دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا
وقتی کلاغها عشق میخورند!
نویسنده : محفوظ، فهیمه
شماره کنگره : ۷و۶۱۷ح/PIR۸۲۰۳
شابک : ۹۶۴-۸۸۹۷-۰۱-۸
رده دیویی : ۸fa۳.۶۲
تاریخ نشر : ۸۵۰۶۰۴
تعداد صفحه : ۳۰۴
نوبت چاپ : ۱
اين داستان كه به شيوهي حديث نفس و غير خطي بازگو شده، دربارهي ارتباط والدين با يكديگر، نيز با فرزندان در طبقهي متوسط جامعه است. در بخشي از داستان آمده است: ديدم سرت را روي دستهايت گذاشتي تا نيفتد. ولي افتاد و قطرههاي اشك، چاي تو را شور كردند. پشت پنجرهي غروب را كلاغها اشغال كرده بودند. رفتن آفتاب را هولناك ميخواندند تا گذار از روز به شب را بيشتر تيره كنند. چه مرگشان بوده؟ براي پيشوازي شب؟ و تو چهقدر آن روز عصباني بودي! وحشت ميكردم. نميشد به تو دست زد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی مجلس دولت صادق زیباکلام انتخابات دولت سیزدهم انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم حجاب
هواشناسی تهران بارش باران شهرداری تهران قتل حج تمتع سیل سازمان هواشناسی سلامت پلیس زلزله وزارت بهداشت
خودرو قیمت دلار سایپا قیمت خودرو قیمت طلا بازار خودرو بانک مرکزی مسکن دلار گاز بورس حقوق بازنشستگان
نمایشگاه کتاب کتاب عربستان نمایشگاه کتاب تهران سالار عقیلی تلویزیون سینمای ایران نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رضا عطاران دفاع مقدس تئاتر سریال
خورشید دانشگاه تهران کره زمین
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین حماس جنگ غزه روسیه آمریکا افغانستان سازمان ملل نوار غزه اوکراین
استقلال فوتبال مهدی طارمی پرسپولیس فولاد خوزستان لیگ برتر رئال مادرید بازی لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس هوادار
هوش مصنوعی شفق قطبی نوآوری تبلیغات دبی ایلان ماسک ناسا اپل
ویتامین خواب کودک تجهیزات پزشکی شیر کاهش وزن افسردگی فشار خون درمان ناباروری بارداری سلامت روان