شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جلوه گری های پلورالیزم بر پرده سینما


جلوه گری های پلورالیزم بر پرده سینما
● مصائب دوشیزه
▪ کارگردان: مسعود اطیابی
آندره و ژانت قرار است به زودی با هم ازدواج کنند. آندره متوجه شده که ژانت از چیزی نگران است و علی رغم اصرارهای او، تلاش می کند تا آن را از آندره مخفی کند. پدر و مادر ژانت هر ساله با فرا رسیدن ایام محرم، حیاط منزل خود را در اختیار مسلمانان قرار می دهند تا مراسم عزاداری سیدالشهدا را برگزار کنند. آنها حتی روز عاشورا، نذری هم
می دهند. پدر و مادر ژانت به دلیل معجزه ای که برایشان اتفاق افتاده، نام فاطمه را برای ژانت در شناسنامه انتخاب کرده اند. نام فاطمه و برگزاری مراسم عاشورا، موضوعی است که ژانت را رنج
می دهد و تلاش می کند تا آن را از آندره مخفی کند چرا که می داند، پدر و مادر آندره به دنبال یافتن یک همسر مسیحی واقعی برای فرزندانش هستند.
ژانت در خیابان زن جوانی را زیر می گیرد و از صحنه تصادف فرار می کند اما عذاب وجدان باعث می شود تا فردای آن روز به صحنه تصادف بازگردد. او خبردار می شود که روز گذشته مصدومی را از همان مکان به بیمارستان انتقال داده اند که به دلیل جراحات زیاد، جان باخته است. ترس از مجازات مانع از اعتراف ژانت به حقیقت می شود اما تلاش می کند تا با نزدیک شدن به امیر، نامزد دختری که در تصادف کشته شده، به نوعی حقیقت را بازگو کند.
امیر نقاشی است که مشغول کشیدن تصویر بزرگی از حضرت مسیح در یک کلیسا است. ژانت از دیدن این موضوع که یک مسلمان در کلیسا، نقش مسیح می زند بسیار متعجب است اما کشیش کلیسا با گفتن این مطلب که امیر نیز به مسیح معتقد است و ما تنها نقاشی او را می خواهیم، تا حدودی ژانت را قانع می کند. ژانت در ملاقات با امیر، خود را دوست زهرا، نامزد وفات یافته امیر معرفی می کند. رفت و آمدهای ژانت به کلیسا و منزل امیر، آرام آرام عشق غریبی را در دل امیر ایجاد می کند. ژانت متوجه می شود که امیر از یک جانباز شیمیایی مراقبت می کند که مسیحی است. حوادث پیش آمده روز به روز تعجب و تامل ژانت را نسبت به بازی های زندگی و مسلمانان افزایش می دهد. آندره که از رفت و آمدهای ژانت به منزل و محل کار امیر آگاه شده، امیر را رقیب عشقی خود در ازدواج با ژانت می پندارد لذا در یکی از ملاقات ها سر رسیده و ژانت را به خیانتکاری متهم می کند. ژانت که از عشق امیر نسبت به خودش مطلع شده سعی می کند تا امیر را از حقیقت این ارتباطات آگاه کند تا شاید اشتباهی را که امیر در عشق مرتکب شده، برطرف سازد.
ژانت به صورت اتفاقی متوجه می شود که زهرا زنی نبوده که با او تصادف کرده بود بلکه او زن جوان دیگری را زیر گرفته که با اندکی مداوا زندگیش را ادامه می دهد و زهرا با راننده دیگری تصادف کرده بود. آندره پس از مطلع شدن از حقیقت ماجرا، به خواستگاری ژانت می آید و امیر زندگی خود را در تنهایی و غم از دست دادن نامزدش ادامه می دهد. جانباز شیمیایی نیز بر اثر یک معجزه در روز عاشورا، سلامت خویش را باز می یابد.
● جلوه گری های پلورالیزم بر پرده سینما
رنسانس آبستن تحولات عمیقی در بینش ها و گرایش های مردم اروپا بود. نوگرایی زاده شده در مهد غرب با اصل و فرعی همچون انسان محوری و دنیاگرایی، تمام توجه انسان غربی را به تلاش در جهت ساختن و بهره مند شدن بیشتر از دنیا واداشت که این خود به رشد علوم و پیدایش صنایع گوناگون و تکنولوژی مرتبط با آنها انجامید. بذل توجه به بعد بیرونی وغفلت از بعد درونی انسان، او را در دراز مدت با بحران های سخت و خرد کننده روحی روانی روبه رو کرد.
آنان پس از گذشت یک قرن دریافتند که بدون خدا و بدون یک معبود مقدس نمی توان زندگی در آرامش را ادامه داد و بشر فی نفسه نیازمند به معنویت است. اما از آنجا که گرایش به خداوند متعال در تضاد با آرمان ها و مبانی ای بود که بر سر آن رنسانس را رقم زدند از این رو متفکران رنسانس به بازیابی مفهوم انسان گرایی دوران های باستان پرداختند و بحث انسان انسانی در برابر انسان الهی را مورد توجه قرار دادند.
مطابق با این عقیده انسان باید محور و مدار کائنات و کانون توجه تمامی مکاتب و برنامه های آسمانی قرار می گرفت و اصالت در همه زمینه ها از آن او می شد. به این ترتیب مکتب اصالت انسان یا اومانیسم پدید آمد. این انسان محوری تا جایی پیش رفت که انسان غربی نه تنها منکر دین آسمانی شد بلکه به اختراع دینی جدید پرداخت.
با ظهور اومانیسم همه چیز زمینی شد. نتیجه طبیعی دیدگاه اومانیستی، قدرت مداری و به تبع آن سلطه و اقتدار برای تغییر معنای زندگی، ارزش های آن و ماهیت آدم و عالم است که با گسترش علوم نوین و فرآورده آن یعنی تکنولوژی، عمق می یابد. براساس تفکر اومانیستی انسان خالق اخلاق خویشتن است و آن چه در این نگرش اصالت دارد خواسته ها، امیال و لذات انسان است و اگر دینی هم معتبر باشد باید موافق با تامین هوا و هوس های افراد و هماهنگ با خواسته های انسان باشد.
غرب جهت پیشبرد اهداف خود در جوامع دینی با دو سد محکم و استوار دین و حکومت دینی روبرو بود. آنان برای آن که به گسترش بی دینی جهت دستیابی به خواسته ها و اهدافشان، آزادی بدهند و توجیهی نظری برای کارهایشان ایجاد کنند اصطلاحی به نام پلورالیسم دینی را مطرح کردند که در واقع همان شرک جدید است.
پلورالیسم به معنای آیین کثرت یا کثرت گرایی است که در حوزه های مختلف فلسفه دین، فلسفه اخلاق، حقوق و سیاست کاربردهای متفاوتی دارد که حد مشترک همه آنها به رسمیت شناختن کثرت در برابر وحدت است. پلورالیسم دینی به این معنا است که حقیقت و رستگاری، منحصر در دین ویژه ای نبوده و همه ادیان بهره ای از حقیقت مطلق و غایت قصوی دارند در نتیجه پیروی از برنامه های هر یک از آنها می تواند مایه نجات و رستگاری انسان باشد. طرفداران نظریه پلورالیسم دینی در تبیین و تایید باورشان، مطالب گوناگونی را بیان نموده اند که
می توان از آنها با عنوان مبانی پلورالیسم دینی نام برد.
● مبانی پلورالیسم
۱) تفکیک گوهر و صدف دین از مهمترین
راه حل های ارائه شده توسط جان هیک برای ترویج پلورالیزم دینی است. وی معتقد است که گوهر دین متحول کردن شخصیت انسان ها است و گزاره های دینی حکم صدف دین را دارند. بدین جهت هشدار می دهد که آموزه های دینی را نباید بیش از حد مورد تاکید قرار داد و نباید آن ها را همچون نظریه های علمی صادق یا کاذب دانست. این آموزه ها مادامی که بتوانند دیدگاه ها و الگوهای ما را برای زیستن متحول سازند صادقند.
