جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


اقتباس در تئاتر امروز ایران


اقتباس در تئاتر امروز ایران
تئاتر ایران علیرغم تولید متون نمایشی بسیار همواره در حوزه اقتباس و برداشت از ادبیات ضعف ها و کاستی هایی داشته است.
ادبیات نمایشی ما طی چندین دهه حیاتش توجه زیادی به ادبیات نداشته و درحالی سینما و تئاتر غربی همواره ادبیات را به عنوان بستری پر از ظرفیت های نمایشی مورد توجه و تاکید قرار داده اند، تئاتر ایرانی گرایش زیادی به این شیوه از نگارش متون نمایشی نداشته است.
این در حالی است که طی چند سال اخیر گرایش به ادبیات – اگر چه نه به اندازه توقع- چندین اثر اقتباسی را بر روی صحنه داشته است. این مطلب کوتاه قصد دارد نگاهی کوتاه و اجمالی به این نمایش ها و نحوه برداشت به ادبیات داشته باشد.
جرأت و جسارت گرایش به ادبیات و استفاده از ظرفیت های ادبیات، رمان، داستان و شعر تا بحال در بدنه تئاتر کشور ما چندان چشمگیر و قابل تأمل نبوده است. در واقع بیشتر نمایشهای اقتباسی سالهای گذشته هم آثار تقریبا شبیه به هم بوده اند که شعر ایرانی و اغلب اشعار حماسی شاهنامه را دستمایه پرداخت دراماتیک قرار داده اند. این اقدام شایسته نیز طی این سال ها آنچنان که باید استمرار و پویایی نداشته و به شیوه ای خلاق و پی گیر در تئاتر و درام نویسی ایرانی تبدیل نشده است. در کارنامه سه دهه اخیر تئاتر ایران متون خوب، متوسط و بد بسیاری از ادبیات تولید شده و اغلب به روی صحنه رفته اند، اما تعداد این آثار و نوع فرایند اقتباس به گونه ای نبوده که بتوان آن را به عنوان جریانی هدفمند و دارای مسیر و جهت مورد ارزیابی قرار داد و آن را به بحث گذاشت.
اما تئاتر ما، طی یکسال گذشته ثابت کرده که گرایش به جریان اقتباس ادبی در آن به شکل چشمگیری تغییر پیدا کرده است. اجرای نمایش های اقتباسی متعدد طی یک سال گذشته و حتی در همین شش ماهه اخیر علاقه و اشتیاق برخی از کارگردانان به استفاده از پتانسیل های ادبیات در ساختار درام را تا اندازه ای به اثبات رسانده است.
بعد از اقتباس های پراکنده یکی دو سال گذشته همچون نمایش های موفق کمیک "دن کامیلو" و "شوایک" به کارگردانی کوروش نریمانی و اقتباس "کوری" به کارگردانی منیژه محامدی در تالار اصلی به روی صحنه رفت و همچنین اقتباس خوب چیستا یثربی از رمان "جنایت و مکافات" داستایوفسکی که در فرهنگسرای نیاوران و جشنواره کلاسیک های روسیه اجرا شد و اجرای خوب سیروس همتی با عنوان "خون تو را جنون پدر بر زمین ریخت" در خانه نمایش که یکی از داستانهای شاهنامه فردوسی را در مطابقت با نمایش نامه معروف "آنتیگون" سوفوکل دستمایه پرداخت قرار داده بود و نمونه های مشابه دیگر امسال و در همین هفت ماه نخست سال تئاتر ما شاهد اجرای چندین و چند نمایش اقتباسی در سالن های مختلف نمایش تهران بود.
یکی از اولین نمایشهایی که امسال در تالار اصلی تئاتر شهر به روی صحنه رفت "کلبه عموتم" به کارگردانی و نویسندگی بهروز غریب پور بود که غریب پور در ادامه موفقیت اجرای نمایش "بینوایان" در فرهنگسرای بهمن تصمیم به نگارش و اجرای آن گرفته بود. با فاصله کمی از اجرای "کلبه عموتم" ، محمد یعقوبی نمایش اقتباسی دیگر با عنوان "ماچیسمو" رادر تالار چهارسو به روی صحنه برد و محمود عزیزی نیز نمایش نه چندان موفق "بیژن و منیژه" را بر اساس داستان بیژن و منیژه شاهنامه نوشت و اجرا کرد.
اجرای نمایش "حسین قلی، مردی که لب نداشت" به کارگردانی حمید پورآذری که چندی پیش از این نمایش دیگری به نام "غلتشن ها" را در چهارسو در حال اجرا داشت، نیز یک نمایش ساده بر اساس یکی از اشعار احمد شاملو بود که استقبال خوبی هم مواجه شد.
همزمان با این نمایش ها ایوب آقاخانی نیز نمایشنامه "فصل خون" را بر اساس ایده ای از یک داستان ایرانی به قلم علی اشرف درویشان به ساختار دراماتیک تبدیل کرد و در تالار قشقایی به اجر درآورد وجریان اجراهای اقتباسی همچنان با اجرای نمایش "شازده کوچولو" به کارگردانی داوود فتحعلی بیگی ادامه داشت.
اقتباس از ادبیات شیوه ای از ادبیات نمایشی است که نه تنها ظرفیت های تئاتر را محدود نمی کند و درام را متکی بر حوزه دیگری از بیان و ارتباط نمی سازد، بلکه گستره های وسیع تری را به این هنر می افزاید و توانایی هایش را در پردازش حوزه های متفاوت موضوعی افزایش می دهد و حتی زبان درام را نیز به بسترهای نامحدود مشابه نزدیک می کند و مرتبط می سازد.
البته در این مسیر همواره مخالفت هایی هم وجود داشته و به عنوان مثال برخی جریان اقتباس دراماتیک از ادبیات را مورد انتقاد قرار می دهند و تاثیرپذیری و غلبه لحن و زبان در درام را که زبان و بیان خاص خودش را دارد محکوم می کنند. این دسته از منتقدین به تداوم حرکت در اجرای یک نمایش اشاره می کنند و تجارب دیداری و سایر مولفه های اجرا را به مراتب بالاتر و در سوی دیگر درک ادبی می دانند . آنها معتقدند که وقتی یک نمایشنامه مطالعه می شود، باید این نکته را در مورد آن مورد توجه قرار داد که این نمایشنامه برای اجرا و قرار گرفتن در مقابل چشم ها و گوش ها و دیگر حواس مخاطب نوشته شده است و قادر است اطلاعات تقسیم بندی شده را در سطوح و لایه های مختلف که ما از نظر نظام مندی قادر به ضبط آنها نیستیم، در برابر درک دیداری و شنیداری مان قرار می دهد.
در کنار این انتقادات، البته نمی توان از نمونه های بسیار خوب اقتباس درام از ادبیات که نتیجه درک درست و دراماتورژی نویسنده از متن و تبحر او را در تبدیل بیان ادبی به بیانی نمایشی و دراماتیک است، نیز چشم پوشی کرد؛ هر چند که یک اقتباس بد و ناپخته از ادبیات نیز به طور مشخصی چربش عناصر ادبی و لحن ادبیات را به رخ درام می کشد و فرایند اقتباس را مسلما با اشکال و انتقاد مواجه می سازد.
اقتباس دراماتیک، مثل هر شیوه و شگرد دیگری مسلما با آسیب ها و اشکالات مخصوص به خود همراه خواهد بود اما مهمتر از این آسیب ها، به طور قطع شناخت راهکارهای اقتباس و چگونه بهره گیری از عناصر داستان به نفع مولفه های درام است که اگر این بعد قضیه مورد توجه درام نویس قرار گیرد حاصل کار نه تنها درام را مقید به زبان ادبی و تحت تاثیر آن معرفی نمی کند بلکه با خوشبینی می توان انتظار هنری فراتر و تاثیرگذارتر از اصل ادبی متن را هم از آن متصور بود.
آنچه مشخص است، اینکه داستان و ادبیات دست کم بسترها و گستره های نامحدود بسیاری را برای در اختیار گذاشتن درام با خود به همراه دارند؛ اما اینکه درام نویس چگونه دست به انتخاب بزند و چه سبک و شیوه و نگاهی را در جریان اقتباس مورد استفاده و کاربرد قرار دهد مسلما در رسیدن به نتیجه و دستیابی به هدف از هر چیز دیگر مهمتر است.
تئاتر ما، مثل هر ساختار تئاتر دیگر در هر نقطه از دنیا خواه ناخواه می بایست حرکت به سوی اقتباس را به نحوی آغاز می کرد و این طور به نظر می رسد که این حرکت حالا مدتی است که بدنه درام نویسی و تئاترمان شروع شده است؛ هر چند که همچنان ضعف های پرداخت و آسیب های شناخت قالب و کار ویژه های مشترک ادبیات و درام در آثار محدود تولید شده یکی ، دو سال اخیر به چشم می خورند و در ضمن گرایش به سمت رمان و ادبیات معاصر ایرانی در میان هنرمندان و درام نویسان ایرانی چندان پر رنگ و جدی به نظر نمی رسد.
آی سان نوروزی
منبع : تئاتر مقاومت