یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


مقدمه‌ای بر باستان‌شناسی دریایی


مقدمه‌ای بر باستان‌شناسی دریایی
باستان‌شناسانی که روی خشکی کار می‌کنند، بیش از همه از ساخت و سازهایی که روی سطح زمین انجام می‌شود آسیب می‌بینند. اما باستان‌شناسان دریایی، با خود دریا طرف هستند و باید بقایای کشتی‌ها را در مقابل امواج کوبنده دریا حفاظت کنند. هر کشتی شکسته شکننده‌ای، کپسولی بی‌نظیر از گذشته ما است: توپ‌های جنگی زنگ‌زده، آلات جنگی باستانی و دیگر گنجینه‌های تاریخی همگی درون این کشتی‌ها دست نخورده مانده‌اند. اما دریا تمایل چندانی به بازپس دادن این گنجینه‌ها ندارد و این داستان باستان‌شناسی زیرآبی است.
کسانی که با باستان‌شناسی دریایی سر و کار دارند، ممکن است همه چیز خود، و حتی جان خود را، بر اثر فاجعه‌ای از دست بدهند. اما بقایای کشتی‌های غرق شده و اشیای درون آن‌ها، حتی اگر شکسته و پوسیده باشند، برای نسل‌های آینده پنجره‌ای منحصر به فرد به گذشته ما می‌گشایند. هر محوطه باستانی دریایی، لحظه‌ای از تاریخ است که ثابت و منجمد شده است. هر شی‌ای که از زیر آب بیرون می‌آید، قطعه‌ای از یک پازل عظیم سه بعدی است. باستان‌شناسان می‌دانند که هیچ‌گاه قادر به تکمیل این پازل نیستند، اما هر قطعه‌ای که به دست می آید و درون چارچوب کلی این پازل قرار می‌گیرد، آن‌ها را یک قدم به ساخت تصویر کشتی پیش از غرق شدن آن نزدیک می‌کند. هر کشتی داستانی مستقل برای گفتن دارد و میکروکوزمی (جهان کوچکی) از زمان خود به حساب می‌آید.
کاوش در میان کشتی‌های غرق شده تاریخی طولانی دارد. اسکندر کبیر با کمربند غواصی به زیر دریاها می‌رفت و غواصان رومی نیز بدون هیچ تجهیزاتی، بارهای کشتی‌های غرق شده را از عمق ۲۰ متری دریاها بیرون می‌آوردند.
با اختراع کپسول‌های اکسیژن، ماجراجویانی چون هانس هاس و جک کوستو در دهه ۱۹۴۰ راهی اعماق دریاها شدند. در این دوران هر چند کشتی شکسته‌های قدیمی بسیاری کشف شدند، اما کمتر از نظر اهمیت باستان‌شناسی‌شان مورد توجه قرار گرفتند. در سال ۱۹۶۰ بود که باستان‌شناس جوانی به نام جرج باس، به همراه پیتر تراک‌مورتون برای بررسی یک کشتی شکسته متعلق به عصر برنز در کیپ گلیدونیا در ترکیه به زیر آب رفت. باس غواصی را یاد گرفت و نشان داد باستان‌شناسی با همان استانداردهایی که در سطح زمین صورت می‌گیرد، می‌تواند به کاوش در دنیای زیر آب نیز بپردازد. از آن زمان به بعد تکنیک‌ها و روش‌های باستان‌شناسی زیرآبی بهبود زیادی یافته است، اما اصول آن تغییر نکرده است. بسیاری از بقایای کشتی‌های کلاسیک در طول این مدت در دریای مدیترانه و دیگر نقاط جهان مورد کاوش‌های باستان‌شناسی قرار گرفته‌اند.
باستان‌شناسان زیرآبی در انگلستان و اطراف جزیره بریتانیا نیز کشتی‌های زیادی را مورد کاوش قرار داده‌اند که مشهور‌ترین آن‌ها مری رز، ناو جنگی هنری هشتم است که در سال ۱۵۴۵ در آب‌های سولنت غرق شد.
باستان‌شناسی دریایی کشتی شکسته‌هایی که تا حد زیادی سالم مانده‌اند، به وفور در آب‌های دریای بالتیک یافت می‌شوند. نمک کم و سردی آب این دریا باعث کندی قابل ملاحظه روند پوسیدگی کشتی‌های غرق شده در آن می‌شود. یکی از مشهورترین کشتی‌های کشف شده در بالتیک، کشتی وازا است که در سال ۱۶۲۸ و در نخستین سفر دریایی خود غرق شد و در سال ۱۹۶۱ در خلیج اسکاتلند از زیر آب خارج شد. کشتی مشهور دیگری که در بالتیک کشف شده است، کشتی انگلیسی کوران است که در جریان یک جنگ دریایی با هلند در سال ۱۶۷۶ منفجر و غرق شد.
