دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

گاندی زنده و خاتمی تنها


گاندی زنده و خاتمی تنها
با اینکه جامعه ما به شدت سیاسی است ولی از مولفه های پیشرفت و انسجام و شفافیت سیاسی بهره لازم را ندارد.
مهمترین عامل عقب ماندگی فضای سیاسی در جامعه ما نبود احزاب قدرتمند، جاافتاده و دارای پایگاه قابل توجه و ثابت اجتماعی است و امروزه کمتر سیاستمداری را می توان یافت که نگاهی نافذ و متعهدانه به اوضاع جاری کشور داشته باشد ولی خلاء زیان بار فقدان احزاب و تشکل های شناسنامه دار را احساس نکند و گله و شکایتش را به سمع عموم نرساند.
با این همه معلوم نیست که گره فروبسته و طلسم جادو شده و راز نامکشوف این خلاء زیربنایی کجا است که همه بدان مذعن و معترفتند ولی آستین همتی بالا نمی رود تا مشکل دیرپای ساختار سیاسی در کشور ما به سمت گشایش و تسهیل و شکوفایی پیش رود.
مهمتر از مردم کوچه و بازار که به این مهم بی اعتنایند و کسب معیشت خود را از راه سنتی پیش می برند و رتق امور خویش را به فتق حزبی نسبت نمی دهند، صاحبنظران و دانشمندان و اوزان و چهره های مقبول و محبوب سیاسی هستند که پدرسالاری حزبی را به اکراه می پذیرند و گاهی بر این قاعده پدر می شوند ولی سکان حزبی را در دست نمی گیرند تا فوج فوج خوبان و نخبگان خلایق بر اثر این پیروزی وارد کشتی تحزب شوند و حرکت آغاز شود.
شیخ اصلاحات که علم عملی حزب را راست کرد و جانانه پایش ایستاد روزنه امیدی هویدا شد که سیادت اصلاحات هم بال دیگری برای مرغ پرکنده تحزب ایرانی شود و پرواز ممکن شود ولی خاتمی چون هاشمی در فرادست ماند و دست خویش به جوی باریک تشکل های نحیف سیاسی نشست تا بازار این آب حیات بخش پررونق شود، مردمان گرد آن جمع شوند و تقاضا برای سیرابی سیاسی و شفافیت ساختاری عرضه را زیاد کند.
یک حزب بی پدر شد، حزب دیگر سراسر در چنبره مصلحت پدرخوانده قرار گرفت و حزب سوم هم همه چیزش پدر شد و چون خانواده یی پرتعداد ظهور نکرد.
اگر دانایان و معتبران با احزاب چنین می کنند، از عوامی که هر روز به داغ کمبودی چون بنزین و پنیر و سیب و پیاز می سوزند چه انتظار که سراب حزب را سیرکننده جان تشنه خود بدانند و برای رسیدن به مقصود «سعی» با صفا کنند؟
در ایران چهره ها وشخصیت ها و رهبران بر فراز احزاب ماندند و هرمی نساختند تا فاصله میان قاعده و رأس معقول و منطقی اجرایی و عملیاتی شود و کار خود را بکند.
و سیاست در ایران دایره یی شکل و در سطح ماند و میان رهبران با قاطبه مردم رابطه یی مستقیم اما ضعیف و شعاری و بدون مکانیسمی کارآمد برقرار شد، آنان نقطه پرگار شدند و با میلیون ها شعاع به خلایق وصل شدند و زیبا و ستودنی در حد شعر و شعار رابطه خود را تعریف کردند. در ایران نه گاندی ها و ماندلاها نیاز به تحزب را احساس کردند و نه مردم برای ارتباط با آنها تشریفات سیاست ورزی را برتافتند.
ما دائماً در حال کشف و پرورش نخبگان خود هستیم ولی این اکتشافات بدون حزب بدون نفوذ متکثر و تعریف شده و مشخص و بدون ایجاد ارتباطی کارآمد و توسعه زا با عمق جامعه ابتر می ماند، چون خاتمی رفت خاطره خوشش می ماند با انبوهی از شعارها و برنامه های مقبول و لازم و تاریخی که دولت بعدی بدون کوچک ترین تردیدی آنها را وا می نهد و مردم هم راه آزادی تا عدالت را یک شبه می پیمایند بدون اینکه به عمق آزادی دست یافته باشند و بدون اینکه لوازم متعدد عدالت را احصا کرده باشند، خاتمی ها و هاشمی ها و کروبی ها پایگاه انکارناشدنی در جامعه دارند ولی این پایگاه ها با سوالاتی چون کجا هستند، تا کی هستند، چگونه هستند، چرا هستند، مواجهند و گاهی هیچ پاسخی نمی یابند و در امتداد کوتاه تاریخ محو می شوند.
گاندی هنوز هم در هند حکومت می کند، نه با شعار و نه با خاطره یی خوش در قلوب مردم که با حزب قدرتمند کنگره، حزبی که مرتباً مغز و جان و خرد تولید می کند و رود زاینده، گاندی را پرخروش و روان برای دشت های تشنه نگاه می دارد. حالا هم فکر گاندی در دوردست ترین روستاهای هند بازتولید و بازتعریف و بازاجرایی می شود ولی فکر خاتمی در همین تهران پایتخت با ده ها سوال مواجه است و هیچ کس نیست که پاسخی درخور فراهم کند و به گوش دانشجویان، اساتید، معلمان و ... برساند. خاتمی در احساس مان پرواز می کند ولی بدون حزب در عقل مان تنها است. بالاخره روزی «بزرگان» باید این راهکار طلسم شده سیاست در ایران را بشکنند و از وزن و اعتبار خویش برای رواج تحزب مایه بگذارند. تا این اراده حاصل آید، آنها که می توانند و نمی کنند مدیون مردم هستند.
جعفر گلابی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید