سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

چه کسی شرایط ویژه کشور را می شناسد؟


چه کسی شرایط ویژه کشور را می شناسد؟
اختلاف نظر درباره «ویژگی شرایط امروز کشور» از سخنرانی اکبر هاشمی رفسنجانی در جمع دانشگاهیان رودهن آغاز شد. جمله کلیدی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در آن سخنرانی به وسیله اکثر رسانه ها برجسته شد: «شرایط کشور ما هم اکنون ویژه است» وهمین آغاز اظهار نظرهای مختلف و متفاوتی در این مورد بود که اکثریت قریب به اتفاق آنها از طرف دولتمردان وهواداران دولت اظهار شد. با این که درنظرات داده شده در مقابل سخنان هاشمی رفسنجانی سعی شد که برنادرستی گفته او تاکید شود ولی معلوم بود که گویندگان آن نظرات متوجه منظور رفسنجانی نشده اند وبه درستی نمی دانند که رئیس مجمع تشخیص مصلحت از چه دیدگاه وموضعی چنین سخنی گفته است! با این حال مثل این که پاسخگویی در چنین مواردی وظیفه شده است و کمتر مقام دولتی یا هواداری می تواند از آن چشم بپوشد. تجربه به آنها نشان داده که بسیاری از اظهارات هاشمی خوشایند دولتمردان نیست. در دو سال گذشته بارها، رئیس مجمع تشخیص مصلحت از عقب افتادن از سند چشم انداز بیست ساله و عمل نکردن به این سند گفته است، از سیاست های اقتصادی انتقاد کرده و درباره مسائلی که دولت سعی در تاثیرگذاری در آن داشته، هشدار داده و سخن گفته است که مثال زدنی ترین آن، سخنان او درباره دانشگاه آزاد اسلا می بود که باعث شد بعد از یک سال و نیم کشمکش و تهدید های دولت مبنی بر «جریمه دکتر جاسبی» و «اقدا م انقلا بی درباره دانشگاه آزاد»، داستان بدون آن که دولت کوچکترین کاری از پیش برد، پایان یابد.
این گونه است که هر سخن هاشمی رفسنجانی، لا زم است پاسخ داده شود، حتی اگر درست فهمیده نشده باشد! روز بعد از انتشار سخنان هاشمی، مجتبی ثمره هاشمی مشاور احمدی نژاد گفت: «اگر منظورشان این است که کشور به سرعت درحال پیشرفت است، امنیت و صلح وجود دارد، در سیاست خارجی به شدت پیشرفت می کنیم، بحث اشتغال و مسکن در حال انجام شدن است وهمه مسائل کشور منسجم می شود، این حرف درست است.» در همان روز مصطفی پورمحمدی به گونه ای دیگر پاسخ هاشمی را داد: «شرایط کشور همیشه ویژه بوده است، چون هر روز جایگاه ما ارتقا می یابد» و در کنار این دو اظهار نظر درهمان روز بیانیه ای از طرف یکی از تشکل های بسیج دانشجویی هم منتشر شد که در آن آمده بود: ما معتقدیم که نه تنها شرایط کشور ویژه نیست بلکه در کمال آرامش و ثبات و با رهبری داهیانه مقام فرزانه ولا یت و تلا ش های دلسوزانه ومدبرانه مسوولا ن نظام و حمایت و همراهی های ملت مسلمان و هشیار ایران اسلا می با شتاب خوبی در مسیر رشد و تعالی مادی و معنوی در حال حرکت است و با ایمان وتوکل به خدا و عزم واراده و مجاهدت خستگی ناپذیر موانع توسعه و پیشرفت را یکی پس از دیگری پشت سرخواهد گذاشت.»
این اظهار نظرهای متفاوت، عجیب و متناقض به همین جا پایان نیافت.
حداد عادل رئیس مجلس شورای اسلا می هفته گذشته در کنفرانس مطبوعاتی خود درباره این سخن هاشمی رفسنجانی حرف دقیق تری نسبت به بقیه گفت: «برای رفع هر گونه ابهام، خود آقای هاشمی رفسنجانی توضیح دهند که منظورشان چه بوده است.» با این همه حداد عادل هم وظیفه خود دانست که توضیحاتی در خصوص این سخنان بدهد: «اگر منظور ایشان شرایط بحرانی است باید بگویم که این طور نیست و بحرانی نداریم اما اگر منظور ایشان شرایط حساس است که باید گفت شرایط ایران همواره حساس بوده است.» این سخنان در حالی گفته شد که پیش از آن، حداد عادل توضیح داده بود که «ویژه» تعریف مشخصی دارد.
مصطفی محمد نجار وزیر دفاع هم اعلا م کرد: امروز شرایط ما بسیار عادی است. با حضور فرماندهی کل قوا ونیروی مسلح مقتدر و رشید شرایط ما عادی است و ما در هیچ شرایط ویژه ای قرار نداریم. حسینی سخنگوی وزارت امور خارجه هم در پاسخ به سوال خبرنگار یک روزنامه اصولگرا، گفت: مسائلی که در این خصوص (شرایط ویژه کشور) مطرح شده، تحلیل و نظری است که ارائه شده و باید در آن دقیق شویم که به چه علت مطرح می شود. وی ویژه بودن شرایط مسئله هسته ای ایران را رد کرد و گفت: فعالیت های هسته ای ما به صورت عادی در جریان است... باید دید کسانی که در این خصوص نظر می دهند از چه بعدی به آن وارد می شوند.
● اصل سخنان هاشمی
اما اصل سخنان هاشمی رفسنجانی چه بود؟ به نظر می رسد که اظهارنظرکنندگان فوق الذکر، هیچ کدام کل سخنان او را نشنیده یا نخوانده اند. وی در سخنان مورد اشاره بعد از بیان ویژه بودن شرایط کشور گفت: از شما دانشگاهیان می خواهم که با دقت مسائل را پیگیری کنید. استکبار جهانی با دیدن پیشرفت هایی در زمینه فناوری بر ما فشار می آورند و این در حالی است که همه منابع لا زم برای توسعه ایران را داریم... کشور ما کشوری است که ایده و آرمان و راه مشخص دارد و به دنبال راه انبیاست و با پیروی از مکتب اهل بیت می خواهد در مسیر اعتدال حرکت کند اما هم اکنون جهان استکباری را در مقابل خود می بیند.
وی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به درآمدهای نفتی کشور گفت: در هیچ دوره ای درآمدهای نفتی کشورمان به اندازه این دوره نبوده است. این در کنار ظرفیت های ویژه کشورمان برای عبور خطوط لوله های نفت و گاز از شمال به جنوب و غرب به شرق و همچنین خطوط هوایی ظرفیت هایی است که مدیریت کشور می تواند از آنها استفاده و دنیا را به ما وابسته کند. با عقلا نیت و تدبیر می توانیم ایران را به عنوان یک الگوی خوب در جهان اسلا م و جهان سوم معرفی کنیم.
این سخنان اگرچه باز هم منظور هاشمی را به طور شفاف از «شرایط ویژه» بیان نمی کند اما نشان می دهد که منظور هاشمی با آنچه هواداران دولت فکر کرده اند، فرق های اساسی دارد، اگرچه می توان ادعا کرد که حتی اگر این توضیحات هم نبود، باز هم بعضی از اظهارنظرها عجیب و غریب بود مثلا گفته وزیر کشور که «شرایط کشور همیشه ویژه بوده است» با هیچ منطقی درست درنمی آید. اولین تعبیری که از کلمه «ویژه» به ذهن متبادر می شود، این است که امری که با چنین صفتی وصف می شود، همیشگی نیست و چنین امری کاملا با معنای ویژه مغایر است. در ادبیات اجتماعی و سیاسی امروز کشور وقتی چیزی با صفت «ویژه» خوانده می شود، یعنی از وضعیت طبیعی و فطری خود خارج شده و صورتی منحصر به فرد و متفاوت با انواع مشابه پیدا کرده، به گونه ای که باید برای آن چاره ای اندیشید. توضیحات هاشمی رفسنجانی درباره فشارهای استکبار و استفاده از عقلا نیت و تدبیر در مدیریت کشور هم همین معنا را می رساند و بدین ترتیب می توان این سخن هاشمی را هم ادامه توصیه ها و هشدارهایی دانست که او در طول ۲ سال گذشته داده است اما چرا هشدار رفسنجانی نسبت به موضوعی این گونه که در آن از «فشارهای استکبار جهانی» هم سخن رفته باید با عکس العمل مقامات دولتی مواجه شود؟ این موضوع علا وه بر توضیح قبلی (تجربه دولتمردان از هشدارهای ناخوشایند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) به این قضیه برمی گردد که دولتمردان می دانند که فشارهای آمریکا و متحدانش در طول حیات جمهوری اسلا می همواره وجود داشته است (شاید وزیر کشور همین موضوع را می خواسته بگوید ولی با عبارت شرایط ویژه همیشگی توضیح داده است!) اما آنچه مهم بوده مدیریت در شرایط فشارهای استکباری بوده است. در طول عمر انقلا ب اسلا می، کشور همیشه با مشکلا ت ساخته استکبار روبه رو بوده است. سال های اولیه انقلا ب، سال های توطئه های گوناگون، خرابکاری و ترور بود. از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ کشور درگیر جنگ تحمیلی عراق بود و علا وه بر ابعاد سیاسی و اجتماعی، این جنگ از نظر اقتصادی نیز هزینه های سنگین برای کشور داشت. بعد از پایان جنگ و در دوران بازسازی باز هم پیامدهای جنگ وجود داشت. در دولت خاتمی علا وه بر تحریم های قدیمی آمریکا، رویارویی با ایران در قالب پرونده هسته ای ایران شکل گرفت که در ادامه به موضوع حقوق بشر نیز کشیده شد که هنوز هم ادامه دارد.
در کنار این فشارها و تهدیدهای همیشگی دو موضوع یا دو موضع دولت ایران همواره سرنوشت ساز بوده است: اول مدیریت داخلی اعم از برنامه ریزی و مدیریت اقتصاد، مدیریت موضوعات اجتماعی و فرهنگی و همچنین شکل دهی مردمی ساختار سیاسی کشور. دوم نقشآفرینی بین المللی به گونه ای که فرصت برای تبلیغات و شکل دهی افکار عمومی دنیا برای آمریکا و متحدانش به وجود نیاید.
اقدامات سید محمد خاتمی در سطح بین الملل نظیر طرح موضوع گفت وگوی تمدن ها، ارسال پیام برای مردم آمریکا و سفرهای با برد تبلیغی بالا مثل سفر به ایتالیا و دیدار با پاپ ژان پل دوم و همچنین سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، چنان تاثیری در افکار عمومی دنیا داشت که تا مدت ها نه تنها مقامات دولتی آمریکا را به انفعال کشانده بود، بلکه آنها را محتاج تقاضا برای مذاکره مستقیم با ایران کرده بود. در حالی که هم اکنون اگر کسی در آمریکا سخن از مذاکره با ایران می گوید اولا ژست این کار را می گیرد ثانیا از موضع برتر می خواهد وارد مذاکره شود. شاهد این ادعا رفتار متناقض مقامات آمریکایی در دو سال گذشته است. آنها هرگاه موضوع مذاکره با ایران، کمی جدی شده، با سنگ اندازی و گذاشتن پیش شرط های غیرمنطقی سعی کرده اند موضوع را منتفی کنند، آن هم به گونه ای که چنین وضعی به ایران نسبت داده شود!
نکته مورد اشاره هاشمی رفسنجانی می تواند همین موضوع باشد. با توجه به اینکه سخنرانی وی در جمع دانشگاهیان و خطاب به عموم اندیشمندان و فرهیختگان کشور بوده، می توان آن را هشداری جدی نسبت به رفتار دولتمردان در مقابل فشارهای خارجی و نحوه مدیریت آنها دانست. با این حال باید پرسید چگونه است که این هشدار مشفقانه از طرف مقامات دولتی جدی گرفته نمی شود؟ یا به عبارت صحیح تر باید پرسید که چرا مقامات دولتی و هواداران آنها در قوای دیگر به چنین وضعی پی نبرده اند؟
● فرق تجربه و جوانی
می گویند «آنچه پیر در خشت خام می بیند - جوان در آینه می بیند». داستان هشدار هاشمی هم بخشی از مصادیق این گفته است. برای درک بهتر موضوع بهتر است به سابقه سیاسی و تجربیات مدیریتی وی نگاه بیندازیم و آن را با سابقه دولتمردان امروزی مقایسه کنیم.