هرچند باستان‌شناسان دریایی در محیطی ناسازگار کار می‌کنند، اما همان اصولی را رعایت می‌کنند که همکاران‌شان روی خشکی رعایت می‌کنند. محوطه باستان‌شناسی دریایی نخست مورد مطالعه قرار می‌گیرد. این کار با استفاده از عکاسی، فیلمبرداری و مطالعه خصوصیات زمین‌شناسی ناحیه صورت می‌گیرد. هدف از این کار تهیه یک نقشه تحلیلی از محل غرق کشتی و خود لاشه است. این کار به باستان‌شناسان کمک می‌کند تا قبل از این که به سراغ کشتی بروند، اطلاعاتی درباره اهمیت باستان‌شناسی آن کسب کنند. تنها در موارد استثنایی است که باستان‌شناسان واقعا زیر آب می‌روند و به حفاری و خارج کردن محتویات کشتی‌ها می پردازند.
کشتی شکسته‌هایی که وضعیت نسبتاً مطلوبی دارند، اغلب با محیط اطراف خود به تعادل رسیده‌اند. این کشتی‌ها که قرن‌ها در این حالت مانده‌اند، احتمالاً در قرن‌های آینده نیز در همین وضعیت باقی می‌مانند. اما در صورتی که باستان‌شناسان تغییری در وضعیت این کشتی‌ها ایجاد کنند، ثباتی که باعث حفظ آن‌ها می‌شود به هم می‌خورد. باستان‌شناسان تنها در صورتی به حفاری و کاوش درون کشتی‌های غرق شده می‌پردازند که آن‌ها به نوعی در معرض تهدید باشند. این تهدید می‌تواند به هم خوردن ثبات زیست‌محیطی ناحیه و یا ساخت یک اسکله یا بندر جدید در محل باشد. یک نمونه از این کشتی‌ها، کشتی جنگی سوان، متعلق به دوران کرامول است که در سال ۱۶۵۳ غرق شده و در حال حاضر در معرض پوسیدگی فساد بستر دریا قرار دارد.
در موارد بسیار استثنایی نیز باستان‌شناسان کشتی‌هایی را که در معرض تهدید نیستند، برای آن‌که در معرض دید عموم مردم قرار بگیرند، از زیر آب خارج می‌کنند. نمونه این کشتی‌ها ناو جنگی سوئدی وازا در استکهلم و کشتی مری رز است که در استکهلم به نمایش گذاشته شده است.کشفیات باستان‌شناسی را غالباً با کشف بقایای انسانی مرتبط می‌دانند، و در لاشه کشتی‌ها هم گه‌گاه اسکلت یافت می‌شود. این قبیل یافته‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، چرا که افراد صاحب اسکلت‌ها بیشتر مردان جوان و سالمی بوده‌اند. در واقع این افراد از جمله گروهی هستند که کمتر در مقبره‌های روی خشکی پیدا می‌شوند، چرا که افراد مدفون در خشکی یا از کهولت می‌میرند یا از بیماری.
تصور بر این است که چند اسکلت در لاشه کشتی مری رز (۱۵۴۵) به دلیل پهنی نامعمول مچ و بازو و سینه و عضلات پشت‌شان کماندار بوده‌اند. این شواهد به همراه نمونه‌هایی از کمان مورد استفاده این افرادحاکی از آن است که کمانداران انگلیسی قرن شانزدهم از قهرمانان امروزی المپیک نیروی بیشتری داشته و زه کمان را بیش از آنها می‌کشیده‌اند. اسکلتی از کشتی جنگی سوآن متعلق به عهد کرامول که در سال ۱۶۵۳ غرق شد نشان می‌دهد که گرچه پاهای این فرد رشدی مناسب سنش نداشته است، بازوها و کتف‌هایش سخت قوی و عضلانی بوده است. به این ترتیب می‌توان فهمید این فرد ملوان بوده و به کشیدن طناب و دیگر کارهای روی عرشه کشتی عادت داشته است.
