جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


خنده به ضرب تکرار


خنده به ضرب تکرار
شاید اگر «ترش و شیرین» هر زمان دیگری غیر از نوروز امسال پخش می شد، بحث بر سر افت و نزول روند کاری عطاران بالا می گرفت و اینکه او نیز به تکرار رسیده است. اما فاصله فاحش دستپخت عطاران برای شب های نوروز ۸۶ با آنچه که دیگر شبکه های تلویزیونی تدارک دیده اند، خیلی ها را متقاعد کرد که وجود عطاران و مدیری لااقل در حوزه طنز سیما موهبتی است.
«روزگار خوش حبیب آقا»، به کارگردانی مهدی مظلومی، «بایرام» به کارگردانی مسعود نوابی و «ترش و شیرین» به کارگردانی رضا عطاران سریال های همه شبی تلویزیون در این روزها با هیاهو و تبلیغات فراوانی روانه آنتن شدند، اما حاصل چندان دندان گیر نبود، بخصوص آنکه رویکرد تلویزیون در پخش انبوه فیلم های روز جهان به تدریج کفه ترازوی مخاطبان فیلم از طرفداران سریال های نوروزی سنگین تر می شود.
● ترش و شیرین
ترش و شیرین در میان مجموعه های نوروزی از شانس بیشتری برای اقبال مخاطب روبه رو شد که این اقبال علاوه بر حضور بازیگرانی حرفه ای در سطحی استاندارد و نقش کارگردانی که نویسنده و بازیگر صاحب سبکی است، مدیون فیلمنامه ای است که وقت روی آن گذاشته شده و مکمل شدن دو نویسنده حرفه ای آن و پیوند خوب بین آنها و کارگردان منجر به چنین نتیجه ای شده است.
به گزارش مهر، نکته جالب در مورد این مجموعه همین بس که چند رویکرد مختلف و متنوع بر خلق کمدی دارد و یک مسیر مشخص و از پیش تعیین شده را برای طی کردن انتخاب نمی کند. همانطور که اشاره شد مجموعه بسیار متکی بر متنی محکم است که نویسندگان بر جزئیات آن احاطه داشته اند و کمتر نکته ای بیهوده و باری به هر جهت در آن به چشم می خورد. حضور شخصیت های اصلی و فرعی به گونه ای است که با ترکیبی از شخصیت و تیپ می توانند ترکیب جدیدی از حتی تیپ های آشنا بسازند.
مثلا تیپ عمو که به نظر می آید قطب مخالف ازدواج مجدد زن برادرش است در موقعیت جدید به تعریفی جدید می رسد و مشوق ازدواج زن برادرش می شود و یا نصرت خانم که تیپ زن بی شوهری است که به تنهایی مانند مرد زندگی خودش و بچه هایش را با ترشی فروشی و مسافرکشی اداره کرده. وقتی قلبش می تپد، وجوه مادرانه اش در تقابل با بعد زنانه او قرار نمی گیرند و سعی می کند تعادلی بین آنها برقرار کند.
وجه دیگری از طنز که شاخصه کارهای عطاران است و در واقع امضای او را پای کار قرار می دهد، خلق شوخی هایی است که با قرارگرفتن در صحنه شکل گرفته و ذهنیت خلاق او را به رخ می کشد.
به عنوان مثال شوخی که در یک قسمت با لوله بخاری داغ شده که هر کس به نوعی با آن درگیر می شود و ... از این نوع شوخی هاست و موارد متعددی که مخاطب را با این نکته مواجه می کند که با طنزی ملموس و در عین حال متفاوت مواجه است. چنین ریزه کاری هایی است که اثر را واجد یک روح کلی و اعتباری درخور می کند.
ترش و شیرین با تکیه بر چنین نقاط قوت و گستره ای از جلوه های طنز و کمدی است که می تواند در حداقل زمانی که برای مجموعه های مناسبتی تلویزیون وجود دارد (۱۳ روز) بازخورد خوبی بین مخاطب پیدا کند، هر چند که در این مجموعه هم درست در میانه کار با افت ناگهانی بار دراماتیک قصه مواجه هستیم که مثلا منجر به طراحی سفر بی نتیجه جهان به رامسر شده که در ادامه قصه تاثیری ندارد، اما در ادامه این رخوت مقطعی جای خود را به ورود به سطوح جدید می دهد.
مقطع میانی از نقاط حساسی است که در مجموعه های دیگر منجر به سوراخ هایی اساسی در قصه و تخت شدن روند اتفاقات شده ولی کارگردان ترش و شیرین توانسته سریع از این مقطع عبور کند و وارد سطح جدیدی در شخصیت پردازی و موقعیت سازی شود. مجموعه ای که متکی بر ویژگی های حرفه ای نویسند گانش بخصوص سروش صحت به عنوان یک بازیگر و فیلمنامه نویس طنز در سینما و تلویزیون است.
● روزگار خوش حبیب آقا
روزگار خوش حبیب آقا، با تکیه بر شخصیتی شکل گرفته که از جهت جلوه های بازیگری متکی بر سیروس گرجستانی و از جهت شناسنامه ای متکی بر کاراکتر همین بازیگر در مجموعه رانت خوار کوچک پریسا بخت آور است . شخصیتی که به واسطه شغلش به نوعی در ارتباط با رشوه و مسائل مرتبط با آن قرار می گیرد.
