پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ریگان کاره‌ای نبود


ریگان کاره‌ای نبود
مرگ «رونالد ریگان» خاطراتی را در من به عنوان آخرین رییس‌جمهور اتحاد جماهیر شوروی زنده كرده است. «ریگان» با پایان رسانیدن دومین دوره ریاست جمهوری خود به سال ۱۹۸۸ و سپردن آن به بوش پدر شاهد سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۹ بود.
تحلیل سیاسی كه همزمان با فوت وی دوباره نضج گرفته است این است كه طرح دفاع استراتژیك ریگان « SDI » و آنچه كه بعدها نام «برنامه جنگ ستارگان» را گرفت عمده‌ترین دلایل سقوط شوروی بوده‌اند. من باید بار دیگر یادآور سخنانی باشم كه در سال ۱۹۹۵ و در مناسبات مختلف بیان داشتم و آن این بود كه تصمیم ریگان در اجرای طرح دفاع استراتژیك به هیچ وجه در تصمیم ما مبنی بر اتخاذ رویكرد جدید به غرب مؤثر نبود و آن عده‌ای كه در تحلیل‌هایشان معتقدند، اصلاحاتی كه من در شوروی آغازگرش بودم نتیجه طرح دفاع استراتژیك ریگان بوده است، واقعیت را به شدت وارونه و جهت و مشی غلطی را به آیندگان نشان می‌دهند.
تغییراتی كه در اتحاد جماهیر شوروی رخ داد دارای اهمیت محوری مستقلی بود و طبیعتاً دستگاه سیاست خارجی ما خیلی زود به تحلیل دقیق و علمی آن می‌پرداخت. مسأله اصلی این بود كه ما پس از مدتی دریافتیم كه ضروری است برای اداره دولت كشورمان دست به نقد الگوی كمونیستی بزنیم زیرا تمام ایده‌ها و روش‌هایی كه دولت به كار می‌بست به دلیل ماهیت تحمیلی آن با مقاومت و واكنش منفی مردم و حركت آنها در جهت عكس برنامه‌های ما روبرو می‌شد. این در حالی بود كه سطح فن‌آوری در جهان پیشرفت روزافزونی داشت و استاندارد آموزشی و اجتماعی نیز بالا رفته بود، این امر باعث بروز این تحلیل شد كه سیاست زور و تحمیل به مردم در جهت پیشرفت برنامه‌ها دردی را دوا نمی‌كند و ما را قادر به استفاده از تمام امكاناتمان نمی‌سازد و از همین جا نبض اولیه اصلاحات در شوروی شروع به زدن كرد آن هم در نظامی كه از نبود تسامح همراه با فقدان اصلاحات رنج می‌برد و هیچ كس به تبعیت از آن نظام حق انتخاب یك گرایش سیاسی یا حزب خاص را نداشت و همه می‌بایستی گوش به فرمان نظام قاهرانه‌ای می‌بودند كه نهایت اخلاقیات و سیاست‌هایش به نورچشمی‌هایش یعنی نخبه‌ها ختم می‌شد. از این جا به بعد حالتی مثل انتظار زن حامله بر روسیه عارض شد ما باید اصلاحات را از بالا یا پایین شروع می‌كردیم.
از پایین اصلاحات ممكن نبود زیرا فكر می‌كردیم این كار باعث اصلاحاتی كنترل نشده می‌شد و روسیه را با انفجار و آشوب روبرو می‌كرد بنابراین خود حكومت برای اصلاحات پیش قدم شد. من یقین دارم كه عوامل فوق منجر به فروپاشی شوروی شد و نه جنگ ستارگان یا طرح دفاع استراتژیك. میان این خاطرات بد نیست از خاطره‌ای با ریگان نیز یاد كنم. زمانی كه با هم به برلین رفته بودیم حرفی به من زد كه ورود هردویمان به تاریخ را با تمام وجود احساس كردم. او آرام و شمرده به من گفت: «آقای گورباچف! این دیوار فرو ریخت» این حرف او مانند این ضرب‌المثل كه می‌گوید: «پیش قاضی معلق بازی» با رویكرد من در تناقض نبود اما خوشم نیامد كه او به مدد مهارتی كه در بازیگر سینما داشت این عبارت را مثل بازیگر قهرمان و پیروز فیلم‌های سینمایی وسترن تحویل من بدهد.
زیرا اینگونه صحبت كردن او در زمانی كه تندروها در مسكو سر و صدا به پا می‌كردند برای تلطیف فضای پیش آمده در جبهه داخلی روسیه نه تنها كمكی به ما نمی‌كرد بلكه مشكلاتمان را افزایش می‌داد با این وجود انكار نمی‌كنم كه ریگان در كاهش تنش مذاكرات تسلیحاتی ریكاویك و … نقش برجسته‌ای داشت اما برعكس او، بوش پدر كه جا دارد از او ستایش به عمل آورم، زمانی كه رییس‌جمهور بود به من گفت كه نمی‌خواهد مثل ریگان با قضیه تخریب دیوار برلین «احساسی» برخورد كند و بر روی خرابه‌های دیوار برلین برقصد و من آنجا بود كه فهمیدم بوش با درایت خاص خودش می‌داند كه در آن شرایط، مصلحت نیست كه چشمان خود را بر واقعیت ببندیم.
میخائیل گورباچف
منبع: global few point
منبع : جمعیت دفاع از ملت فلسطین