۲) برخی پلورالیسم دینی را صوری و ظاهری معرفی کرده اند. با استفاده از نظریه، بازی زبانی ویتگنشتاین می توان گفت هر دینی نوعی صورت حیاتی است با بازی زبانی خاص خود. زبان مسیحی که مفاهیم کاملا متمایز مسیحی نظیر تثلیت را به کار می گیرد معنای خود را از نقشی که در حیات مسیحی بازی می کند می گیرد. لیکن آنچه که در متن ایمان مسیحی می توان گفت، نمی تواند با آنچه که در متن دینی دیگر ادیان بیان می شود مخالف یا موافق باشد. با توجه به این گفته، مکتب تحلیل زبانی پلورالیزم می گوید دین مسیحیت، یهود، اسلام، اومانیسم، دین بشری و الحادی فقط بازی های زبان است و هیچ فرقی با یکدیگر ندارند.
۳) برخی اختلاف در نظرگاه را مبنای پلورالیسم دینی دانسته اند و معتقدند که سر اختلافات ادیان تفاوت شرایط اجتماعی یا تحریف شدن دینی نیست و اختلاف نظر را از سوی پیروان ادیان نمی دانند بلکه آن را در اختلاف نظرگاه انبیاء می دانند یعنی همچنان که خداوند طبیعت را متنوع کرده شریعت را هم متنوع کرده است و چون پیامبران از زوایای مختلف به حقیقت نگریسته اند دین های مختلف عرضه کرده اند.
۴) از مبانی معروف پلورالیسم این است که اساس و سرچشمه دین و دین داری را تجربه دینی تشکیل می دهد و تجربه دینی عبارت از مواجهه با امر مطلق یا تعالی است و هیچ تجربه ای بدون تعبیر نیست. وقتی تجربه به تعبیر می آید از فرهنگ متاثر است و چهار محدودیت انسان یعنی محدودیت های تاریخی، زبانی، اجتماعی و جسمانی وی در تجربه او اثر می گذارد و گزاره هایی که به صورت عقاید بیان می شوند، می توانند متفاوت باشند و در عین حال بهره مند از حقیقت.
۵) از دیگر مبانی پلورالیسم آن است که در عالم دین داری و رستگاری تنها یک راه راست وجود ندارد بلکه راه های راست بسیار موجود است و راهی که پیامبران الهی مردم را به آن دعوت کرده اند تنها یکی از این راه ها بوده است. به عبارت دیگر در جهان تنها یک حق وجود ندارد بلکه حقایق بسیار موجود است و کثرت حقایق و درهم تنیده بودن آنها، منشا تفرق ادیان و مذاهب و عقاید و آرا شده است.
با کمی تامل و تفکر در گزاره های مورد تاکید پلورالیزم به خوبی می توان به این واقعیت پی برد که مروجان پلورالیزم در دنیا به دنبال دستیابی به نتایجی هستند که ستیز با شریعت و جدایی دین از سیاست مهم ترین آنهاست.
انتظار دین از دین داران آن است که نگرش ها و باورهای خود را با آنچه در کتاب و سنت انعکاس یافته است براساس تفسیر و تاویل مفسران واقعی دین یعنی پیامبر و اهل بیت(ع) هماهنگ سازند و همان گونه که به آموزه های اخلاقی دین که منطبق با فطرت و سرشت درونی انسان است پایبند باشند و به احکام و آموزه های فقهی و شعایر دینی اهتمام داشته باشند.
اما تفکرات و باورهای پلورالیستی آسیب های جدی و جبران ناپذیری به دو حوزه اخلاق و احکام وارد می کند که نتیجه ای جز اباحی گری ندارد. همانطوری که گفته شد یکی از مبانی پلورالیسم، تفکیک میان گوهر و صدف دین است. گوهر و جوهره اصلی و ماندگار دین، پیام اصلی آن را تشکیل می دهد که در میان تمام ادیان مشترک است در حالی که صدف دینی را لایه بیرونی آن باید دانست که به تناسب اختلاف ادیان دچار دگرگونی شده و پیام یا پیام های فرعی و جانبی دین را در بر می گیرد.
آن چه در محافل غیر اسلامی درباره گوهر و صدف دین مطرح است از دو جهت با معارف قرآن متفاوت است. قرآن گوهر دین را عقاید، باورها و نظام بینشی می داند اما پلورالیست ها معتقدند که گوهر دین، اخلاقی زیستن و نظام ارزشی دین است. با مبنا قرار گرفتن این تفکرات از یک سو راه برای نسبی گرایی باز می شود و از سوی دیگر هر چیزی که به انسان معنویت بدهد و عرفانی شود دین محسوب می شود و راه برای آیین های غیر وحیانی که دارای اندیشه های عرفانی هستند و با شریعت متضاد، همچون شین توئیسم، تائویسم ، بودیسم و... باز می شود.
از تمام این بحث ها این نتیجه حاصل می شود که در آموزه های پلورالیزم، دین فقط فردی است و برای آخرت آمده و چیزی جز رابطه درونی با خداوند نیست. به این طریق دین از حوزه اجتماع بیرون رانده می شود و در فرد خلاصه می شود و به گفته طرفداران این تفکر دین نباید امر و نهی داشته باشد، دین حکومت ندارد، دین نباید در مسائل سیاسی، امور مردم و زندگی اجتماعی دخالت کند و دین نباید ایدئولوژیک باشد. تفکر تمام مکاتبی که به شریعت پایبندی ندارند و معتقدان به پلورالیزم آن است که باید دینی مشترک و جهانی بسازیم، یعنی با حذف بخش های سخت و پیچیده (مذهب و شریعت) و استفاده از مشترکات اصیل آن ها (اخلاق ـ عرفان) یک دین بین المللی بسازیم که همه مردم در سایه این دین جدید با هم متحد شوند و جنگ نکنند.
نکته ای که پیش از ورود به بحث فیلم باید به آن اشاره کرد آن است که ادعای اول طراحان پلورالیزم این بود که پلورالیزم یک بحث معرفت شناسانه است نه یک بحث علمی و ناظر به حق یا بطلان یک دین نمی باشد بلکه می خواهد درباره پلورالیزم یعنی این که چرا کثرت بوجود آمده بحث کند. اما با توجه به اینکه در نیم قرن اخیر هیچ مکتب و آئینی به اندازه اسلام خیزش نداشته و ملت ها را بیدار و به اندازه تفکر اسلام برای دشمنان خطر ایجاد نکرده است مدعیان پلورالیزم را متقاعد ساخت که از این پس باید به این تفکر دامن زنند که همه ادیان با هم یکسانند و هیچ مکتبی نمی تواند ادعا کند که از دیگری برتر است. از دیدگاه غرب تفکر پوینده اسلام باید به موقع در یک برخورد فرهنگی سرکوب شود و مناسب ترین شیوه برای حصول این طرح، گسترش و ترویج بحث پلورالیزم است.
متاسفانه باید اعتراف کرد که گسترش و نفوذ این باورها در ایران اسلامی نیز به یاری ابزارهای پیشرفته برون مرزی همچون اینترنت و ماهواره، و درون مرزی به کمک نفوذ در عرصه های مختلفی چون سینما، نشریات، تئاتر، کتاب و ... دیده می شود.
در فیلم مصائب دوشیزه ساخته مسعود اطیابی که نخستین بار در جشنواره سال گذشته فیلم فجر به نمایش درآمد با نگاهی کاملا پلورالیستی به ادیان و زندگی مسالمت آمیز انسان ها روبرو هستیم.
ژانت مسیحی از اسم واقعی خود (فاطمه) و مراسم نذری دادن روز عاشورا توسط پدر و مادرش به شدت در رنج است. تنها پاسخی که ژانت در انتقاد به پدر و مادرش دریافت می کند آن است که تو از تعهد و نذر چیزی نمی فهمی. از توجیهاتی که برای پلورالیسم دینی گفته می شود آن است که بیشتر دینداران ایمانشان موروثی و تقلیدی است، مثلا کسی که اینک مسیحی است اگر در جامعه اسلامی زاده می شد مسلمان بود و بالعکس. یکی از متفکران پلورالیست می گوید: «نادرند محققانی که از سر حریت راستین و به حکم حکمت به اندیشه ای سر فرود آورند. این نهنگان دریای تحقیق در آبگیرهای کوچک مذاهب و مسالک رایج نمی گنجند، بل هر یک از آنان خود مذهبی است، اگر یقین و
سکینه ای هست نزد اینان است و بس. باقی همه تجزم و تعصب و سختگیری وخام اندیشی و
بی مروتی و بی مدارایی است. جهان را متوسطان پر کرده اند و بر آنان سنت و تقلید و سابقه و محیط و معیشت و خشم و شهوت بیشتر فرمان می راند تا دلیل و قرینه و برهان و حجت. چنین متوسطان و مقلدان (که ما باشیم) چه جای آن دارد که به یکدیگر فخر بفروشیم و بر یکدیگر لعن بفرستیم؟ فروتنی و همدردی و رحمت ما را سزاوارتر است تا کبر و دشمنی و خشونت.»
در فیلم مصائب دوشیزه با پدر و مادر مسیحی ای روبرو هستیم که جهت تحقق آرزویشان یعنی زنده ماندن دخترشان در هنگام تولد نیت می کنند نام او را فاطمه بگذارند و در ماه محرم در منزلشان مراسم عزاداری امام حسین (ع) برگزار کنند. دختر خانواده از این نام گذاری ناراحت است و خواهان تغییر نام و همچنین عدم برگزاری مراسم سوگواری امام حسین(ع) در منزلشان است اما پدر و مادر او عنوان می کنند که چون قسم خورده اند که در صورت زنده ماندن او اینکار را بکنند باید به وعده شان عمل کنند.
از دیدگاه پلورالیستی در اینجا با تقلیدی خواندن دین و مذهب و شریعت و تنزیل آنها در حد سنت ها و آداب و رسوم قشری خاص روبرو هستیم. پدر و مادر مسیحی بخاطر زندگی کردن در یک کشور مسلمان و برخورد هر روزه آنها با آداب و سنن و شعائر مذهبی مسلمانان تحت تاثیر این برخورد و از روی تقلید و بدون هیچ شناختی دست به این عمل زده اند.
پیش از این گفته شد که بن هافر می گوید جهان به بلوغ رسیده و باید در پی دین بدون مذهب برود. بلوغ جهان از دو جهت اندیشه و تفکر و علم و تکنولوژی به دست نسل امروز و روشنفکر انجام پذیرفته است. نسلی که در قید سنت ها و آداب و رسوم و شریعت های گوناگونی که عامل تعارض و تقابل اندیشه ها می شوند نیست و با قبول اخلاق و عرفان و ارزش انسانی به عنوان گوهر دین فقط نهایت راه را می نگرد و بس.
در فیلم اطیابی با امیر پسر مسلمانی روبرو می شویم که در عین برخورداری از چهره و رفتاری متدینانه، برای آرامش یافتن در یک کلیسا، نقش مسیح(ع) می زند - جالب آنکه در این نقاشی
سوراخ هایی که بر کف دستان و پای مسیح نقاشی شده حکایت از به صلیب کشیده شدن مسیح دارد که با آموزه های اسلامی کاملا در تعارض است - و به گفته خودش انجیل مطالعه می کند، البته نه هر یکشنبه!
