پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


آفرینشگر و ساده سازی نمادها


آفرینشگر و ساده سازی نمادها
ساده سازی نمادها برای رسیدن به دریافت هنری ، از ویژه گی های مهم در فرایند کار آفرینشگر دانسته می شود ، زیرا یکی از فرضیه های ارزشمند هنر امروزدر زمنیه ی آفرینش، ساده سازی مفاهیم ژرف توسط آفرینشگر است.
دنیای مدرن باتوجه به پیچیده گی ها و دشواری های عصر جدید ( عصر فن آوری) و فرصت های اندک انسان، امروز توجه بیشتری به مساله " ساده سازی نمادها" دارد .
انسان امروز ، به دلیل زنده گی ماشینی ، متاسفانه فرصت فراگیر برای کاوش و بازیابی پدیده های پیچده ی هنری را ندارد ( سوگمندانه نبودهمین فرصت سبب می شود که از لذت دشوار یافتن و مزه ی درک خودیافته هایش باز ماند).
بر بنیاد نداشتن همین مجال است که هنر امروز در عرصه ی آفرینش ، به نوعی ساده سازی مفاهیم و نمادها رو آورده است . آفرینشگر برجسته در هنر امروزکسی است که تصورات ، مفاهیم ، روایت ها - به ویژه نمادها- را با هنر ساده سازی می آراید و با ژرفنگری ارائه می دهد .
نماد با آن که از عناصر مهم در آفرینش هنری است ، اما ارائه ی آن با روش ساده - و تا حدی متعارف- از شگردهای مهمتر در کار افرینشگری دانسته می شود ، زیرا ساده ساختن مفاهیم نما دین برای ایجاد رابطه و رسانگی بیشتر با مخاطب ، روش برتر و ویژه ای است که توجه زیادتر مخاطبان را در مرحله ی- گیرنده گی و دهنده گی – در باره ی اثر بر می انگیزد.
برای ساماندهی بهتر در مورد این بحث ( آفرینشگر و ساده سازی نماده ها ) ، خوب است توجیه نسبی برای شناخت بیشتر از مساله ی نماد و نماد گرایی داشته باشیم و سپس گفته ها در باره ی مساله ی ساده سازی نماد ها را پی بگیریم :
● نماد چیست؟:
نماد(sambol ) در لغت به معنای مظهر ، علامت و نشانه است ، اما نماد گرایی ( sambolism ) عبارت است از " هنر یا عملیه ی به کار بردن نشانه ها ، یا بیان موضوع نا مرئی یا نا مشهود به وسیله ی نمایش موضوع مشهود و یا محسوس " ( ۱)
به لحاظ هنری، نمادگرایی ( sambolism ) سبک هنری است برای بیان و ارائه واقعیت ها یا حالت های نا مشهود و ناشناخته به مدد نشانه ها که در فرانسه به حیث یک جریان سیال هنری با رو رشد و شمار زیادی از نویسنده گان، شاعران ، نقاشان و هنر مندان را بر آن داشت تا از این سبک، پیروی کنند .
باتوجه به این که امروزه مفهوم و مراد از مقوله ی نمادگرایی ، با برداشت ها و انگاره های سنتی گذشته همخوان نیست ، اما در توجیه مفهومی از اصل مساله ، همگی بر مفهوم نمادگرایی به عنوان روش به کارگیری نشانه ها، توافق رای دارند .
نمادها در آفرینش های هنری، به حیث ابزاری برای نمایاندن مفاهیم و داده های به کار می روند و همه ای این نشانه ها، ما را برای رهیابی به جهان ناشناخته یاری می رسانند . نا شناخته ها، دنیای نا مرئی اندکه در ذهن آفرینشگر زاده می شوند و سپس به مدد همین نمادها ، ما به آن جهان نامرئی ( ناشناخته ها) گام می گذاریم و پا به پای درک مفاهیم، به پیش می رویم .
جهان نمادها ، دنیای محدود و جغرافیه پذیر نیست ، زیرا نمادها در تقابل ذهنی هنرمند با اشیاء به گونه نامحدود ،شکل می گیرند و به قول والری" :دنیای محدود نا محسوسات را به جهان گسترده ی محسوسات بدل می سازند" (۲)
● ساده سازی نمادها :
همان گونه که در آغاز این نبشتار گفته شد ، دنیای امروز، به دلیل پیچده گی های سرسام آور فن آوری ، حق تفکر و ظرفیت پژوهش در لایه های فلسفی را از انسان سلب کرده و از او موجودی ساخته است، ماشینی، سطحی نگر و کم فرصت. در میان این سه آسیب ( ماشینی بودن، سطحی نگری و کم فرصتی ) دو عامل سطحی نگری و کم فرصتی ،بیشترازهمه انسان امروز را وا داشته تا در دریافتش از نماد ها ، بسیار ژرفنگر نباشد ، بنابرین یکی از ضرورت هایی که میتواند - به گونه ی فرضی - راه حلی باشد برای دریافت داده ها و مفاهیم نمادین، ساده سازی نماد ها یا نشانه ها، توسط آفرینشگر است .
این ساده سازی ، نخست در فرایند ذهنی آفرینشگر شکل می یابد به این مفهوم که نشانه هابا آن که در هیئت صوری و با طنی خود شان در آغاز با نوعی پیچیده گی – و گاهی هم ابهام و توهم – زاده می شوند ، اما شکل گیری آن با روش ساده سازی ، مبتنی برداشتن ظرفیت و خلاقیت ویژه ی آفرینشگر است که چگونه می تواند برای ایجاد رابطه ی بهتر به منظور درک نمادها ، از روش ساده سازی نشانه ها استفاده نماید .
برای درک بیشتر این مساله مثالی می دهم: فرض کنیم تکدرخت پوسیده ، نمادی از پوسیده گی حیات انسان و پیری وی است ، برگ هایی که تک تک از اثروزش باد به زمین می افتند ، به تحلیل رفتن جریان عمر و نیروی زنده گی است که انسان سر انجام به آن می رسد و درخت پیر هستی اش می شکند ( و یا هم دیگر سبز نمی شود). با ان که ارائه ی این نماد – با این گونه پنداشت – بدون پیچیده گی و ابهام است ، اما شاید وقتی در بسترفلسفی ذهن زاده می شود،خالی ازابهامهای فلسفی درفرایند فکروخیال نباشد وشایدهم دههاگره فلسفی دیگردر سرشت این نماد موجود باشد ، اما ویژه گی کارآفرینشگر اینست که گره این پیچیده گیهای نماد ین را در رویکرد آفرینشی باز کند و به شیوه ی ساده سازی نمادها - برای ایجاد رسانگی بیشتر با مخاطب- توسل جوید .
"لبخند ژوکوند" با این که یک پرده نقاشی ژرف است ، اما روایت ساده سازی نماد در این اثر نقاشی – با وصف پیچیده ه گی ها و گره های فلسفی آن – شفاف ، یکدست و قابل رویت است ، زیراهر بیننده ای با توجه به دریافت فردی خود، لبخند نمادین ژوکوند را به صورت نماد ساده- اما چند گونه - تعبیر می کند : کسی در پس این لبخند، زهرخند را می بیند ، کسی شکست را وکسی هم اندوه ژرف و به نوعی حسرت را.
بحث در باره ی چند گانگی و وچند گونه گی مفاهیم و تعبیرات نیست، بل جان مساله این است که این لبخند ، نماد ساده شده از بیان یک حالت است که با توجه به برداشت های متعدد و چند لایه ، با صمیمیت و" ساده گی ژرف " ارائه شده است .
" ساده سازی نمادها" در کار آفرینش، به معنای گریز از ژرف اندیشی نیست ، بل قابل رویت ساختن نماد های پیچیده ، برای درک روشن و به دور از ابهام مخاطب است که از آن می توان به عنوان " ساده سازی ژرف نمادها " یاد کرد .
هدف از ساده سازی نمادها ، رهیابی مخاطب به سوی دریافت ، تاملات و دیدگاه های مبتنی بر نشانه ها در اثر هنری است . برای ساده سازی نمادها، افزون به مواردی که مطرح شد ، یا دمان نرود که گرایش به این روش ، به مفهوم عادت دادن مخاطبان به فر آورده های سطحی و مسامحه و تساهل در برابر نمادهای ژرف نیست ، بل به نحوی، فراهم سازی زمینه های اشتراک ذهنی مخاطبان برای درک وحس بیشتر،ازاثر آفرینشی است .
جاویدفرهاد
پانوشت ها :
۱- فرهنگ معاصر فارسی ، غلام حسین صدری افشار ، نسرین حکمی ، نسترت حکمی ، نشر فرهنگ معاصر ، تهران ، چاپ دوم ۱۳۸۱ ، ص ۱۲۷۱
۲- پل والری می گوید :
۳- " نمادها ، دنیای نا محسوسات را به جهان محسوسات بدل می سازند و برای القای مفاهیم هنرمندانه در ذهن ، راه فراختری را باز می کنند و بازگو کننده خصوصیت هنری پدیده ها با دریافت هنرمندانه است . هر آفرینشی برای باز نمایی خود – در صورت نیاز – می تواند از نماد ها استفاده کند .
۴- جستاری در نماد گرایی ، دکتر بهروز آژند ، چاپ سوم ، انتشارات زوار ، ،۳۸۶تهران، ص۱۲۳.