هاشمی رفسنجانی - بنابر آنچه مورد شک کسی نیست - سابقه مبارزاتی از سال های دهه ۴۰ با رژیم شاهنشاهی داشته و همواره یکی از مهمترین افراد در مبارزه بوده است. بعد از انقلاب هم او همواره یکی از اصلی ترین سیاستگذاران و مشاوران رهبران انقلاب بوده است. حضور در شورای انقلاب، ریاست مجلس های اول تا سوم، نایب رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی، نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری، عضویت در جمع منتخبین بازنگری در قانون اساسی، قائم مقامی فرماندهی کل قوا در جنگ تحمیلی عراق، دو دوره ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت، بخشی از کارنامه کسی است که هیچ گاه در طول حیات جمهوری اسلامی از رده های اصلی نظام دور نشده است. در مقابل او اگر محمود احمدی نژاد را به عنوان شاخص دولت نهم در نظر بگیریم سابقه مدیریتی وی پیش از شهرداری تهران، تنها در یک دوره کوتاه استانداری اردبیل خلاصه می شود. احمدی نژاد البته در سال های اولیه انقلاب عضو انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و بالطبع دفتر تحکیم وحدت اولیه هم بوده اما زمانی که اعضای تحکیم وحدت سرگرم گفت وگو درباره اشغال سفارت آمریکا یا شوروی بودند، هاشمی رفسنجانی در مقام رئیس مجلس شورای اسلامی، ماه های پربحران و حاشیه ای را می گذرانده که تا سال ۶۰ ادامه یافت و هاشمی از اصلی ترین سیاستگذاران عبور از آن بحران ها بود.
چنین سابقه ای باعث شده که اولا کوچک ترین اشاره هاشمی به شرایط کشور اینقدر مورد توجه واقع شود. ثانیا او چیزی را بگوید که دیگران اصلا به چشمشان نمی آید و فقط توانایی انکار آن را دارند. اگر امروز حداد عادل در مقابل سخن هاشمی حرفی برای گفتن ندارد برای این است که او سابقه مدیریتی و سیاسی چندانی ندارد. او شخصیت فرهنگی و دانشگاهی پرسابقه ای است اما حضورش در صحنه سیاست از مجلس ششم آغاز شد که وی رهبری اقلیت کم تعداد و بی اثری را داشت و به قول خودش زیرآوار بودند. بنابراین تجربه وی در سیاست را باید همین دو سال ریاست مجلس او دانست.
از یک منظر دیگر هم می توان به سخنان هاشمی نگریست: اینکه هیچکدام از صاحبان تجربه و بزرگان سیاست از هیچکدام از جناح ها در مقابل این سخنان هاشمی- یا موارد مشابه - موضع گیری نکرده اند و حتی شاید بتوان ادعا کرد که سکوت آنها در دو سال گذشته دلیلی بر همراهی آنها با نگرانی های هاشمی و دیگران بوده است. آنها می توانند تفصیل آنچه هاشمی به اجمال می گوید را دریابند اما چنین انتظاری از کم تجربه ها، انتظار زیادی است.
بر همین اساس است که باید از هاشمی خواست که کمی از محافظه کاری سنتی خود دست بردارد و در مقام یکی از بزرگان و صاحبان تجربه در مدیریت و سیاست خواست که نقطه نظرات و نگرانی های خود راصریح تر و شفاف تر بیان کند، نه به خاطر اینکه رویارویی او و دولت بیشتر شود، بلکه به این دلیل که سخنان او می تواند حجتی بر نگرانی های دیگران و دغدغه های افرادی باشد که این روزها نسبت به روند مدیریتی کشور اعتراض دارند و راهی که پیموده می شود را راه درستی نمی دانند.
مصلحت ورزی در چنین شرایطی ناصواب است. اگر هشدارها و دغدغه ها مبتنی بر واقعیت باشد تاوان آن را همه مردم خواهند داد و این چیزی نیست که بتوان با مصلحت سنجی، به راحتی از کنار آن گذشت .
این موضوعی است که نه تنها هاشمی رفسنجانی، بلکه دیگر بزرگان هم باید به آن توجه کنند. تاریخ، قضاوتی درباره این روزها خواهد داشت. قضاوتی دقیق و بدون تخفیف و همه به اندازه توان و موقعیت خود باید در مقابل تاریخ پاسخگو باشند. هاشمی رفسنجانی امروز بسیار جلوتر از دیگرانی است که سکوت معناداری کرده اند اما انتظار از هاشمی بیشتر از این است.
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید