جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ارزیابی اصول اخلاقی


ارزیابی اصول اخلاقی
در استدلالات اخلاقی معمولاً دو ویژگی بسیار چشم گیر است: ۱ _ مفاهیم اخلاقی و ۲ _ اصول اخلاقی. در ارزیابی هر استدلال اخلاقی، باید در نظر داشته باشیم كه استفاده از این دو ویژگی چه نتایجی را به همراه خواهد داشت. مخصوصاً در مورد نتایجی كه از یك اصل اخلاقی خاص به دست می آید. وقتی با یك اصل اخلاقی روبه رو می شویم مانند «دروغ گفتن بد است» باید تمام مواردی را كه این اصل برای آنها كاربرد دارد، در نظر بگیریم. افراد غالباً موضع اخلاقی شان را با اتكا به یك اصل كلی اخلاقی (چه به صورت صریح و چه به صورت ضمنی) توجیه می كنند. اگر بتوانیم مواردی را مشخص كنیم كه این اصل برای آنها به كار می رود، اما كاربرد آن در آن موارد نادرست است، آنگاه می توان این اصل اخلاقی را مورد ارزیابی قرار داد، آن را رد كرد یا حك و اصلاح كرد. به اصل «دروغ گفتن بد است» توجه كنید، این اصل در همه شرایط ممكن است نادرست نباشد، مثلاً وقتی كه جان كسی در خطر باشد. به اصولی مانند «كشتن نادرست است» و «ورزش های خطرناك باید ممنوع شود» توجه كنید. آیا می توانید شرایطی را مشخص كنید كه در آن شرایط این اصول را نتوان به كار برد؟
البته بعضی اوقات به جای آنكه بخواهیم اصول اخلاقی را تغییر دهیم، ممكن است به این نتیجه برسیم كه باید آنها را كنار گذاشت؛ یا به علت اینكه همه شرایطی كه آن اصل كاربرد دارد، به لحاظ اخلاقی مشكوك و محل تامل است یا به دلیل آنكه نتوان مشخص كرد كه چه مواردی تحت این اصل قرار می گیرد. به این مثال دقت كنید: «آلن ویلیامز پروفسور اقتصاد در دانشگاه یورك در آخرین شماره مجله اخلاق پزشكی گزارش داده اكثر افرادی كه از آنها درباره چگونگی خدمات پزشكی ملی میان بیمارانی كه بیمه نیستند سئوال شد، معتقد بودند كه اولویت این خدمات با كسانی است كه مراقب سلامتی خودشان هستند، بنابراین كسانی كه مراقب سلامتی خودشان هستند نسبت به كسانی كه به این امر توجه ندارند، باید در اولویت گرفتن خدمات پزشكی باشند.» اولین سئوالی كه در هنگام ارزیابی این استدلال باید مورد توجه قرار گیرد این است كه چه كسانی تحت اصل ارائه شده در استدلال (اولویت خدمات پزشكی با كسانی كه مراقب سلامتی شان هستند) قرار می گیرند. به عبارت دیگر چه كسانی از سلامتی شان مراقبت نمی كنند؟ آیا می توان گفت هركسی عملی انجام دهد كه موجب ناخوشی و بیماری در او شود مانند سیگار كشیدن، مصرف زیاد الكل یا داشتن رژیم غذایی نامناسب، جزء این دسته افراد است؟ قطعاً نه، چون مثلاً كسی كه رژیم غذایی نامناسب دارد ممكن است آگاه نباشد كه این رژیم غذایی نامناسب موجب بیماری در او می شود. در این صورت چگونه می توان گفت كه این افراد از سلامتی خودشان مراقبت نمی كنند در حالی كه نمی دانند كه شیوه زندگی آنها برای سلامتی شان مضر است؟ البته مشكل عملی شدیدتری نیز وجود دارد یعنی افتراق میان كسانی كه می دانند رژیم غذایی شان برای سلامتی شان مضر است و كسانی كه چنین چیزی را نمی دانند، در واقع غیرممكن است.
همین مسئله درباره افراد سیگاری نیز وجود دارد. ممكن است برخی افراد سیگاری از ضررهای سیگار اطلاع داشته باشند و بخواهند آن را ترك كنند، اما نتوانند یا چندبار ترك كرده اند و دوباره شروع به سیگار كشیدن كرده باشند؛ آیا باید گفت این افراد از كسانی هستند كه مراقب سلامتی شان نیستند؟ قطعاً پاسخ به این سئوال مشكل است، شما چه فكر می كنید؟ فرض كنید حتی بتوانیم قضاوت های صریحی در این موارد داشته باشیم آیا به نظر شما افرادی كه از سلامتی شان مراقبت نمی كنند باید اولویت كمتری در ارائه خدمات پزشكی داشته باشند؟ آیا این عمل اخلاقی است؟ به نظر می رسد نتایج این اصل، ما را بدان سمت رهنمون می كند كه بگوییم این اصل غیرقابل قبول است؛ نه فقط بدین دلیل كه یك اصل غیرعملی است بلكه بدین دلیل كه پیامدهای غیراخلاقی دربردارد. چون چنین اصلی به ما می گوید: مثلاً اگر موتورسواری كه كلاه ایمنی نداشته و دچار آسیب مغزی شده باید از اولویت كمتری در خدمات پزشكی برخوردار باشد؛ پذیرفتن چنین چیزی قطعاً غیراخلاقی است.
بنابراین در هنگام ارزیابی یك استدلال اخلاقی باید اصول اخلاقی ای را نیز كه استدلال به آن متكی است، مورد بررسی قرار دهیم. همچنین وقتی در یك استدلال اخلاقی از واژگان یا عبارات مبهمی استفاده می شود باید ابتدا سعی كنیم معانی آنها را به طور دقیق معین كنیم چون برخی از نویسندگان عمداً از عبارات مبهمی استفاده می كنند تا خواننده نتیجه را كه به خوبی توسط دلایل حمایت نمی شود، بپذیرد. بنابراین فهم دقیق مفاهیم اخلاقی استفاده شده در یك استدلال اخلاقی برای ارزیابی آن استدلال مهم است.
احمدرضا همتی مقدم
منبع : روزنامه شرق