یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

رین من - Rain Man


رین من - Rain Man
سال تولید : ۱۹۸۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مارک جانسن
کارگردان : باری لوینسن
فیلمنامه‌نویس : باری مورو ورانلد باس، برمبنای داستانی نوشته مورو.
فیلمبردار : جان سیل
آهنگساز(موسیقی متن) : هانس زیمر
هنرپیشگان : داستین هافمن، تام کروز، والریا گالینو، جری مالن، جک مرداک، مایکل د. رابرتس، رالف سیمور، لوسیندا جنی، بانی هانت، کیم رابی لارد و بت گرانت.
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۳ دقیقه.


«چارلی بَبیت» (کروز)، فروشنده زبر و زرنگ، در مخمصه افتاده است؛ از طرفی به خاطر ملاحظات زیست‌محیطی، جلوی معامله یک پارتی اتوموبیل‌اش گرفته شده و از طرف دیگر مشتری‌هایش تهدید کرده‌اند که عقب می‌کشند، بنابراین موعد وامی که متوقف می‌کند، همراه دستیار / محبوبه‌اش، «سوزانا» (گالینو)، به پالم اسپرنیگز می‌رود. در آنجا «لنی» (سیمور)، شریکش خبر می‌دهد که پدرش در سین‌سیناتی درگذشته است. او از دوران نوجوانی و پس از ترک خانه چندان رابطه‌ای با پدرش نداشته ولی این موضوع که پدرش فقط بوته‌های رُز قیمیتی و یک اتوموبیل بیوک مُدل سال 1949 را برایش ارث گذاشته و در عوض سه میلیون دلار به وارثی ناشناس رسیده، شوکه‌اش می‌کند. «چارلی» در پی این وارث، از اقامتگاه عقب‌مانده‌های ذهنی والبروک سر درمی‌آورد. «ریموند» (هافمن)، یکی از بیماران، بیوکِ «چارلی» را باز می‌شناسد و «چارلی» بعدتر از «دکتر برونر» (مالن) می‌شنود «ریموند» که «دانشوری در خود مانده» است (کسی که در بعضی زمینه‌ها رشد فکری زیادی دارد ولی در رابطه‌های معمولی وامی‌ماند) برادر او است که از دو سالگی، درست پس از مرگ مادرشان به آنجا سپرده شده است. با وجود آنکه «ریموند» در زندگی‌اش با محدودیت‌هائی روبه‌رو است، ولی «چارلی» او را راضی می‌کند همراه «سوزانا» به لس آنجلس بروند. «چارلی» در واقع، به گونه‌ای، او را به گروگان می‌کیرد و در برابر بازگرداندنش به آسایشگاه، نیمی از ارثیه را طلب می‌کند. در اینجا «سوزان»، «چارلی» را ترک می‌کند و «دکتر برونو» نیز به «چارلی» می‌گوید که از نظر قانونی، هیچ حقی نسبت به برادرش ندارد. اما سفر به لس‌آنجلس با مشکلاتی همراه می‌شود: «ریموند» حاضر نیست سوار هواپیما شود (او همه آمارهای مربوط به تصادف‌ها و سقوط‌ها را می‌داند) یا در بزرگ راه‌ها و زیر باران سفر کند. «چارلی» که تأخیر در پرداخت وام عصبی‌ترش کرده، با اکراه با «ریموند» همراه می‌شود و به زودی با او رابطه‌ای صمیمانه برقرار می‌کند و پی می‌برد که او همان کسی است که در بچگی «رین‌من» می‌نامیده؛ کسی که در دوران کودکی به او تسلی می‌داده و از آن زمان تا به حال فکر می‌کرده که پیش پرداخت هشتاد هزار دلاری‌شای را طلب می‌کنند و «چارلی» با استفاده از استعداد «ریموند» در ریاضیات، در لاس و گاس، پول مورد نیاز را به دست می‌آورد و «سوزانا» نیز با او آشتی می‌کند. در لس آنجلس، «چارلی» پیشنهاد دویست و پنجاه هزار دلاری «دکتر برونر» را رد می‌کند و می‌گوید که خودش قصد دارد از «ریموند» نگه‌داری کند. اما سرانجام وقتی پی می‌برد که «ریموند» تا چه حد در دنیای خارج احساس درماندگی می‌کند، با بی‌میلی او را به والبروک برمی‌گرداند.
*موفق‌ترین اثر لوینسن، که فیلم‌های بعدی‌اش عموماً با شکست‌های تجاری روبه‌رو شدند. کار، بیش از هر چیز، به خاطر ارائه تصویری مثبت از معصومیت که همه چیز حتی دغلکاری را شکست می‌دهد، با استقبال تماشاگران روبه‌رو شد؛ فیلم به استثنای بازی‌های قابل قبول بازیگرانش نکته برجسته دیگری ندارد. در حالی که تدوین نوشته‌های پایانی با یک سری عکس (کار استولیندر) از سفر «ریموند» و «چارلی» به اندازه بقیه فیلم گویاست.