یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


سواره از پیاده خبر ندارد


سواره از پیاده خبر ندارد
از سال ۱۳۸۴ که اولین زمزمه های سهمیه بندی بنزین شنیده شد، همواره این واقعیت هم به گوش می رسید که مقدمه لا زم سهمیه بندی، گسترش و توانمندسازی ناوگان حمل و نقل عمومی است تا از بروز مشکلا ت اقتصادی و اجتماعی سهمیه بندی پیشگیری شود. با این همه متاسفانه در طول دو سال گذشته همت زیادی صرف این کار نشد و بعد از اعلا م سهمیه بندی، مشکلا ت حمل و نقل گریبان بسیاری را گرفته است که لا زم است در این باره باز هم به مسوولا ن تذکر داد.
رسول سیادتی از یکی از خودروهای ون که به تازگی به ناوگان حمل و نقل عمومی اضافه شده است پیاده شد که به سراغش رفتم. «برای من فرقی نمی کند که پیکان نارنجی مدل ۶۰ سوار شوم یا پژوی GLI یا ون. فرقش آنقدر نیست که به آن توجه کنم. من فقط می خواهم به موقع به مقصد برسم و البته کرایه هم مهم است. از وقتی سهمیه بندی شده، ماشین کمتر شده و گران تر. این ون ها هم که ۱۰ نفر را جابه جا می کند در اکثر مواقع کرایه ای بیشتر از تاکسی می گیرد. روی همین حساب نمی شود بگویم که سهمیه بندی تاثیر منفی روی حمل و نقل عمومی نگذاشته است.»
منیره هاشمی به همراه فرزند ۲-۳ ساله اش در کنار خیابان ایستاده و منتظر ماشین است. او نیز تاکید دارد که در یک ماه گذشته، سهمیه بندی روی حمل و نقل عمومی اثر گذاشته اما از سوی دیگر، از اینکه خیابان ها نسبت به قبل خلوت تر شده ابراز رضایت می کند: من چون کارمند هستم و شرکتی که در آن کار می کنم، سرویس ندارد، هر روز از خودروهای عمومی استفاده می کنم اما واقعا باید بگویم که این روزها ماشین مسافرکش کم شده است. مخصوصا برای مسیرهای کوتاه.
سعید رحمانی، راننده خودرویی است که در یکی از خطوط راهی مشغول حمل و نقل مسافر است. او می گوید من از اول هم مسافر بین راهی نمی زدم ما فقط اول و آخر خط مسافر سوار می کنیم. کرایه ما هم فرق نکرده، تازه، تعداد ماشین ها بیشتر هم شده است.
از او می پرسم آیا قبول دارد که سهمیه بندی باعث معطلی بیشتر مردم و کمبود وسایلی مثل تاکسی است؟ رحمانی می گوید: «شاید من شنیده ام که تاکسی ها دیگر فقط دربست سوار می کنند!»
حسین، راننده تاکسی است. خودش می گوید از سال ۶۵ تاکسی دار است. او می گوید: «بیچاره راننده تاکسیها! همیشه مظلوم هستند. قبل از سهمیهبندی، مسافرکشها ما را بیچاره کرده بودند، حالا هم همه میگویند که تاکسیها دربست سوار میکنند یا بنزین میفروشند. در حالی که همین بنزینی که به ما می دهند هم کم است.»
جعفرآقا، رفیق او هم راننده تاکسی است: یک نفر نیست از این جور آدمها بپرسد مگه چقدر بنزین به تاکسیها میدهند که ما آن را بفروشیم؟ تازه، شما خیال می کنید می شود آدم با تاکسی یک گوشه بایستد تا در بست به تورش بخورد؟ باید با تاکسی در خیابان ها گشت بزنیم و مسافر سوار کنیم، شاید خدا بخواهد و یک نفر بگوید: دربستی!
اما مردم این نظر را ندارند. آرمین پاکدامن جوانی است که به گفته خودش هر روز حداقل هزار تومان پول کرایه تاکسی می دهد. او درباره تاکسی ها می گوید: من خودم بارها بین ساعتهای ۸ تا ۱۱ صبح کنار خیابان ایستاده ام و دیده ام که تاکسی ها دنبال مسافر دربستی هستند.
این گفته ها در حالی است که سازمان تاکسیرانی، گشت های ویژه ای را در خیابان ها برای کنترل تاکسی ها دارد. همچنین اعلا م شده که تخلفات تاکسی ها اگر از طرف مردم اعلا م شود، رسیدگی می شود.
از آرمین درباره کرایه ها می پرسم. می گوید: کرایه تاکسی ها تغییری نکرده ولی به هر حال آدم مجبور است گاهی سوار مسافرکش های متفرقه شود که آنها کرایه ها را بیشتر می گیرند.
یکی دیگر از مسائلی که بعد از سهمیه بندی به وجود آمده گرانی و کمبود وانت ها است. پروانه حسنی خانمی است که از چوب فروشی های حسن آباد یک میز کامپیوتر خریده است و دارد با راننده یک وانت برای کرایه حمل آن چانه می زند. از او مشکلش را می پرسم. می گوید: من باید ۲۰ هزار تومان پول حمل یک میز کامپیوتر بدهم. خوب زور دارد!
محسن تربتی از فروشندگان این خیابان می گوید: وانتی ها تعرفه خاصی ندارند و بر اساس قراربا مشتری کرایه می گیرند اما حالا قیمت هایشان خیلی بالا تر از چند ماه قبل است.
او می گوید: «خیلی اوقات مشتری های ما برای حمل وسیله ای که خریده اند مشکل پیدا می کنند. راننده ها هم کمتر با مشتری ها راه میآیند. این موضوع حتی برای ما هم نگران کننده است و می تواند روی فروش ما هم تاثیر بگذارد.»
آرمان یک وانت پیکان دارد که بنا به گفته خودش قسطی خریده و پول قسط، خرج خانه و کرایه خانه اش را از آن درمی آورد. او، همین امر را دلیل گرانی کرایه هایی که می گیرد، می داند: «مگر همه چیز گران نشده است؟ اجاره خانه چند برابر شده است؟ قیمت گوشت و مرغ و سیب زمینی چند است؟ من باید پول اجاره را از کجا بیاورم؟ خرج زن و بچه من مهم تر است یا اینکه یک نفر می خواهد هزار تومان کرایه کمتر بدهد؟»
این راننده، افزایش کرایه وانت بارها را به دلیل گرانی و تورم می داند و به نظرش این موضوع ربط کمی به موضوع بنزین دارد اما قاسم جاودانی راننده نیسان وانتی که در بازار مبل کار می کند، عقیده دارد که سهمیه بندی خیلی روی کار آنها اثر گذاشته است: «من قبل از سهمیه بندی حداقل روزی ۶۰ لیتر بنزین می زدم و کار می کردم اما الا ن فقط ۲۰ لیتر سهمیه دارم. معلوم است که کمتر کار می کنم و باید کرایه ها را اضافه کنم.»
محمود صفدری هم وانت پیکان دارد وشغل خودش و پسرش همین است. او می گوید: «هر صنفی برای گران کردن خدمات خود، موقعیتی را به دست می آورد. مثلا فروشندگان مواد پروتئینی و مرغ و ماهی در آستانه ماه رمضان و عید، یکباره قیمت را بالا می برند و دیگر پایین نمی آورند. حالا شاید وقتش بوده که ما هم قیمت خدماتمان را بالا ببریم.»
این یک روی قضیه است، اما مردمی که خواستار این نوع خدمات هستند، چه باید بکنند؟! این روزها فصل تغییر مسکن (بالا خص برای قشر مستضعف و اجاره نشین) است. اسباب کشی هزینه ای اضافه برای افرادی است که این روزها، با تغییر و تحولا ت پیش آمده در زمینه مسکن، باید اجاره ای بسیار بیشتر از سال قبل هم بپردازند.
خانم رحمانی چندی قبل اسباب کشی کرده است. او می گوید: «پول پیش خانه بیشتر شده، کرایه بیشتر شده، همه چیز گران تر شده، ما هم امسال وقت اسباب کشی کرایه خیلی بیشتری دادیم. دیگر این چیزها طبیعی شده است»!
با این همه، باید گفت که هیچکدام از گرانی ها برای مردم طبیعی نیست. کارگر یا کارمندی که حقوقش هر سال براساس تعرفه ای مشخص بالا می رود، توان پرداخت هزینه های گران را نخواهد داشت و به مرور فقیرتر می شود. این مشکلا ت هم به دلیل اقتصاد بیماری است که در کشور ما وجود دارد. امروز رانندگان، گرانی خدمات خود را به دلیل گرانی های گوناگون می دانند. با این بهانه باید گفت که زنجیره گرانی ها همچنان ادامه پیدا می کند و در چرخه ای بی انتها می افتد.
این روزها سواره از پیاده خبر ندارد اما منظور از سواره، رانندگان نیستند. راننده ها خود جزو پیاده ها هستند. سواره ها در اقتصاد بیمار مملکت ما کسانی هستند که از رانت ها استفاده می کنند، سرمایه های هنگفت و بادآورده دارند و هر گرانی منجر به فاصله بیشتر مالی آنها با اقشار کم درآمد می شود. تمام این گرانی ها اگرچه به دست پیاده ها اتفاق می افتد اما به سود سواره ها خواهد بود.
نویسنده : سعید تهرانی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید