جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

زی و هم‌راهان - Zee & Co.


زی و هم‌راهان - Zee & Co.
سال تولید : ۱۹۷۱
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : زی فیلمز
کارگردان : برایان ج. هاتن.
فیلمنامه‌نویس : ادنا اوبراین
فیلمبردار : بیلی ویلیامز.
آهنگساز(موسیقی متن) : استنلی مایرز
هنرپیشگان : الیزابت تیلر، مایکل کین، سوزانا یورک، مارگارت لیتن، جان استندینگ، مری لارکین، مایکل کشمن، جولیان وست و هیلاری وست.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۰ دقیقه.


برای «رابرت بلیک لی» (کین) - که آرشیتکت موفقی است - زندگی با همسرش، «زی» (تیلر) یک نبرد دائمی است. هیچ کدام به آن یکی وفادار نیست، ولی نیازی مبهم آنان را کنار هم نگه‌داشته: «زی» فهمیده که به‌راحتی می‌تواند حسادت شوهرش را تحریک کند، و خودش هم شیفته خشونت بالقوه «رابرت» است. اما وقتی در یک مهمانی «رابرت» با «استلا» (یورک) آشنا می‌شود، «زی» به دردسر می‌افتد، چون «استلا» که از ازدواج قبلی‌اش دو بچه دوست‌داشتنی‌ دارد («زی» و «رابرت» بچه ندارند)، زنی آرام، دوست‌داشتنی و خانواده دوست است؛ یعنی درست نقطه مقابل «زی» که مدام به فکر زرق و برق و خوش‌گذرانی است. «رابرت» و «استلا» به‌هم دل می‌بازند و وقتی تلاش‌های «زی» برای حفظ شوهرش بی‌نتیجه می‌ماند، در حمام رگ خودش را می‌زند. «رابرت» او را به بیمارستان می‌رساند و نجاتش می‌دهد، ولی تصمیمش عوض نمی‌شود، برای همین هم «زی» تغییر تاکتیک می‌دهد و به دیدن «استلا» می‌رود، و آنقدر به او مهربانی می‌کند که اعتمادش را جلب می‌کند و می‌فهمد که به‌دلیل ارتباط با یک راهبه از دبیرستان اخراج شده بوده. «زی» با چرب‌زبانی «رابرت» را به یک مهمانی خداحافظی راضی می‌کند و «رابرت» که مست کرده، شب را آنجا می‌گذراند. روز بعد، «رابرت» که میان سرزنش‌های «استلا» برای شب نیامدن و ادعای «زی» - که می‌گوید در حال مستی به او هتک حرمت کرده - گرفتار شده، فرار می‌کند و به منشی‌اش، «ریتا» (لارکین) نزدیک می‌شود. وقتی به خانه باز می‌گردد، «استلا» را در بستر، در کنار «زی» می‌بیند که چهره پیروزمندانه‌ای به خود گرفته است.
* تیلر با پرخاشگری و شلوغ‌بازی‌های بی‌امانی که از همان صحنه‌های آغازین شروع می‌شود فیلم را سرپا نگه می‌دارد. مشکل این جاست که غیر از یک هیستری جنسی آشکار، او شخصیتی ندارد تا با آن کار کند و از آنجا که شخصیت‌های اصلی بعد از معرفی اولیه پرورش نمی‌یابند، فیلم به ورطه تکرار می‌افتد و برای گریز به ملودرام نازل متوسل می‌شود. نه‌نظر می‌رسد اوبراینِ فیلم‌نامه‌نویس قصد بررسی روان‌شناختی جدی عشق و نیاز به عشق را داشته است، ولی وقتی که تماشاگر به «صحنه عشقی بزرگ» فیلم می‌رسد - پرسه زدن کین و یورک در فضائی رُمانتیک - به زحمت می‌تواند جلوی خنده‌اش را بگیرد.