امیر پس از مرگ نامزدش در سانحه تصادف اتومبیل و رفت و آمدهای ژانت به منزل و کلیسا، خیلی زود دل در گرو عشق یک دختر مسیحی می دهد. این عشق نه تنها مانع شرمساری امیر یا ژانت نیست بلکه مایه مباهات نیز می شود. امیر در مقام ابراز عشقش به ژانت می گوید: مگر نمی خواستی در این رگ ها خون جریان پیدا کند، خب کرده. و وقتی با عدم پاسخگویی ژانت روبرو می شود،
می گوید: تو از فاصله هایی که بین ما وجود دارد، می ترسی. پاسخ ژانت به امیر، صریحا به از میان برداشتن فاصله های دینی مورد نظر پلورالیزم تاکید می کند. او می گوید: بین ما فاصله ای نیست. آن زمان که تو در کلیسا تصویر مسیح را نقاشی
می کردی، در منزل ما عزاداری حسین بر پا بود. گفتنی است که امیر عکس های متعددی از نامزدش زهرا داشت که در کنار منزل ژانت، زیر پرچم عزای سالار شهیدان انداخته بود و در انتها نیز ژانت در عکس هایش، تصاویری از خود را در کنار خیل عزاداران حسینی می بیند که تمامی بر از میان برداشتن فاصله ها تکیه می کند.
نمایش مکرر حضور جوانان مسلمان در منزل پدر ژانت برای برگزاری مراسم عزاداری محرم، حضور دائمی امیر در صحن کلیسا برای نقاشی چهره مسیح و نگهداری از یک جانباز شیمیایی مسیحی در منزل و همچنین گفت و گوهای ژانت و امیر مبنی بر عدم وجود فاصله میان آنها به صراحت مخاطب را با باور تفکرات پلورالیستی و موازی خواندن ادیان و منشور خواندن دین که هر کس از زوایایی به آن می نگرد و همه حق اند و قابل انطباق و تبدیل به یکدیگر روبرو می کند.
از نکات بارز و قابل بحث در فیلم مصائب دوشیزه، ترویج مسیحی گری پنهان آن می باشد. تضاد آشکاری که کارگردان در نمایش محیط زندگی مسیحیان و مسلمانان به آن اشاره کرده است، گویای این واقعیت است. نام فیلم برگرفته از فیلم مصائب مسیح پیام آور صلح و دوستی در جهان است. پرواز کبوتر سفید در صحن کلیسا نماد، صلح، دوستی، مهربانی و ایمان پاک و قابل ستایشی است که با حضور جانباز شیمیایی مسیحی و ژانت در کلیسا به تصویر در می آید. امیر در کلیسا با استفاده از رنگ که نماد شور زندگی، زیبایی و اوج هنرمندی است، نقش مسیح می زند. جوانان مسلمانان نیز مکررا در منزل پدر ژانت رفت و آمد می کنند و پدر ژانت مسلمانان را اطعام می دهد.
در مقابل بر سر زدن ها، قمه زنی، شلوغی و ازدحام و نادیده گرفتن حقوق اجتماعی دیگران (بر اثر ازدحام مردم، آمبولانسی که در آن بیماری اورژانسی است، نمی تواند از مسیر بگذرد) و آتش زدن نمادین خیمه ها در خیابان ها که تمامی تداعی کننده خشونت می باشد، تنها تصاویری است که از مسلمانان به نمایش در می آید. در فیلم اطیابی این جوانان مسلمان هستند که علی رغم نذورات خارج از اندازه مردم مسلمان در ماه محرم از فرد مسیحی درخواست می کنند تا منزل خود را در اختیار آنان قرار دهد و در عوض این پدر ژانت است که با مهربانی تمام به نیازمندان و فقرای مسلمان طعام داده و دست نوازش بر سر آنان می کشد.
نتیجه گیری پایانی فیلم نیز تاکیدی دوباره بر این باور است که تمامی ادیان بر حق اند و پیروی از آنها بشر را به سر منزل مقصود می رساند. ژانت که چندی پیش از برگزاری مراسم عزاداری در منزلشان، رنج می برد و از نام فاطمه بر روی خود افسرده بود با ورود به مسیری ناخواسته دیگر هیچ نگرانی و شرمساری از ادای نظر پدر و مادرش ندارد. او با هیچ اتفاق خاصی که مثلا حقانیت دین اسلام را به او نشان دهد روبرو نمی شود اما به یکباره با تمامی خواسته های والدینش را از ته دل می پذیرد.
رامین شریف زاده
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید