یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

خاطر


خاطر
باید محافظت می کرد
از عکس بر گردنش بر گشت
پنهانی زیر حنجره اش تعادل داشت
با ساقه ای که زود خم می شد به خاطرش آورد
و نام کوچک را برای او برداشت از کرنای بومیان
در برابر حدقه های معلق به دود جاری شد
چهار کاسه زانو به روی آب شناور ماند
مارماهی درز ِ قطعه های یخ را ادامه داد
و گاومیشی جنین خود را یافت در میان جلبک ها
بوی کاج کوهی و عنّاب می زند شقیقه ام
با یاخته های دور افتاده می پرم
نزدیک گَرده های سیاه سرفه از پرّه های هواکش پاره می شوم
ناخن کنار می کشد در محدّب ام پایین
وقتی که فاصله می گیرد
و پشت صاعقه می خواهد کمانه کند
چشم هایشان سیاهی رفت می دانم
تمام آنچه را که می شنوند
باید به خاطر بیاورند

یاور بذر افکن
منبع : ماهنامه ماندگار


همچنین مشاهده کنید