شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


ضرورت تغییر و دگرگونی در ساختار مدیریت مصرف انرژی در صنعت برق


ضرورت تغییر و دگرگونی در ساختار مدیریت مصرف انرژی در صنعت برق
موضوع مدیریت مصرف انرژی از جمله مباحث مهمی است كه در سرلوحه طرحها و برنامه‌های صنعت برق كشور از سالهای گذشته تاكنون وجود داشته است.
در مقاله زیر كه به وسیله محمود نظری مدیر دفتر مدیریت مصرف شركت برق منطقه‌ای خراسان تهیه و تدوین شده اهمیت و جایگاه مباحث مربوط به مدیریت مصرف انرژی در ساختار جدید صنعت برق كشور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
امروزه اهمیت و نقش مباحث مدیریت مصرف انرژی در برنامه‌های توسعه كشورهای پیشرفته و در حال توسعه كاملاً روشن و واضح است و اكثر كشورهایی كه دارای برنامه‌های درازمدت و كوتاه مدت هستند مدیریت سمت مصرف (Demand Side Management) رادر‌برنامه‌ریزی‌های خود و در برنامه‌های استراتژیك مدنظر قرار داده و بخشی از بودجه توسعه ظرفیتهای تولید، انتقال و توزیع را اختصاص به بهینه‌سازی و كاهش مصرف می‌دهند. به ویژه در سالهای اخیر با افزایش قیمت جهانی نفت و كاهش ذخایر نفتی این حساسیت دوچندان شده است. این در حالی است كه نرخ انرژی در اكثر این كشورها واقعی و یا با یارانه كم است و عوامل انگیزشی مناسبی در مصرف‌كنندگان برای استفاده بهینه از انرژی و برق وجود دارد.
اما در كشور ما كه یارانه‌های انرژی زیاد است و مشتركان به طور متوسط تقریباً یك چهارم قیمت تمام شده برق را می‌پردازند و عوامل انگیزشی به منظور مصرف بهینه برق به طور خودكار در تعرفه‌ها وجود ندارد نقش و اهمیت مدیریت مصرف برق نسبت به سایر كشورها دوچندان می‌شود و لازم است با استفاده از روشهای متنوع تبلیغی و انگیزشی و برنامه‌های دقیق و اتخاذ راهكارهای فنی و فرهنگی سعی در اصلاح رفتار و الگوی مصرف مشتركان و هدایت آن به سوی استفاده بهینه از انرژی شود. آمارهای مقایسه‌ای مصرف انرژی (مانند دارابودن یك درصد جمعیت جهان و مصرف ۲ درصد انرژی در كشور ما در حالی كه رشد اقتصادی، تولید صنعتی و درآمد ناخالص داخلی كمتر از این نسبت است) مؤید فاصله داشتن الگوی مصرفی از مصرف بهینه و لزوم حركتی جهشی در این زمینه است.
از طرف دیگر متاسفانه با وجود ضرورتهای جهانی برای انجام فعالیتهای DMS و الزامات داخلی در جهت اصلاح رفتار مصرف و نیز برنامه‌ریزی جهت تحقق اهداف چشم‌انداز بیست ساله توسعه كشور و دستیابی به قله‌های پیشرفته و توسعه، مدیریت مصرف در كشور ما جایگاه مناسب خود را ندارد و اهمیت و نقش آن در راه رسیدن به این اهداف متعالی بر همگان روشن نیست. هم اكنون فعالیتهای مدیریت مصرف در كشور ما به صورت پراكنده، موردی، غیر هدفمند و با حداقل كاركنان و اقدامات در حال انجام است. دفاتر مدیریت مصرف شركتهای برق منطقه‌ای با كاركنان كم اما سخت‌كوش و نیز كارشناسان مدیریت مصرف شركتهای توزیع با وظایف متفرقه و اغلب مهمتر دیگری این بار گران را با كمترین امكانات و اختیارات به دوش می‌كشند. این موارد در حالی است كه وزیر نیرو در اكثر سخنان خود به اهمیت مدیریت مصرف و جایگاه ویژه آن در برنامه‌ریزی‌های وزارت نیرو اشاره می‌كند.
بنابراین لازم است جایگاه مدیریت مصرف در صف و ستاد شركت توانیر از وضعیت فعلی ارتقاء یابد تا بتواند همگام با سایر بخشهای كشور در مسیر تعالی گام برداشته و اهداف سند چشم‌انداز بیست ساله كشور شود.
اكنون با توجه به تصویب قانون استقلال شركتهای توزیع اغلب این بحث مطرح می‌شود كه مدیریت مصرف باید با توجه به اهداف بازار برق و نیز ارتباط نزدیكتر با مشتركان به شركتهای توزیع منتقل شود و بحثهای DSM در شركتهای توزیع پیگیری و انجام شود. یكی از جنبه‌های بسیار مهم DSM، ملی بودن این بحث است و این امر بسیاری از اوقات باعث تضاد بین منافع ملی و سازمانی در سازمانها و شركتها و به ویژه شركتهای خصوصی می‌شود. زیرا در تركیب آینده، احتمالاً بخشی از درآمد شركتهای توزیع از طریق فروش انرژی است و اگر فروش بیشتر به منزله سود بیشتر باشد به ویژه در زمان اوج مصرف كه قیمت برق بیشتر است، با اهداف DSM كه استفاده صحیح و بهینه از منابع و كاهش پیك بوده در تضاد است. از سوی دیگر در حال حاضر برخی شركتهای توزیع كارشناس مدیریت مصرف ندارند و یا فعالیتهای مدیریت مصرف را به كارشناسانی واگذار كرده‌اند كه وظایف دیگری نیز دارند و این كار را به عنوان كار دوم و یا جنبی انجام می‌دهند كه ضمن فشار زیاد كاری بر آنان كیفیت اقدامات نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد. همه اینها بر این مساله دلالت دارد كه انگیزه كافی در شركتهای توزیع به عنوان شركتهای خصوصی جهت انجام اقدامات DMS وجود نخواهد داشت. از این رو به نظر می‌رسد انتقال تمامی وظایف و اختیارات مدیریت مصرف به این شركتها جایگاه مدیریت مصرف را نه تنها در وضعیت فعلی حفظ نمی‌كند بلكه این جایگاه را تنزل داده و رسیدن به اهداف سند چشم‌انداز را بعید نشان می‌دهد.
بنابراین برای حفظ و ارتقای مباحث مدیریت مصرف لازم است جایگاه مناسبی همراه با ارتباطات موثر و كارا برای این بخش تعریف شود تا با ساماندهی فعالیتهای DSM بتوان از اتلاف منابع ملی جلوگیری كرد و روند رشد و توسعه كشور را تسریع بخشید.
پیشنهاد زیر كه كلیات آن در جلسات كارگروه برنامه‌ریزی و راهبرد مدیریت مصرف برق مطرح و مورد تصویب قرار گرفته است مطرح می‌شود. این پیشنهاد تركیب بهینه حركت جهت تضمین انجام فعالیتها و اقدامات مورد نیاز مدیریت مصرف در جهت رسیدن به اهداف متعالی كشور و وزارت نیرو را برای دستیابی به قله‌های پیشرفت مدنظر قرار داده است.
با توجه به قانون استقلال شركتهای توزیع و چشم‌انداز استقلال شركتهای تولید و جدا شدن این شركتها از سیستم دولتی و باقی ماندن شركتهای برق منطقه‌ای به عنوان شركتهای انتقال به نظر می‌رسد لازم باشد فعالیتهای DMS در هر یك از این شركتها با اهداف كلی كاهش تلفات، مدیریت، كنترل و تامین بار در بازار برق و بهینه‌سازی و افزایش بازدهی سیستم‌های موجود اجرا شود. علاوه بر این اقدامات لازم است در هر منطقه دفاتر مدیریت مصرف وجود داشته باشد و فعالیتهای DSM را به طور متمركز با اهداف زیر اجرا كنند:
الف) هماهنگی اقدامات DSM بین شركتهای تولید، توزیع و انتقال
ب) ایجاد ارتباط با مشتركان محلی و ارائه آموزشهای لازم و آگاه‌سازی عمومی و اطلاع‌رسانی به آحاد جامعه
ج) ایجاد هماهنگی، نظارت و تقویت شركتهای مشاور انرژی و ایجاد ارتباط بین صنایع محلی و شركتهای اسكو
د) ارتباط با مشتركان صنعتی به منظور اجرای طرح تعطیلات و تعمیرات صنایع، ممیزی انرژی، استانداردكردن لوازم برقی تولیدی، بهینه‌‌سازی خطوط تولید و تجهیزات و ...
هـ) ارتباط با سایر سازمانهای دولتی و غیر دولتی در زمینه اجرای سیاستهای كلی DSM (مثلاً ارتباط با شركتها، سازمانها و ارگانهای دخیل در امر واردات لوازم برقی خارجی و كنترل استانداردهای مصرف این لوازم).
روشن است كه اجرای كامل این اقدامات در هر یك از شركتهای تولید، توزیع و انتقال به تنهایی و یا در همه آنها میسر نبوده و نیاز به تشكیلاتی بسیار گسترده و قوی دارد.
به منظور اجرای این فعالیتها در هر منطقه و نیز برای اجرا و نظارت بر سیاستهای كلی مدیریت مصرف در شركتهای تولید، توزیع و انتقال و نیز ارائه بازخور اقدامات DSM در مناطق مختلف به رده‌های بالاتر لازم است دفاتر مدیریت مصرف به صورت مستقل و زیر نظر شركت توانیر تشكیل و نمودار سازمانی آنها و ارتباطات لازم سازمانی به گونه‌ای تعریف شود كه بتواند مقاصد عالی DSM را در كل كشور تضمین كند. در صورتیكه از نظر تشكیلاتی و سازمانی تشكیل دفاتر مدیریت مصرف به صورت مستقل در مناطق مختلف و زیرنظر شركت توانیر امكان‌پذیر نباشد می‌توان این دفاتر را زیرنظر مدیرعامل شركتهای انتقال كه دولتی هستند قرار داد. همچنین واحد مدیریت مصرف در شركت توانیر باید در جایگاهی مناسب تعریف شده تا بتواند زیرنظر مدیرعامل با اختیارات و امكانات كافی سیاستها و برنامه‌های بخش مدیریت مصرف را تدوین، ابلاغ و نظارت كند.
این بحث فارغ از ادغام و یا عدم ادغام سابا در مدیریت مصرف است و می‌توان در شرایط ادغام شده این تركیب را مدنظر قرار داد و یا اینكه سابا به عنوان یك شركت مشاور انرژی به همین شكل فعلی در مناطق حضور داشته و فعالیت كند.
با اجرای این تركیب است كه می‌توان انتظار داست تحولی در بحث مدیریت مصرف و تغییر اساسی در الگوی مصرف مشتركان شاخه‌های مختلف رخ دهد و جلوی اتلاف انرژی و سرمایه‌های ملی گرفته شود تا بتوان در آینده‌ای نزدیك به وضعیت مطلوب از نظر شاخصهای مصرف انرژی دست یافت.
محمود نظری- شركت برق منطقه‌ای خراسان
Mahmoudnazari@yahoo.com
منبع : ماهنامه پیک برق