پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

باران سیاه - Black Rain


باران سیاه - Black Rain
سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : استنلی ر. جاف و شری لنسینگ
کارگردان : ریدلی اسکات
فیلمنامه‌نویس : کریگ بولوتین و وارن لوئیس
فیلمبردار : یان دِ بونت
آهنگساز(موسیقی متن) : هانس زیمر.
هنرپیشگان : مایکل داگلاس، اندی گارسیا، کن تاکاکورا، کیت کپشا، یوساکو ماتسودا، شیگرو کویاما، جان اسپنسر، گوتس ایشیماتسو، یویا اوچیدا، تومیسابورو واکایاما و میوکی اونو.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۵ دقیقه.


نیویورک. «کارآگاه نیک» کانکلین (داگلاس) که از همسرش جدا شده، سعی می‌کند خانواده‌اش از نظر مالی تأمین کند و همچنان پلیس خوبی باشد. او و همکارش «چارلی وینسنت» (گارسیا) شاهد ملاقات افراد مافیا با یاکوزاهای ژاپنی هستند که طی آن بسته موضوع مزاکره را جوانی ژاپنی، «ساتو» (ماتسودا) می‌دوزدد. «کانکلین» و «چارلی» پس از تعقیب او دستگیرش می‌کنند و مأمور می‌شوند او را تا اوزاکا همراهی کنند. در فرودگاه، آن دو قول گنگسترهائی را که به لباس پلیس در آمده‌اند می‌خورند و همراه با رابط ژاپنی‌یشان، «ماساهیرو» «ماتسوموتو» (تاکاکورا)، شاهد فرار «ساتو» می‌شوند. پس از قتل یکی از آن پلیس‌های بدلی در باشگاه نیکو، «کانک‌لین» می‌فهمد که آنان درگیر جنگ بین گروه‌های تبهکاری شده‌اند و با وجود اعتراض‌های «ماتسوموتو»، در یورشی به مقر «ساتو» شرکت می‌کند. «کانکلین» با دیدن مقداری دلار صحنه در می‌یابد که دلارها جعلی است «ساتور» «چارلی» را می‌کشد و «ماتسوموتو» و «کانکلین» با وجود جروبحث بر سر اصول اخلاقی و حرفی‌یشان، (شرف «ماتسوموتو» و واقع‌بینی «کانک‌لین»)، پرونده را دنبال می‌کنند آن دو با دنبال کردن دختر از باشگاه میاکو، به قرار ملاقاتی بین «ساتو» و جنایت‌کاری کهنه کار به نام «سوکای» (واکایاما) می‌رسند و اینجا معلوم می‌شود که «ساتو» که خود قبلا از افراد «سوگای» بوده، با زیر گذاشتن اصول دنیا تبهکار به او پشت کرده و یکی از دو زینک جعل دلار را دزدیده است. آن دو درگیر تیراندازی با «ساتو» و افرادش می‌شوند و «ساتو» فرار می‌کند. «کانکلین» را به‌طور رسمی از پرونده کنار می‌گذارند و «ماتسوموتو»، که قبلاً یک بار به خاطر رفتار او و «چارلی» توبیخ شده، حاضر نیست بر خلاف دستور مافوقش به او کمک کند. اما «کانکلین» به کمک «جویس کینگزلی» (کپشا)، دختری آمریکائی که در باشگاه میاکو کار می‌کند، موفق می‌شود اب «سوگای» قراری بگذارد. «کانکلین» قول می‌دهد که اگر «سوگای» مخفیانه او را به محل ملاقات چهار سرکرده گروه‌های تبهکاری ببرد، ترتیب «ساتو» را بدهد. در محل قرار، «ماتسوموتو» به او می‌پیوندد و در بحبوحه جنگ بین گروه‌ها، «کانکلین» موفق به دستگیری «ساتو» می‌شود. «کانکلین» هنگام خداحافظی با «ماتسوموتو» دو زینک جعل اسکناس را به‌عنوان هدیه به او می‌دهد.
* از اسکات عموماً به عنوان فریتس لانگ جدید سینما یاد می‌کنند. این مقایسه علاوه بر شباهت‌های مضمونی آثار این دو، در سبک‌های بصریِ به غایت کار شده هر دو نیز ریشه دارد. فضای کابوس گونه و تیره و تار لانگ در متروپولیس (1927) و نوآرهای آمریکائی‌اش، شاید مهمترین مأخذ تصویری اسکات در «نئونوآر»های دهه 1980 او یعنی تیغ‌رو (1982) و باراه سیاه باشد. باران سیاه البته متأثر از تجربه‌های سازنده‌اش در فیلم‌های تبلیغاتی نیز هست. این جا هم داستان و شخصیت‌ها، مثل دیگر فیلم‌های اسکات صرفاً بهانه‌ای برای خلق وجوه بصری اغراق‌آمیز و اکسپرسیونیستی مورد علاقه او هستند. به همین دلیل شخصیت و بن‌مایه اصلی باران سیاه، «دکور» است که حس فساد و زوال موجود در دنیای تبهکاران را بهرت از خود شخصیت‌ها منتقل می‌کند. عنوان فیلم کنایه‌ای از شرایط اجتماعی پس از فاجعه هیروشیماست.