کنید فرصت را در اختیار گروهی دیگر قرار می دهید، اتفاقاً همین گروه محدود هستند که از امکانات استفاده می کنند. بخش خصوصی وقتی به تکامل برسد، می تواند در عرصه سیاست خارجی نیز نقش داشته باشد. البته این موضوع به دیپلماسی مربوط نیست چرا که بحث دیپلماسی چندان ارتباطی به بخش خصوصی و نهاد متولی آن یعنی اتاق ندارد. هنگامی که در وزارت صنایع سنگین بودم هیات تجاری ای از ترکیه به ایران آمدند.
نخست وزیر ترکیه به عنوان هیات همراه حدود ۸۰ نفر را با خود به ایران آورد که از این تعداد شش نفر به بخش خصوصی تعلق داشتند ولی در طرف مقابل آنها همه افرادی که از ایران حضور داشتند، دولتی بودند. همان زمان طرف ترک گلایه کرد که چرا تمام افراد دولتی در مقابل آنها قرار گرفته اند.
در حال حاضر نیز همین شیوه در تمام دنیا رعایت می شود یعنی وقتی قرار است هیاتی به کشور دیگر سفر کند، به طور حتم چند نفر از بخش خصوصی را به همراه خود می برد. به طور مثال نگاه کنید وقتی صدراعظم آلمان قصد دارد به مسافرتی برود، جمعی او را همراهی می کنند که اکثر آنها فعالان اقتصادی و صاحبان صنایع بزرگ آلمان هستند.
ما امیدواریم بتوانیم همین بحث را میان مدیران کشور جا بیندازیم. اتاق بازرگانی در وزارت خارجه نیز یک عضو دارد به همین دلیل امیدواریم حرف مان را در آنجا به کرسی بنشانیم. شما توجه کنید در حال حاضر اگر فعال اقتصادی به سفارتخانه ایران در یک کشور خارجی رجوع کند، آنها تصور می کنند اگر به این فرد امکانات دهند، بدترین کار را انجام داده اند.
اما این تصور اشتباهی است. زمانی که بنده در فدراسیون فوتبال بودم مربی تیم امید که فردی آلمانی بود به سادگی به سفارت آلمان در ایران رجوع می کرد و از آنها امکانات بسیاری می گرفت. او فقط به عنوان اینکه فردی آلمانی بود و در ایران کار می کرد از امکانات سفارت استفاده می کرد. آلمان قصد داشت نشان بدهد از این فرد آلمانی که اتفاقاً بخش خصوصی هم هست، حمایت می کند. او فرد صاحب سرمایه ای هم نبود ولی آلمانی ها این اندیشه را داشتند که این مربی بخشی از آنچه در ایران کسب می کند را به آلمان بازمی گرداند.
همین تفکر باعث شده بود که به این فرد تا این حدود سرویس دهند. ولی حالا این شرایط را مقایسه کنید. بخش خصوصی ما اگر در کشوری خارجی به یک سفارتخانه ایرانی مراجعه کند واقعاً هیچ کس حاضر نیست به او سرویس دهد. همین موضوع نشان می دهد که روحیه ما برای آنکه بخش خصوصی را بپذیریم هنوز آماده نیست و تا زمانی که این روحیه ایجاد نشود امکان رشد بخش خصوصی وجود ندارد. صرف اینکه ما بگوییم قصد خصوصی سازی داریم واقعاً کافی نیست.
محسن صفایی فراهانی
عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران
منبع : روزنامه شرق