هر چند در رانت خوار کوچک این کاراکتر خرده شیشه ای داشت که از ابتدا بر مدار رشوه دادن و گرفتن حرکت می کرد، روزگار ... می کوشد با حرکتی بر خلاف این مسیر، مسائل کاراکتر را در عدم پذیرش رشوه به تصویر بکشد.
در این میان نوعی سادگی خاص برای کاراکتر حبیب آقا در نظر گرفته شده که از همان نخستین قسمت هم بیشتر به شوخی اجباری می ماند و مخاطب منتظر است تا این عمل متظاهرانه او با کدی کوچک در تنهایی و خفا لو برود و در واقع وجه جذاب شخصیت که همان نقاط ضعف و تاریکی های درونی و بشری اوست بازتاب پیدا کند، اما در ادامه این اتفاق نمی افتد و شخصیت هر چه بیشتر در مسیر از پیش چیده شده نویسنده حرکت می کند.
نکته ای که درمورد حضور بازیگر اول پیش می آید این است که یکی بودن بازیگر این دو شخصیت و بازتابی که از نقش آفرینی گرجستاتی باقی می ماند، نمی تواند به ترسیم چهره ای مثبت و بدون حاشیه از این کاراکتر حرکت کند بخصوص که قبول نکردن رشوه، ... و انتظارات و توقعات اطرافیان از او تبدیل به صورت مسئله ای می شود که در هر قسمت قرار است ماجرای جدیدی بسازد در صورتی که خیلی زود کارکرد خود را از دست می دهد.
به علاوه در میانه کار که نقطه حساس مجموعه های تلویزیونی است، کم آوردن خطوط قصه به گونه ای نمود پیدا می کند که شاهد خطوط فرعی هستیم که فقط برای یک قسمت طراحی شده اند و طبعا خط فرعی که برای گذر از بحران کمی طراحی شده، نمی تواند تاثیری در روند و پیشبرد قصه ایجاد کند و تخت بودن موقعیت و ناکارآمد بودن خطوط و طراحی های انجام شده را بیشتر به رخ می کشد.
● بایرام
بایرام مجموعه ای است که سعی می کند با حرکت در مسیر موقعیت های کمدی و طنز که دوره شان گذشته، حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد ولی در عمل نکته تازه ای در آن به چشم نمی خورد. مجموعه با قالب آپارتمانی و با طراحی یکسری کاراکتر مختلف که این بار منجر به ترکیب غریبی شده پیش می رود؛ از شخصیت راننده خودرو نعش کش تا سی دی فروش بازاری و تیپ هایی چون زن وسواسی، دختر دم بخت و مسائلی چون عمل کردن بینی و فال گرفتن و ...
مجموعه بنا به ادعای کارگردان می خواهد از لودگی فاصله بگیرد و با حرکت بر مدار طنزً موقعیت، بر مسیری حرکت می کند که نمی تواند از این موقعیت، کمدی بسازد. موفق ترین مجموعه های طنز آپارتمانی هم در زمان خود سعی کردند وجه امتیازی برای طرح شدن داشته باشند هر چند برخی بر مسیر تیپ سازی و توانایی های خاص بازیگران طنز حرکت کردند ولی در عین حال موقعیت چیده شده و ظرافت های موجود هم قابلیت های جدیدی را مکمل آنها کرد.
بایرام بر مسیر قابلیت های ذاتی بازیگران طنزی چون امیر جعفری حرکت می کند که البته نمی تواند او را از فیلتر کاراکتر سی دی فروش عبور دهد بلکه این جعفری است که شخصیت سی دی فروش را از فیلتر خود عبور می دهد و ما شاهد امیر جعفری هستیم که حالا در این مجموعه سی دی فروش شده است. به علاوه شاهد رویکردی بسیار کهنه و نخ نما در طراحی موقعیت های نمایشی هستیم که منطق رئال را هم زیر سوال می برد و به نظر نمی آید که مجموعه هم مدعی فانتزی بودن باشد!
مثلا در تصمیم ها، کنش و واکنش های جمعی و... همه ساکنان آپارتمان حضور دارند و در واقع قرار است از دنبال هم قطار شدن آنها، حضورشان در رستوران به آن شیوه رو که هیچ کس حتی خودشان متوجه غیرعادی بودن وضعیت شان نیست، موقعیت کمدی که مورد نظر کارگردان است ساخته شود.
در زیر آسمان شهر ۱، ۲ و ۳ که به نوعی الگوی مجموعه های طنز آپارتمانی با کاراکترهای متعدد است، وقتی موتیفی مانند جلسه کردن ساکنان در آلاچیق یا ... طراحی می شد، به گونه ای سعی می شد به جای تکرار صرف، هر بار کارکرد جدیدی از این حضور تکراری گرفته شود و در ادامه وقتی این ظرافت ها و چیدمان از توجه دور ماند، شاهد شکست سری دوم و سوم آن مجموعه شدیم.
منبع : روزنامه کارگزاران