پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تبادل فرهنگی


تبادل فرهنگی
یکی ار برکات داشتن دوستان با تجربیات و فرهنگهای مختلف آشنایی با نظراتی است که در ظاهر بسیار عجیب می نمایند٬ اما با کمی تفکر درمورد آن نظرات می بینیم که جقدر جالب و درستند. به عنوان مثال دوستی دارم که جراح بازنشته است و از هر نظر با آدمهایی که تاکنون دیده ام متفاوت می باشد. او علیرغم اینکه می توانست ثروت کلانی به هم بزند اما بیشتر عمر خود را در هندوستان و چند کشور آفریقایی به مداوای افراد بسیار فقیر پرداخته است. در حال حاضر هم یک زندگی معمولی داشته و همراه با خانمش مدام درحال انجام کارهای خیریه می باشند. یک روز با او و سایر دوستان نشسته بودیم و از هر دری سخن می راندیم که صحبت به حسادت کردن رسید. البته اینرا هم بگم که معمولا محتوای صحبتهای ما با توجه به فعالیتهای نوع دوستانه ایشان به مسائل فلسفی و اخلاقی برمی گردد. همه متفق القول بودیم که حسادت آثار بسیار بدی دارد و باعث می شود که افراد نتوانند با هم همکاری و تعامل مثبتی داشته باشند. ولی کسی نتوانست راهکار مفیدی ارائه دهد مبنی براینکه که چه باید کرد تا دچار حسد نشده و یا حداقل از گسترش آن جلوگیری کنیم. مثلا مهمترین نظرها این بود که بهتر است به هر شکل ممکن سعی کنیم حسادت دیگران را بر نیانگیزیم و یا اینکه سعی کنیم با آدمهای که نسبت به آنها حسادت داریم کمتر برخورد داشته باشیم. آخر سر نوبت به دوستمان رسید و او گفت: من معمولا اگر احساس کنم دارد به کسی حسودیم می شود فورا برایش دعا می کنم. من که بسیار تعجب کرده بودم٬ پرسیدم: توی دعاتون چی می گین. گفت: می گم خدایا از اینکه به این آدم اینهمه عنایت داشته ای سپاسگذارم. ایشان را در پناه خودت حفظ کن و به او کمک کن که به بهترین نحو از امتیازاتی که دارد استفاده کند. طوری که شما را خشنود سازد. یکی از دوستان پرسید: آخه چطوری می شه برای کسی این آرزوها را داشته باشید که ازش بدتون می آد. او هم خیلی ساده گفت: وقتی این چیزها را می گم دیگه نه تنها از او بدم نمی آد بلکه معمولا علاقه مند هم می شوم که از او چیزهای خوبی یاد بگیرم. همه برای مدتی ساکت شدند و من در حین اینکه به او نگاه می کردم٬ احساسم این بود که چهره اش چقدر دوست داشتنی تر شده است.
http://payamattari.blogfa.com/cat-۱.aspx
منبع : مطالب ارسال شده