در این میان کشتی جنگی کرونان متعلق به کشور سوئد که در سال ۱۶۷۶ واژگون شد و به زیر آب رفت نمونه بسیار جالب توجهی است، چرا که بخش اعظم خدمه ۸۵۰ نفری آن نیز در آن گیر افتادند. صدها اسکلت در لاشه این کشتی یافته شده است که روی بسیاری از آنها می‌توان اثر زخم‌های عمیق شمشیر را دید. ظاهراً افسران کشتی در هرج و مرج و وحشتی که بر عرشه مستولی شده است با استیصال سعی داشته‌اند نظم را در میان خدمه برقرار کنند.
استخوان انسان از منابع مهم شواهد علمیِ مربوط به گذشته است. از سوی دیگر این بقایا از آنِ همنوعان ما بوده‌اند و ما را به یاد مرگ می‌اندازند، و شایسته است که پس از تحقیق و بررسی به خاک سپرده شوند.
●حفاظت
گرچه دریا گه‌گاه آثار باستانی را به شکلی اعجاب‌آور حفظ می‌کند، این نکته را باید در نظر داشت که بسیار بی‌ثبات است. آثار باستانی زیر آب با وجود حفظ شدن پس از انتقال به خشکی و قار گرفتن در معرض نور و هوا به سرعت فاسد می‌شوند. آهن آن قدر به سرعت پس از بیرون آمدن از آب زنگ می‌زند که شی بلافاصله داغ شده و پس از مدت کوتاهی از فشار درونی ناشی از فعالیت‌های شیمیایی خرد می‌شود. اشیای چوبی هم پس از بیرون آمدن از آب در صورت خشک شدن به سرعت متلاشی می‌شوند. بنابراین آثار باستانی که از زیر آب بیرون می‌آیند باید بلافاصله مورد حفاظت و مراقبت قرار گیرند.
حفاظت از این آثار مستلزم مرمت و تثبیت اشیا به طوری است که شکل و ساختار آنها تغییری نکند. فلزات را غالباً از راه الکترولیز مورد حفاظت قرار می‌دهند. در این روش با متصل کردن شی به یک آنود فرایند فرسایش معکوس می‌شود. این کار را می‌توان در آزمایشگاه انجام داد، اما اشیای فلزی بزرگ گه‌گاه در همان بستر دریا الکترولیز می‌شوند.
اما اشیای دارای مواد اولیه‌ای که زمانی سلول زنده داشته‌اند مانند چوب، چرم، و استخوان نیازمند روش دیگری هستند. از آنجا که بخش اعظم ساختار این اشیا از هم می‌گسلد و آب جای آن را می‌گیرد، این اشیا گرچه شکل ظاهری‌شان را حفظ می‌کنند، به محض خشک شدن آب متلاشی می‌شوند. بنابراین برای حفاظت از این گونه آثار می‌توان به جای آب ماده بادوام‌تری را جایگزین کرد تا باعث استقامت آن شود. در این روش شی را در آب غوطه‌ور می‌کنند و به تدریج ماده مقاوم را که معمولاً پلی‌اتیلن‌گلیکول است به درون آن تزریق می‌کنند تا جای آب را بگیرد. این کار را آن قدر ادامه می‌دهند تا دیگر بتوان شی را از آب درآورد تا خشک شود. اشیای کوچک را می‌توان به سرعت و با هزینه اندک در آزمایشگاه حفاظت کرد. اما کار حفاظت اشیای بزرگ مانند بدنه کشتی‌ها پیچیده‌تر است و مدت بیشتری طول می‌کشد.
●مسئله گنجینه‌ها
برخلاف باور عامه، لاشه اغلب کشتی‌های تاریخی هیچ «گنجینه‌ای» درون خود ندارد. تنها کشتی‌های انگشت‌شماری دارای گنجینه بودند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از کشتی‌هایی که شمش‌های طلا را از ینگه‌دنیا به اسپانیا انتقال می‌دادند و کشتی‌هایی که با صندوق‌هایی از سکه و فلزات قیمتی به خاور دور می‌رفتند تا در آنجا بار ادویه خریداری کنند. لاشه این کشتی‌ها لاجرم هدف بسیاری از جویندگان گنج بوده است.
این امر باعث اختلاف میان این جویندگان و باستان‌شناسان بر سر آینده این گنجینه‌ها شده است. اما در تحلیل نهایی این مسئله باید توسط هر کشور و با همکاری جامعه بین‌المللی حل و فصل شود. ارزش بیشتر کشتی‌هایی را که در گذشته‌ای دور به زیر آب رفته‌اند نمی‌توان به آسانی تعیین کرد، چرا که آنها به هر حال علاوه بر گنجینه بخشی از گذشته انسان را نیز دربردارند، و هدف باستان‌شناسی زیر آب حل معمای این گذشته است.

کالین مارتین
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی


همچنین مشاهده کنید