شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ترجمه غربی عرفان


ترجمه غربی عرفان
در انسان نیازهای بسیار متفاوتی وجود دارد و آنها به گروههای مختلفی تقسیم می شوند. یک دسته از این نیازها و گرایش ها، مادی هستند همچون تشنگی ، گرسنگی و میل جنسی و دسته ای دیگر نیازها و گرایش های معنوی و فطری.
حکمت بالغه الهی بر این قرار گرفته که هر نیاز و گرایش که خود حاکی از میل درونی برای برطرف سازی نقص و یا رسیدن به کمالی است در جهان پاسخ مناسب دریافت کند. در مقابل تشنگی ، آب و برای گرسنگی ، غذاهای مختلف پاسخهای طبیعی رفع این نیازها هستند.
شهید بزرگوار مطهری ازاین نکته که هر نیازی معطوف به کمالی در انسان است استفاده کرده و از گرایش انسان ها به جاودانگی ، معاد پس از مرگ را اثبات می کند.
در این موضوع ایشان چنین استدلال می کند که چون میل به جاودانگی در هر انسانی وجود دارد، در نتیجه میل به بقا نیازی خدادادی و فطری است و از آنجا که ایجاد نیاز بدون داشتن پاسخ مناسب خلاف حکمت الهی است ، پس حتما خداوند برای این نیاز نیز پاسخی آفریده است ؛ اما از سویی می دانیم این مساله در این جهان مادی قابل پاسخگویی نیست.
پس به ناچار این گرایش ، پس مرگ پاسخ خواهد گرفت. در ضمن تمامی نیازها را می توان هم به صورت حقیقی برطرف کرد و هم به گونه ای کاذب. تشنگی در انسان با مایعات گوناگونی غیر از آب نیز برطرف می شود؛ اما آیا تمامی آنها حقیقتا تشنگی را برطرف می سازد؟ و یا فرد به طور موقت احساس تشنگی نمی کند؟
سلما بسیاری از پاسخها با آن که احساس نیاز را به صورت موقت ساکت می کنند؛ اما اثرات جانبی بسیار منفی و زیانباری نیز به بار می آورند. همان گونه که بیان می شود، در کنار گرایش های جسمانی ، هر انسان دارای گرایش های دیگری است که «گرایش های فطری» نامیده می شود. گرایش هایی همچون حس زیبایی دوستی ، کنجکاوی ، نیکی خواهی و حس پرستش.
هر فرد ذاتا طالب زیبایی و خوبی است هرچند جستجو از این امور نفعی برای بدن جسمانی آنها نداشته باشد. هر انسانی طبیعتا جویای علم و دانش است. در تمامی اعصار و در هر ملت و قومی آثاری از عبادت و پرستش به چشم می خورد و این گویای خداجویی و معنویت طلبی آدمی است.
مبارزه با نیازها و گرایش های فطری در واقع مبارزه با انسانیت انسان است و بی شک نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت. پس از رنسانس ، در مغرب زمین به دلایل گوناگون ، حسن دین گریزی رو به فزونی گذاشت و به همین دلیل چهره دین و معنویت در جامعه رو به خاموشی گرایید؛ اما این مساله به بحران های شدید انسانی منجر شد.
جهان ماشینی و خشک غربی پس از آن که سالها در گیر و دار تفکرات متصلب پوزیتویستی گرفتار آمده بود، بالاخره عطش معنویت خود را بروز داد. چرا که فطرت انسانی اگرچه برای مدتی این نیازهای طبیعی را در خاک ماده مدفون کرده باشد، به هر تقدیر نمی تواند برای همیشه از عالم ماورائ ماده چشم بپوشد.
اما غربیان برای رسیدن به معنویت نیز نمی توانستند از هر دین و آیینی استفاده کنند. معنویتی مناسب جامعه آنها بود که کاملا قابل جمع با تفکرات سکولاریستی حاکم بر دنیای غرب باشد.
تفکراتی که تمدن جدید بر پایه های آنها ساخته شده است ؛ لذا معنویت های موجود در ادیان ابراهیمی که با کم و زیاد جلوه اجتماعی نیز دارند به درد آنها نمی خورد. لذا تفکرات عرفان شرقی خصوصا آیین ذن ، بودسیم و تکنیک هایی نظیر یوگا و مدتیشین بود که بسرعت در غرب رو به انتشار نهاد. شایان ذکر است تنها دینی که مولفه ای به نام خدا در آن یافت نمی شود بوداست. در هیچ یک از آموزه های بودا نامی از خدا دیده نمی شود.
در ضمن خود نیز هیچ گاه ادعای خدایی نداشت. هرچند در طول تاریخ برخی متدینان به این دین برای مقام بودا قداستی والا قائل شده اند و حتی او را مورد پرستش قرار داده اند. اما واقعیت این است که اصل این دین آموزه ای الحادی و بدون خداست.
تعالیم بودا تنها برای نجات بشر از رنجهاست و از آنجا که عالم خارج را غیرقابل تغییر می داند، آرامش را تنها در رجوع به اصل و فطرت خود می داند و از این رو کوچکترین برخوردی از دین و جامعه در این آموزه به چشم نمی خورد. بی شک ، معنویت گسترش یافته از این آموزه ها در مغرب زمین بسیاری از مشکلات پدید آمده از حذف دین و معنویت را التیام بخشید.
اما باید پرسید آیا پاسخگویی به تشنگی با هر نوشیدنی ، صحیح و صواب است؟ درست است نیاز فطری گرایش به معنویت در انسان با این گونه تعالیم نیز بر طرف شده ، بشر غربی تا حدودی به تعادل دست یافته است ؛ ولی آیا نباید به دنبال آب حقیقت گشت؟ آیا این تعالیم انسان را تک بعدی و غیر جامع بار نخواهد آورد؟
متاسفانه چندی است در ایران نیز چنین گرایش هایی به چشم می خورد. کافی است سری به کتابفروشی ها بزنید تا با عناوین گوناگون و ابعاد مختلف این گونه آموزه ها در کشور مواجه شوید.
قواعد و اصول درست زیستن ، فرار از استرس ، تمرینات یوگا، خداحافظ اضطراب ، طالع بینی ، انرژی درمانی ، چگونه دوست بیابیم و... اما نباید فراموش کرد که ایران با سایر کشورها تفاوت دارد و آن اسلامی بودن فرهنگ و تمدن است.
پرسش مهم این است که با وجود تعالیم غنی اخلاقی و عرفانی اسلام بویژه آموزه های شیعی که مورد تایید علما و بزرگان دین نیز هستند، چه نیازی به طرح و ترویج مباحث عرفان شرقی است؟
نکته ظریف تر آن که آنچه از عرفان شرقی در حال حاضر در ایران به چشم می خورد، بیشتر ترجمه کتابهای نویسندگان و اندیشمندان غربی است ، به این معنا که ما به واسطه ای همچون تمدن غربی به سراغ این آموزه ها رفته ایم.
نباید فراموش کرد که مغرب زمین آنچه را که از این دین و آیین نیاز داشته انتخاب کرده و با شیوه ها و تکنیک های مختلف آمیخته و سپس ارائه کرده است و حال ما به سراغ ترجمه چنین آثاری رفته ایم.
از همین روست که خطر رواج چنین تعالیمی در سطح جامعه برای کشور ما دو چندان می شود. کافی است به کلاسهای انرژی درمانی ، یوگا و از این قبیل تعالیم که هر روزه همچون قارچ در گوشه و کنار کشور می روید، سری بزنید تا با تمام وجود ناهمخوانی مسائل مطرح شده در آنها روح تعالیم اجتماعی اسلام را مشاهده کنید.
تاریخ مبارزه علمای شیعه با تفکرات انحرافی زیبا بسیار طولانی است. قرنهاست بزرگان با جریان های صوفی گرایانه به انحای مختلف مبارزه کرده اند.
امروزه حرکتی ظریف تر و شاید خطرناک تر از صوفی گری در جامعه ما به وجود آمده و آن گرایش مردم و علی الخصوص جوانان به معنویت بدون خداست (معنویت الحادی) که هر چند برخی از مروجان این آموزه ها، آن را با برخی تعالیم اسلامی می آمیزند و التقاطی از دین اسلام و عرفان شرقی را به خورد مخاطب خود می دهند.
از آنجا که برخی از این تعالیم و مفاهیم بسیار نزدیک به سیر و سلوک عرفانی و مسائل مطرح شده در اخلاق اسلامی است ؛ لذا با دخل و تصرف در معانی واژه ها و عبارات از اسلام به عاریت گرفته می شوند؛ اما بار معنایی متفاوتی برای آنها ارائه می شود مراقبه با توجه و تمرکز در می آمیزد و در کنار این مسائل ورزشهایی چون یوگا توصیه می شود.
مراقبت که در عرفان اسلامی مراقبه بر رفتار و کردار است ، تا منافاتی با فرامین و اوامر الهی نداشته باشد و از سویی درک حضور خداوند و ناظر بودن او بر همه اعمال ماست ، به تمرکز حواس و دوری از حواس پرتی تقلیل می یابد.
روح دین و مذهب در حد مفهوم تمرکز پایین می آید و برخی آیات و روایات با ادبیات تمرکز و مدیتیشن و انرژی درمانی تفسیری می شوند. برخی از ایشان پا را فراتر می نهند و برای اثبات مدعای خود از آیات و روایات اسلامی نیز شاهد می آورند؛ اما باید دانست این زراندود کردن مس ، ماهیت آن را تغییر نمی دهد و رواج چنین اندیشه هایی در هر شکل ، بالاخره تاثیر خود را خواهد گذاشت و عزلت گزینی توصیه شده در نهاد این تعالیم خطری خواهد شد برای حرکت سازنده و ظلم ستیز انقلاب اسلامی ایران باید متذکر شد که به یقین ، بسیاری از افراد مروج این مطالب به هیچ رو قصد سوئی از این فعالیت ها ندارند و با نیتی پاک و برای تعالی فرهنگ جامعه دست به اشاعه آنها می زنند.
اما بی شک این مساله وظیفه آگاهی بخشی اندیشمندان و بزرگان را از بین نمی برد. متاسفانه امروزه برخی دستگاه های فرهنگی به نوعی به بوق تبلیغاتی این اندیشه ها تبدیل شده اند و براحتی می توان رگه هایی از نفوذ عرفان شرقی را در برنامه های آنها نیز مشاهده کرد.
این نوشتار تنها هشداری است برای مسوولان متعهد و دیگر فرهنگ دوستان تمدن اسلامی سهمگین تا با درایتی صحیح هر چه زودتر چاره ای برای این معضل بیندیشند و جامعه را از این خطر سهمگین برهانند.
محسن حبیبی
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید