چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


پیشینه دستورنویسی


پیشینه دستورنویسی
به علت طرز تلقی خاصی كه گذشتگان از دستور زبان داشته‌اند، یعنی اینكه آموزش دستور زبان را برای كسانی لازم می‌دانستند كه بخواهند آن زبان را به عنوان زبان دوم بیاموزند، كمتر اتفاق می‌افتاد كه اهل یك زبان مبادرت به تألیف و آموزشی دستور همان زبان كنند؛ این قاعده درباره تدوین لغت‌نامه هم صادق بود؛ مثلاً اگر مروری بر فهرست مؤلفین لغت‌نامه‌ها و كتابهای صرف و نحو بیندازیم، می‌بینیم، غالب این مؤلفان غیرعرب بوده‌اند. این نظریه درباره دستورنویسی برای زبان فارسی هم صدق می‌كند، چنانكه دستورهای اولیه فارسی را كسانی نوشته‌اند كه فارسی زبان نبوده‌اند. از سوی دیگر زبان عربی كه علاوه بر زبان دینی، زبان سیاسی و علمی آن روزگاران بود، در بین گویندگان فارسی به گونه ای رایج بود كه آنان را از توجه به زبان فارسی، كه حكم زبان محلی را برای نویسندگان داشت، منصرف می‌كرد، و مانع می‌شد كه به تدوین قواعد آن بپردازند. از این رو به دنبال یافتن اولین دستورهای زبان فارسی، لازم است به كشورهای همسایه و یا نقاطی كه زبان فارسی به دلایلی مورد توجه بوده است، نظر داشته باشیم.
برای تدوین تاریخ دستورنویسی برای زبان فارسی به چند موضوع باید توجه داشت؛ یكی زبان اثر، دیگر محل تألیف این دستورها، و موضوع آخر قومیت و زبان مؤلف. با در نظر داشتن موارد فوق، دستورهای اولیه زبان فارسی را به هفت دسته مختلف می‌توان تقسیم كرد.
الف : كتابهایی كه مستقیماً برای دستور زبان نوشته نشده و یا نسخه ای از آنها در دست نیست.
ب : دستورهایی كه در دوره حكومت عثمانیان در آسیای صغیر نوشته شده است، نویسندگان این دستورها عمدتاً عرب بوده‌اند و دستورهای زبان فارسی را به زبان عربی یا تركی عثمانی نوشته‌اند.
ج : دستور زبانهایی كه در شبه قاره هند تألیف شده، مؤلفین این دسته از آثار، بیشتر ایرانیانی بوده‌اند كه در دوره مهاجرت عظیم ایرانیان به سرزمین هند در دوره اكبرشاه به آن دیار رفته‌اند. زبان این دسته از دستورها اكثراً فارسی است و معدودی هم به زبان اردو و انگلیسی.
د : رساله‌هایی كه در مقدمه لغت‌نامه‌های فارسی نوشته شده است و در آن به اجمال درباه صرف و نحو زبان فارسی سخن گفته‌اند.
هـ : دستورهایی كه در اروپا تألیف شده، مؤلفین این دستورها عمدتاً مستشرقین اروپایی بوده‌اند و هدف بیشتر آنان آشنایی با زبان و فرهنگ ایرانی بوده است؛ این دسته از آثار به زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ایتالیایی است.
و : دستورهایی كه این اواخر، در ایران و كشورهای همجوار به وسیله ایرانیان و به زبان فارسی تألیف شده است.
ز : آن دسته از دستور زبانهایی كه تحت تاثیر نظریات زبان شناسی نوشته شده است و مؤلفین آنها با مكتبهای زبان شناسی آشنایی داشته و یا خود زبان شناس بوده‌اند.
الف : در گروه الف، از چهار كتاب باید نام برد:
۱ـ كتاب المعجم فی معاییر اشعار المعجم, تألیف شمس الدین محمد بن قیس رازی، متعلق به اوایل قرن هفتم، هر چند این كتاب برای مسایل مختلف شعری تألیف شده اما در بحث از فن قافیه، مؤلف در باره انواع حرف و پسوندها، توضیحات جالب و مفصلی را مطرح می‌كند كه ماخذ بسیاری از دستورنویسان بعدی قرار گرفته است.۱
۲ـ ابن شاكر كتبی، در كتاب فوات الوفیات (ج ۲, ص ۵ـ۲۸۲) در ترجمه حال ابوحیان نحوی (م : ۷۴۵ هـ) در جزء تألیفات او از كتاب نمطق الخرس فی لسان الفرس نام می‌برد كه در باره قواعد زبان فارسی نوشته بوده است، متاسفانه نسخه‌ای از این كتاب در دست نیست.۲
۳ـ كتابی است به عربی به نام حلیه الانسان فی جلبه اللسان در قواعد چهار زبان عربی، تركی، مغولی و فارسی، تألیف ابن مهنا، كه در عهد تیمور نوشته شده است.۳
۴ـ لسان القلم در شرح الفاظ عجم، تألیف عبدالقهار بن اسحق، ملقب به شریف، كه در قرن نهم هجری به نام سلطان ابوالقاسم بابر بهادر خان (م: ۸۶۱ هـ) تألیف شده و نسخه‌ای از آن به ضمیمه كتاب میزان الاوزان در فن قافیه، تألیف همین مؤلف موجود است كه كتابت آن به سال ۱۰۱۲ هجری انجام پذیرفته.۴
ب : دستورهایی كه در این گروه مورد بررسی قرار می‌گیرند، در سرزمینهای تحت سلطه عثمانی تألیف شده و متعلق به زمانی است كه گسترش و نفوذ زبان و ادب فارسی در دولت عثمانی از حدود قرنهای نهم و دهم آغاز شد. غالب این دستور زبانها به زبان عربی است و به وسیله نویسندگان عرب تألیف شده است و مخاطبان آنان هم عرب زبانان و یا تركان عثمانی بوده‌اند كه به نوعی جاذبه‌های ادب فارسی آنان را به فرا گرفتن زبان فارسی تشویق می‌كرده است. تعداد این دستورها قابل توجه است و نسخه‌های متعددی از آنها در كتابخانه‌های تركیه وجود دارد. در زیر به تعدادی از آنها اشاره می‌شود كه از نظر تاریخ تألیف كهن‌تر هستند.
۱ـ تاج الروس و غره النفوس, از احمد بن اسحق قیسری (قیصری) از اهالی قیساریه روم، تاریخ تألیف این اثر قبل از ۸۹۸ هجری است.۵
۲ـ اقنوم عجم كه سال تألیف آن را ۸۹۸ هجری نوشته‌اند.۶
۳ـ وسیله المقاصد الی احسن المراصد، اثر خطیب رستم المولوی، تألیف به سال ۹۰۳ هجری، این كتاب در زمینه لغت فارسی به تركی و برای استفاده ترك زبانان است. مؤلف در آغاز اثر خود، منظومه‌ای در بیان قواعد زبان فارسی گنجانیده است.۷
۴ـ قواعد الفرس (اساس الفرس) كه در حدود سال نهصد هجری به زبان عربی نوشته شده و نویسنده آن گویا ترك بوده است و به سال ۹۴۰ هجری وفات یافته.۸
۵ ـ رساله مشكل گشا، كه در جزء كتاب شامل اللغه آمده است. مؤلف این اثر حسن بن حسینی(؟) بن عماد قراحصاری است كه اثر خود را پیش از سال ۹۱۸ هجری تألیف كرده است. نسخه خطی این كتاب كه آقای مجتبی مینوی در یادداشتهای خود از آن یاد كرده است در كتابخانه افیون قره حصار (تركیه) موجود است و مورخ است به سال ۹۱۰ یا ۹۱۱ هجری و به خط حسن بن قاسم است.۹
۶ـ تحفه شاهدی، اثر ابراهیم بن خدای دده شاهدی كه در سال ۹۲۰ هجری تألیف شده است.۱۰
۷ـ رساله یائیه از احمد بن سلیمان، معروف به ابن كمال پاشا، صاحب كتاب دقائق الحقائق در لغت و نویسنده كتاب نگارستان، رساله یائیه در شرح گونه‌های (یاء زاید) است كه در آخر واژه‌ها و فعلهای فارسی می‌آید. ابن كمال پاشا در این اثر كه به زبان فارسی ـ تركی تألیف كرده، بیست گونه از انواع (یاء زاید) را معرفی نموده است و از شاعران پیشین، بیتهایی به اسم استشهاد آورده.۱۱
۸ـ كتاب نحو فارسی، این اثر به زبان عربی است كه به تاریخ ۹۵۷ هجری در قلمرو عثمانی تألیف شده است از نویسنده آن اطلاعی در دست نیست، نسخه خطی این كتاب جزء كتابهای علی امیری افندی، در كتابخانه ملت استانبول به شماره ۳۱۱ موجود است.۱۲
۹ـ المثله الفارسیه، به زبان عربی, در صرف و نحو فارسی كه در نسخه‌ای مورخ ۹۵۸ هجری جزء كتابهای علی امیری افندی در كتابخانه ملت استانبول تحت عنوان نسخه فیها القواعد و الامثله موجود است.۱۳
۱۰ـ التحفه الهادیه یا دانستن، از آن روی كه با این واژه آغاز شده است؛ این اثر را یكی از نویسندگان عثمانی، به نام حاجی الیاس، است كه در سده دهم هجری می‌زیسته. كتاب برای آموزش بنیادهای دستور زبان فارسی به كودكان نوآموز به زبان فارسی نوشته شده است. ده بخش از این كتاب در باره صرف فعل و چهار فصل آن شامل واژه‌های دستیاب فارسی با گزارش آنها به تركی عثمانی است.۱۴
۱۱ـ مفاتیح الدریه فی اثبات القوانین الدریه، اثر مصطفی بن ابی بكر ایسواسی (سیواسی؟)، شرحی بر این كتاب به تركی در دست است از مصطفی عصام الدین الحسینی كه در سال ۱۱۶۳ هجری نوشته شده است، به نام شرح مفاتیح الدریه فی قواعد الفرسی(؟).۱۵
۱۲ـ قواعد الدریه، از نشاطی ادرنوی، شاعر ترك كه به سال ۱۰۸۵ هجری وفات كرده است. این اثر به زبان تركی است.۱۶
تعداد دستور زبانهایی كه در تركیه عثمانی درباره زبان فارسی نوشته‌اند فراوان است، در این مقال به آن دسته از دستورهایی كه از نظر تاریخی كهن‌ترین هستند، اشاره شد.
ج : نفوذ فرهنگ و زبان فارسی در شبه قاره هند با تأسیس سلسله گوركانیان هند كه به دست بابر، در سال ۹۳۲ هجری بنیاد نهاده شد، آغاز شد. مهار حكومت گوركانیان در ابتدا در دست رجال ایرانی قرار داشت و در نتیجه می‌توان گفت سلسله‌ای كه ظهیرالدین بابر در هند پی افكند یك دولت تمام عیار ایرانی بود.۱۷ از این تاریخ تا مدتها زبان فارسی به صورت زبان رسمی دربار هند و زبان سیاست و ادب و شعر درآمد. دیری نكشید كه شاعران بسیار از میان مردم آن سامان در كشمیر و لاهور و دهلی و دیگر جایها، برخاستند و در آن دیار كتابهای معتبر در انواع گوناگون نظم و نثر به فارسی پرداخته شد.۱۸
توجه به زبان و فرهنگ فارسی در هند منجر به ظهور نهضت دستورنویسی برای زبان فارسی در این سرزمین شد. این دستورها بیشتر به وسیله فارسی‌زبانان مهاجر و فارسی زبانان هندی برای آموزش زبان فارسی نوشته می‌شد كه اغلب به زبان فارسی بود.
نكته دیگری كه در این دوره حایز اهمیت است، نوشتن قواعد صرف و نحو زبان فارسی در مقدمه كتابهای لغت است كه به وفور در هند تألیف شده است. اگرچه این سنت سابقه‌ای كهن دارد و در دولت عثمانی هم گاهی در مقدمه لغت‌نامه‌هایی كه برایز بان فارسی تألیف می‌كردند قواعد دستوری می‌گنجانیدند، اما در هند لغت‌نامه‌نویسی و دستور زبان‌نویسی برای زبان فارسی رونقی دیگر داشت. در فصل بعد به این لغت‌نامه‌ها اشاره خواهد شد؛ ذكر یكایك این كتابها در اینجا لزومی‌ندارد و فقط به مهم‌ترین و كهن‌ترین آنها اشاره می‌شود:
۱ـ میزان فارسی یا بعضی قانونات فارسی¸ تألیف جمال الدین حسین بن سید نورالله مرعشی شوشتری كه در سال ۱۱۶۵ هجری در عظیم آباد تألیف شده است.۱۹
۲ـ جامع القواعد، تألیف محمد قلی خان متخلص به محب، از پارسی‌دانان هندنشین همزمان با شاه عالم جلال الدین (۱۲۰۳ـ۱۱۷۳هـ) پادشاه گوركانی. این كتاب در سال ۱۱۷۴ هجری در شش مقاله فراهم آمده و مشتمل است بر : حرف، كلمه، جمله، گونه‌های مصدر، چگونگی ساختن فعل گذشته و آینده و تعریف فعلها و حرفهای منفصل و فرنهادهایشان و نحو و اشتقاق.۲۰
۳ـ رساله‌ای در دستور زبان فارسی در هفده باب، بدون نام، از شخصی به نام شیخ عبدالباسط (متولد ۱۰۹۹هـ).۲۱
۴ـ رساله‌ای در دستور زبان فارسی, بدون نام, از شخصی به نام نظام‌الدین احمد كه به سال ۱۱۸۸ هجری تألیف شده.۲۲
۵ـ مجموع القوانین كه در نه قانون تدوین شده است از شخصی به نام امیر اسدالله، تألیف در سال ۱۱۶۹ هجری.۲۳
۶ـ قواعد فارسی، مسمی به هفت گل، منظومه‌ای است در حدود ۲۳ صفحه، اثر كامتا پرشاد، در سال ۱۲۰۴هـ/ ۱۷۸۹م در لكهنو به چاپ رسیده است.۲۴
۷ـ قواعد فارسی، اثر روشن علی انصاری جونپوری، در حدود ۱۲۱۵هـ/ ۱۸۰۰م در لكهنو به زیور طبع آراسته شد و سپس چندین بار در كلكته چاپ شد.۲۵
۸ـ قواعد فارسی از مؤلفی ناشناخته كه در سال ۱۲۳۵هـ/ ۱۸۱۹ م در كلكته به چاپ رسیده است.۲۶
۹ـ قواعد المبتدی از مؤلفی ناشناخته كه در ۹۲ صفحه به سال ۱۲۴۱هـ/ ۱۸۲۵م در كلكته چاپ شده است.۲۷
۱۰ـ گرامر فارسی به صورت پرسش و پاسخ در ۷۰ صفحه كه به وسیله عطاالله به سال ۱۲۴۴ هجری در كلكته چاپ شده است.۲۸
۱۱ـ رساله علم النحو (مجموعه پنج دستور زبان فارسی در یك جلد) از مؤلفی ناشناس كه به سال ۱۲۵۱هـ/ ۱۸۳۶ م در كلكته چاپ شده است.۲۹
۱۲ـ حروف تهجی از مؤلفی ناشناس كه به سال ۱۲۵۳هـ/ ۱۸۳۷م در كلكته چاپ شده است.۳۰
۱۳ـ جامع القوانین از مؤلفی ناشناس كه به سال ۱۲۵۵هـ/ ۱۸۳۹ م در كلكته چاپ شده است.۳۱
۱۴ـ شجره الامانی در ۲۰ صفحه، از مؤلفی ناشناس، به سال ۱۲۵۷هـ/ ۱۸۴۱م در لكهنو چاپ شده است.۳۲
۱۵ـ مخزن الفواید یا خزانه الاصول در ۱۸۲ صفحه به وسیله محمد فائق بن غلام حسن تألیف شده است. این كتاب در سال ۱۲۶۰هـ/ ۱۸۴۴م در لكهنو چاپ شده.۳۳
۱۶ـ بدیع الصرف از كاووس خان كه در مدراس در سال ۱۲۶۵هـ/ ۱۸۴۸م به چاپ رسیده.۳۴
۱۷ـ صفوه المصادر از محمد مصطفی خان بن محمد روشن خان، در كانپور به سال ۱۲۸۱هـ/ ۱۸۶۴م چاپ شده، این كتاب چند بار هم در لاهور و دیگر مناطق هند چاپ شده است.۳۵
۱۸ـ دستور پارسی آموز، در پنج جزء تألیف شده است، شامل: علم حروف، قواعد املاء، اجزاء جمله و اسلوب تركیب، علم سخن پارسی، عروض و قوافی، علم بلاغت؛ مؤلف این اثر عبیدالله بن امین الدین احمد سهرودی است، متولد به سال ۱۲۸۰ هجری؛ این اثر در سال ۱۲۹۴ هجری(؟) در لكهنو چاپ شده است.۳۶
۱۹ـ نهج الادب اثر حكیم عبدالغنی خان رامپوری، در ۸۲۲ صفحه به سال ۱۳۳۸هـ/ ۱۹۱۹م در لكهنو چاپ شده، این كتاب كامل‌ترین و مفصل‌ترین كتابی است كه در زمینه دستور زبان فارسی در هند تألیف شده است و دستورنویسان بعد، خود را از آن بی نیاز ندانسته‌اند، و هنوز هم از خیلی جهات قابل تأمل است.۳۷
۲۰ـ قند پارسی در مقدمات فارسی، مشتمل بر هفت كتاب است: كتاب الحروف در ۵۸ صفحه، كتاب الاسماء در ۴۵ صفحه، كتاب الافعال در ۸۱ صفحه، كتاب المشتركات در ۵۳ صفحه، كتاب حروف عامله در ۹۱ صفحه، كتاب المصطلحات در ۳۳ صفحه، كتاب الكلمه و الكلام در ۶۲ صفحه. این اثر در سال ۱۳۶۱هـ/ ۱۹۲۲م(؟) در بمبئی چاپ شده است.۳۸تعداد فراوانی رساله در زمینه دستور زبان فارسی تحت عنوانهای آمدنامه، آمده نامه، شرح آمدن در هند تألیف شده و نسخه‌هایی از آنها در دست است، مثل آمدنامه بدیع، اثر سكهرام داس، كه بیشتر برای آموزش صرف افعال فارسی در زمانهای گوناگون، به نوآموزان تألیف شده است.۳۹
آنچه در اینجا ذكر شده تعداد محدودی از انبوه كتابها و رساله‌های چاپ شده و چاپ نشده دستور زبان فارسی است كه در سرزمین هند تألیف شده است.
د : در این گروه همچنانكه قبلاً ذكر شد به رساله‌ها و مقالات دستوری می‌پردازیم كه در مقدمه فرهنگها آمده است؛ بنابه رسمی كه سابقه كهن دارد، و از بلاد روم آغاز شده بود و در سرزمین هند به تكامل رسید و سرانجام در ایران دنبال شد، مباحثی دستوری را در مقدمه لغت‌نامه‌ها می‌گنجانیدند كه كهن‌ترین آنها وسیله المقاصد الی احسن المراصد و رساله مشكل گشا است كه قبلاً در گروه ب از آنها نام برده‌ایم.
۱ـ فرهنگ۴ـ فرهنگ رشیدی اثر عبدالرشید بن عبدالغفور الحسینی المدنی اهل تته هند، این اثر زمانی تألیف شده است كه شاه جهان در زندان پسرش اورنگ زیب عالمگیر بوده است (۱۰۶۸هـ/ ۱۶۵۷م). این فرهنگ در سال ۱۲۹۲ هجری در كلكته به طبع رسید.۴۲
۵ـ فرهنگ نظام، تألیف سید محمد علی داعی الاسلام استاد نظام كالج در حیدرآباد دكن، این اثر در پنج مجلد در هند به سال ۱۳۴۴ هجری چاپ شده است.۴۳
۶ـ هفت قلزم تألیف حیدر پادشاه (حیدر خان) غازی، در دو مجلد به سال ۱۲۳۸هـ/ ۱۸۲۲م در لكهنو تألیف شده است.۴۴
۷ـ فرهنگ انجمن آرا، اثر رضا قلی خان هدایت (۸۸ ـ ۱۲۱۸هـ) معروف به لله باشی، این فرهنگ در سال ۱۲۸۸ هجری به تهران به طبع رسید.۴۵هـ : دستورهایی كه در اروپا برای زبان فارسی تدوین شده است:
اروپاییان خیلی پیشتر از ایرانیان، شروع به تألیف دستور زبان فارسی كردند؛ و غالب آنها به زبانهای غربی، مؤلفین این دسته از دستورهای زبان فارسی عمدتاً مستشرقین و یا كشیشان و مبلغین مسیحی بوده‌اند؛ این دستورها به قصد تعلیم زبان فارسی به كسانی بوده است كه برای مأموریتهای نظامی و سیاسی و مذهبی به ایران گسیل می‌شده‌اند، البته در بین این دسته از مؤلفین كسانی هم بوده‌اند كه منظور علمی و فرهنگی داشته‌اند. به هر جهت، این دستورها جزء پشتوانه تاریخ دستور زبان فارسی، قابل بررسی است و بسیاری از آنها هنوز هم جزء بهترین دستورهایی است كه برای زبان فارسی تألیف شده است؛ در اینجا به تعدادی ا زكهن‌ترین این تألیفات اشاره می‌كنیم.
۱ـ عنصرهای زبان فارسی (Rudimenta Linguae Persicae) تألیف Ludouico Dieu؛ این كتاب در ۹۵ صفحه به قطع خشتی در سال ۱۰۴۹هـ/ ۱۶۳۹م (ده سال بعد از وفات شاه عباس) در لوگدونی باتا و روم (لیدن هلند) طبع شده، تا آنجا كه اطلاع داریم این كتاب كهن‌ترین دستور زبان فارسی در اروپاست.۴۶
۲ـ دستور زبان فارسی (Grommatica Linguae Persiae) تألیف كشیش كرملی از اعضای هیأت مبلغین در تریپولی و جبل لبنان, به نام Ignatio a zesu این كتاب در ۶۰ صفحه به سال ۱۷۲هـ/ ۱۶۶۱م در شهر رم چاپ شده است.۴۷
۳ـ بنابر آنچه زنگر در جلد اول Bibliotheca Chientalis نوشته، دومین دستور زبان فارسی تألیف Joanne Gravio است كه در سال ۱۰۵۹هـ/۱۶۴۹م در لندن منتشر شده است.۴۸
۴ـ دیگر از دستوری باید نام برد كه توسط جاكوبی آلتینی Jacobi Altini تألیف شده و در سال ۱۱۴۸هـ/ ۱۷۳۵ طبع شده است.۴۹
۵ـ كتاب Gazophylacium Linguae Persarum تألیف Ange de Saint-Joseph در سال ۱۰۹۶هـ/ ۱۶۸۴م در آمستردام طبع شده است.۵۰
۶ـ دستور زبان فارسی تألیف ویلیام جونز, این كتاب در سال ۱۱۸۵هـ/ ۱۷۷۱م در لندن تألیف شده است. چاپ هشتم این اثر در سال ۱۸۲۳م در لندن طبع شده كه در دست است.۵۱
۷ـ دستور زبان فارسی (A Grammar of the Persian Language) تألیف Moises Edward این اثر به سال ۱۲۰۷هـ/ ۱۷۹۲م در نیوكاستل طبع شده.۵۲
۸ـ دستور زبان فارسی (Grammatica Linguae Persicae) اثر Franz، Dombay Lorenzvon ، این كتاب در ۱۱۴ صفحه به سال ۱۲۱۹هـ/ ۱۸۰۴م در Vindobonae به طبع رسید.۵۳
۹ـ دستور زبان فارسی (The book of Knowledge of Grammar of the Persian Langage) تألیف Sam Rousseau كه به سال ۱۲۲هـ/ ۱۸۰۵م در لندن منتشر شده است.۵۴
۱۰ـ دستور زبان فارسی (A Grammar of the Persian Language) تألیف M. Lumsden در دو جلد به سال ۱۲۲۵هـ/ ۱۸۱۰م در كلكته چاپ شده است.۵۵
ذكر نمونه‌های بیشتری از این دست آثار از حوصله این مقال بیرون است؛ پس به ذكر همین چند مورد بسنده می‌كنیم و در آخر این سخن مرحوم مجتبی مینوی را اضافه می‌كنم كه «جمع كثیری از اهل اروپا برای تدریس زبان فارسی به هموطنان خود كتابهای صرف و نحو و مكالمه و تمرین و قواعد تألیف كرده‌اند، مثل زالمان، ژوكوفسكی (با هم) و خدزكو، و روكرّت، از همه این اروپاییان مشهورتر كاپیتان فیلات انگلیسی است كه كتاب گرامر زبان فارسی او در نهصد و چهل صفحه به قطع وزیری بزرگ بالغ می‌شود و مسلماً اگر دقیق ترین دستور زبان ما نباشد، مفصل‌ترین آنها هست، یك دریا شواهد و امثله دارد و مواد بسیار برای كار تازه.»۵۶
علاوه بر آنچه در اینجا آورده شد، تحقیقاتی است كه اروپاییان معاصر در زمینه دستور زبان فارسی در دانشگاههای خود انجام می‌دهند، مثل تحقیقات ژیپر لازار، لمبتون، راستور گووا، بویل۵۷ و دهها محقق دیگر.
و : در این بخش به آن دسته از كتابهای دستور زبان فارسی اشاره می‌شود كه به وسیله ایرانیان در دوره متأخر و معاصر تألیف شده است. همزمان با آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های جدید در دوره مشروطه و ارتباط با همسایگان، توجه به فرهنگ‌نویسی و دستور زبان‌نویسی، به پیروی از دستورنویسان هندی و اروپایی و تركیه‌ای، قوت گرفت. دستورهایی كه در این دوره برای زبان فارسی نوشته می‌شد به زبان فارسی بود كه عمدتاً در ایران و احیاناً در تركیه و روسیه تزاری و سپس در شوروی سابق به چاپ می‌رسید.
۱ـ قانون زبان فارسی با اشتقاق و اعلال كلمات عربیه، تألیف عباس قلی بن میرزا محمد خان بادكوبی، این كاب در سال ۱۲۴۷ هجری در تفلیس چاپ شد.۵۸
۲ـ قواعد صرف و نحو فارسی تألیف عبدالكریم بن ابی القاسم ایروانی [ملاباشی] ، چاپ تبریز ۱۲۶۲ هجری.۵۹
۳ـ قواعد فارسیه، به تركی، تألیف شیخ مراد افندی، كه به سال ۱۲۶۲ هجری در استانبول به چاپ رسید.۶۰
۴ـ دبستان پارسی، تألیف میرزا حبیب اصفهانی [دستان] (؟)، این اثر در ۱۳۵ صفحه به سال ۱۳۰۸ هجری در استانبول به چاپ رسید و به سال ۱۳۲۴ هجری در مطبعه تربیت، در تبریز به چاپ دوم رسیده است. ظاهراً میرزا حبیب نخستین كسی است كه كلمه دستور را به كار برد؛ از همین مؤلف كتاب دیگری به نام دستور سخن در ۱۷۸ صفحه در دست است كه در سال ۱۲۸۷ هجری در استانبول چاپ شده است؛ مهدی قلی هدایت در خاطرات و خطرات، ص ۱۴۹، می‌گوید: «... دستور سخن میرزا حبیب به دستم آمد دیدم در طرز گرامرهای فرنگی بعضی قواعد صرف آلمانی را با فارسی تطبیق خواسته است، تعجب كردم، معلوم شد وامبر نامی آلمانی در اسلامبول نزد او تحصیل فارسی می‌كرده است و آن كتاب به دستور او تنظیم یافته، آلمانی آن را هم به دست آوردم، چهار چمن هم از نسخه‌های هندی داشتم و خود دستوری نوشته بودم، اهم مقصودم زبان مادری است كه باید خوب دانست و ابداً طرف توجه نیست، عبدالعظیم خان قریب را واداشتم دو رساله در صرف و نحو فارسی ترتیب داد و معمول شد.۶۱
۵ـ معلم الاطفال، تألیف آخوند احمد حسین زاده, این كتاب با قطع بزرگ در سال ۱۲۹۷ هجری در تفلیس چاپ شده است.۶۲
۶ـ تنبیه الصبیان، تألیف محمد حسین بن مسعود بن عبدالرحیم انصاری، این اثر در سال ۱۲۹۸ هجری در استانبول چاپ شده، در ۱۳۸+۳ صفحه، یك بار هم در سال ۱۲۹۲ هجری به چاپ سپرده شد.۶۳
۷ـ زبده (در قواعد فارسی) تألیف نجیب انطاكی است، چاپ ۱۳۰۰ هجری، در بولاق مصر با مقدمه تركی، در ۳۹ صفحه.
۸ـ لسان العجم، تألیف میرزا حسن طالقانی، این كتاب در ۲۶۳ صفحه به سال ۱۳۰۵ هجری در تهران به طبع رسید، چاپ دیگری هم از این اثر در ۱۷۲ صفحه به سال ۱۳۱۷ هجری در شهر بمبئی انجام گرفت.۶۴
۹ـ نامه زبان آموز (نحو و صرف زبان فارسی)، تألیف علی اكبر ناظم الاطبا كه در سال ۱۳۱۶ هجری در تهران در ۳۱۰ صفحه به چاپ رسید.۶۵
۱۰ـ نهایه التعلیم، تألیف حسن رشدیه، این كتاب در دو جلد تألیف شده است؛ جلد اول شامل نحو است و جلد دوم آن در ۱۶۸ صفحه به سال ۱۳۱۸ هجری در تهران به چاپ رسیده است.۶۶
۱۱ـ دستور زبان فارسی، تألیف غلام حسین كاشف؛ این كتاب در ۳۳۸+۸ صفحه به سال ۱۳۲۹ هجری در استانبول چاپ شده است.
۱۲ـ تعلیم لسان فارسی، تألیف حسین دانش، چاپ استانبول به سال ۱۲۹۱ش/ ۱۳۳۱ ق در چهار قسم، ۱۳۸+ ۶۰ + ۳۳۶ + ۲ برگ + ۹۹ صفحه.۶۷
۱۳ـ دستور زبان فارسی، تألیف عبدالعظیم قریب (به اسلوب السنه مغرب زمین) این كتاب به سبب آنكه در مدرسه‌ها درس گفته می‌شد بیست و یكبار چاپ شده است و مختصر و متوسط و مفصل آن در دست است و نخستین بار در سال ۱۳۲۹ هجری چاپ شده است.۶۸
۱۴ـ دستور زبان فارسی، معروف به دستور زبان پنج استاد؛ این كتاب به وسیله پنج تن از استادان ادبیات یعنی عبدالعظیم قریب، ملك الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر، جلال الدین همایی و رشید یاسمی‌ تألیف شد؛ این دستور در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی در دو مجلد, برای تدریس در دوره آموزشی متوسطه تدوین شده بود؛ و نظر به اینكه مؤلفین آن، كسانی بودند كه قولشان حجت موجه در حوزه ادبیات فارسی بود، در نتیجه آرای مندرج در آن، حدود چند دهه بر تاریخ دستورنویسی زبان فارسی سایه افكند؛ بعد از تألیف دستور زبان پنج استاد، دهها كتاب دستور زبان فارسی تألیف شد كه همگی به نوعی تحت تأثیر شدید این كتاب بودند.
ز : دستور زبانهایی كه بر پایه نظریات زبان شناسی تألیف شده است: همچنانكه قبلاً به اختصار اشاره شد، از عمر آشنایی ایرانیان با علم زبان‌شناسی چندان نمی‌گذرد و در نتیجه دستور زبانهایی هم كه بر پایه آرای زبان‌شناسی برای زبان فارسی تدوین شده است, چندان كهن نیستند. در این مدت كوتاه، زبان شناسان ایرانی، هر یك به فراخور علاقه و تخصص خود در یك یا چند زمینه زبان شناسی خدمات ارزنده‌ای به زبان فارسی انجام داده‌اند و آثاری از خود بر جای نهاده‌اند كه قابل ارج نهادن است؛ مثل دكتر محمد مقدم در زمینه ریشه‌شناسی فعلهای فارسی، منصور اختیار، در زمینه معنی‌شناسی، صادق كیا در حوزه گویشهای زبان فارسی، ناتل خانلری در زمینه تاریخ زبان فارسی، احمد تفضلی و ژاله آموزگار و محسن ابوالقاسمی در زمینه زبانهای باستانی, ابوالحسن نجفی و محمدرضا باطنی و علی اشرف صادقی در زمینه تبیین زبان فارسی براساس نظریات زبان شناسی، خسرو فرشیدورد و احمد شفایی و پرویز ناتل خانلری در باره تلفیق دستور زبان سنتی با زبان شناسی، یدالله ثمره و محمد علی حق شناس درباره آواشناسی زبان فارسی، و بسیاری بزرگان دیگر كه پایه‌گذاران تحقیقات زبان شناسی در این سرزمین هستند؛ اما كتابهایی كه بتوان نام دستور زبان فارسی بر آنها نهاد، و براساس آرای زبان شناسی تألیف شده باشد، محدود است.در زیر به آنها اشاره می‌شود:
۱ـ دستور زبان فارسی، تألیف پرویز ناتل خانلری، این كتاب ابتدا به منظور تعلیم و تدریس در دوره اول دبیرستان فراهم شده بود و سپس بخشهای دیگری بر آن افزوده شد و به صورت مستقل چندین بار به چاپ رسید؛ اثر سترگ و به جای ماندنی دیگر خانلری، تاریخ زبان فارسی است كه تنها دستور تاریخی زبان فارسی به حساب می‌آید، اگرچه نویسنده آن در حیات خود موفق به اتمام كار خود نشد.
۲ـ دستور امروز، تألیف خسرو فرشیدورد، این كتاب در ۱۳۴۸ هجری چاپ شد. مؤلف این كتاب یكی از پركارترین و فعال ترین محققین صرف و نحو زبان فارسی است. هر چند كتاب دستور امروز بیش از یك بار چاپ نشد، تحقیقات متعدد و دقیق وی در مجلات ادبی چند دهه گذشته، راهنمای بسیاری از محققین جوان بوده است.
۳ـ توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی، تألیف محمدرضا باطنی؛ این اثر اولین بار در سال ۱۳۴۸ هجری به چاپ سپرده شد. مؤلف در مقدمه كتاب می‌گوید «… این اولین دستور ساختمانی زبان فارسی است كه با اسلوب نوین زبان شناسی عرضه می‌شود. در این پژوهش سعی شده روابط ساختمانی زبان فارسی توصیف شود و حتی المقدور از توسل به ملاكهای معنایی خودداری شود.»۶۹
۴ـ مبانی علمی دستور زبان فارسی، تألیف احمد شفایی، این كتاب ۶۴۵ صفحه‌ای، اگرچه چاپ اول آن در سال ۱۳۶۲ هجری انجام پذیرفت، مطالب آن قبلاً در مجله سخن منتشر شده بود؛ آنچه درباره این كتاب گفتنی است آنكه مؤلف اثر خود را به دو بخش صرف و نحو تقسیم كرده و عمده نظریات تازه خود را در بخش نحو كتاب آورده است.
۵ـ دستور، تألیف علی اشرف صادقی و غلام رضا ارژنگ؛ این كتاب در سه جلد، برای آموزش دوره متوسطه، رشته فرهنگ و ادب، در سال ۱۳۵۷ هجری تدوین شد. در مقدمه این اثر می‌خوانیم «كتاب حاضر بر پایه نظریه نقش‌گرایی آندره مارتینه زبان شناسی فرانسوی است؛ نخستین فرق میان این دستور و دستورهای گذشته در این است كه در اینجا كلمات و عناصر زبان براساس نقش خود تعریف شده‌اند. در صورتی كه در كتابهای سابق تعاریف منحصراً مبتنی بر معنی است. تفاوت دوم در این است كه در اینجا زبان به عنوان یك دستگاه مستقل در محدوده خود آن تعریف و بررسی شده و با عالم خارج و مقولات آن آمیخته نشده است؛ در حالی كه در دستورهای سابق زبان و عالم خارج به شكل جدایی ناپذیری در هم آمیخته‌اند. تفاوت سوم میان این كتاب و دستورهای قدیم در این است كه در این كتاب به شیوه زبان شناسان، توجه اصلی به نحو و ساختمان جمله بوده و نخستین مبحث كتاب ساختمان جمله ساده، یعنی كوچكترین واحد ارتباطی زبان قرار داده شده است؛ در حالی كه در كتب سابق توجه اصلی به صرف و ساختمان كلمه بوده كه نسبت به نحو جنبه فرعی و ثانوی دارد.۷۰
۶ـ دستور زبان فارسی بر پایه نظریه گشتاری، تألیف مهدی مشكوه‌الدینی، چاپ اول این كتاب به سال ۱۳۶۶ هجری شمسی انجام گرفته است.
از بین این شش كتاب دستور كه در این گروه به آن پرداختیم، مورد سوم و ششم، تحقیقی است صرفاً زبان شناسانه و مورد اول كمترین تأثیر را از زبان‌شناسی پذیرفته است. مورد دوم و چهارم دستور زبان فارسی است با دیدگاهی زبان شناسانه و سرانجام مورد پنجم تألیفی است با دو دیدگاه وتقریباً ناهمگون. و آخرین نكته اینكه، بسیاری از دستورهایی كه بتازگی در ایران و یا خارج از ایران برای زبان فارسی تألیف می‌شوند، از آرای زبان‌شناسان بهره فراوان می‌برند.
پانوشتها :
• سالاریه ـ قم (ایران).
۱ـ المعجم فی معاییر اشعار العجم، شمس الدین محمد بن قیس رازی، تصحیح محمد قزوینی به كوشش مدرس رضوی، چاپ افست، تهران، ۱۳۳۸، ص ۵۶ـ۲۰۶.
۲ـ نامه فرهنگستان، سال اول، شماره دوم، تیرماه ۱۳۲۲، مقاله جلال الدین همایی درباره دستور زبان فارسی.
۳ـ جلال الدین همایی، همان ماخذ، ص ۴۹. همایی درباره این كتاب می‌نویسد: اطلاع این بنده از این كتاب رهین اشارت و افادات حضرت علامه زمان جناب آقای میرزا محمد خان قزوینی است، دامت ایام افاضاته العالیه، كه پس از ایراد خطابه در فرهنگستان، منت این آگاهی را بر گردن بنده ثابت و لازم فرمودند؛ نسخه این كتاب به نظر ایشان رسیده اما این بنده از آن بی اطلاع است. (رجوع شود به مقدمه لغت‌نامه دهخدا، ج ۴۰، ص ۱۲۴).
نام كامل مؤلف این اثر احمد بن علی(؟) بن حسینی بن مهنا بن عنبه الاصغر است، این كتاب در سال ۱۳۱۸ هجری در بمبئی به چاپ دوم رسیده و نام مؤلف در پشت كتاب جمال الدین والمله نوشته شده است. پس اسمش احمد، لقبش جمال الدین، و مهنا نام جدش است. ظاهراً منسوب به آل عنبه از سادات حسینی متوطن در حجاز بودند كه به عراق تحویل مقام كردند. ناشر كتاب می‌گوید كه مؤلف در سال ۸۲۸ هجری در كرمان وفات یافت (رجوع شود به سیری در دستور زبان فارسی، تألیف دكتر مهین بانو ضیع(؟)، چاپ اول، تهران. ۱۳۷۱, ص ۳۶).ظاهراً چاپ اول این كتاب در اسلامبول صورت گرفته است (رجوع شود به كتاب شناسی دستور زبان فارسی، تألیف ایرج افشار، مجله فرهنگ ایران زمین، ج ۲، ۱۳۳۳، ص ۲۹).
۴ـ نسخه خطی این كتاب جزء كتابخانه جلال الدین همایی موجود است (رجوع شود به نامه فرهنگستان، سال اول، شماره دوم، ص ۴۹).
۵ـ تاریخ ادبیات در ایران، تألیف دكتر ذبیح الله صفا، ج ۴، ص ۱۱۵.
۶ـ همان، ص ۱۱۶.
۷ـ همان و نیز رجوع شود به كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۳۳
۸ـ مجتبی مینوی: دستور زبان فارسی، مجله یغما، شماره دهم، دی ماه ۱۳۳۶، سال دهم شماره مسلسل ۱۱۴، ص ۴۴۳.
۹ـ ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج ۴، ص ۱۱۶ و نیز كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ایرج افشار، ص ۳۷.
۱۰ـ ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج ۴، ص ۱۱۶.
۱۱ـ همان، ج ۵، ص ۳۹۶.
۱۲ـ از یادداشتهای مجتبی مینوی، رجوع شود به كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ایرج افشار، ص ۴۴.
۱۳ـ مجتبی مینوی، دستور زبان فارسی، ص ۴۴۴.
۱۴ـ ذبیح الله صفا: تاریخ ادبیات در ایران، ج ۵، ص ۳۹۷ و نیز رجوع شود به مقاله دستور زبان فارسی، مجتبی مینوی، ص ۴۴۴(؟).
۱۵ـ ایرج افشار : كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۳۵ و ۴۱ و نیز رجوع شود به مقاله دستور زبان فارسی، مجتبی مینوی. ص ۴۴۴(؟) و همچنین رجوع كنید به مقاله دستورنویسی در دوره تنظیمات، از خانم دكتر صائمه اینال صاوی، مجله دانشكده ادبیات تهران، ۲۳ (۱۳۵۵)ش ۱/۲: ص ۹۴ـ ۲۸۸؛ نسخه ای خطی از این كتاب در كتابخانه مجتبی مینوی به قطع ۲۳×۱۴، در ۲۳ برگ مورخ ۱۲۴۳ هـ به خط خلیل صفوی بن عثمان افندی موجود است.
۱۶ـ پایان نامه دكتری خانم صائمه اینال، دانشجوی تركیه در دانشگاه تهران، دانشكده ادبیات و علوم انسانی، نام رساله تصحیح یكی از متون دستوری با ذكر مقدمه‌ای كامل درباره تاریخ و تحول دستور زبان فارسی در عثمانی و تركیه، است. این رساله به شماره ۱۷۵۶ در كتابخانه مركزی نگهداری می‌شود. رجوع شود به ص ۹۶ رساله مذكور.
۱۷ـ سلسله‌های اسلامی نوشته كلیفورد ادموند بورسورث، ترجمه فریدون بدره‌ای، ص ۳۰۵.
۱۸ـ ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج ۵، ص ۴۲۲.
۱۹ـ ایرج افشار: كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۴۱.
۲۰ـ ذبیح الله صفا: تاریخ ادبیات در ایران، ج ۵، ص ۳۹۷.
۲۱ـ همان.
۲۲ـ همان.
۲۳ـ احمد منزوی : فهرست نسخه‌های خطی كتابخانه گنج بخش، مركز تحقیقات فارسی ایران و پاكستان، اسلام آباد, چاپ ۱۳۵۹ هـ .ش، ج ۳، ش ۱۴۲۶، ص ۱۱۳۰.
۲۴ـ ایرج افشار : كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۳۸.
۲۵ـ همان، ص ۳۰ و نیز رجوع شود به فهرست نسخه‌های خطی كتابخانه گنج دانش، ج ۳، ش ۱۳۹۸، ص ۱۱۰۹.
۲۶ـ همان.
۲۷ـ ایرج افشار: كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۳۰ و نیز رجوع شود به فهرست نسخه‌های خطی كتابخانه گنج بخش، ج ۳، ش ۱۳۹۸، ص ۱۱۰۹.
۲۸ـ همان.
۲۹ـ همان.
۳۰ـ همان.
۳۱ـ همان.
۳۲ـ همان.
۳۳ـ همان.
۳۴ـ همان.
۳۵ـ ایرج افشار : كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۳۰ و نیز رجوع شود به فهرست نسخه‌های خطی كتابخانه گنج دانش، ج ۳، ش ۱۳۹۸، ص ۱۱۰۹.
۳۶ـ همان.
۳۷ـ همان.
۳۸ـ همان.
۳۹ـ احمد منزوی : فهرست نسخه‌های خطی كتابخانه گنج دانش، ج ۳، بخش دستور زبان فارسی و نیز رجوع شود به تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا، ج ۵، ص ۳۹۷.
۴۰ـ علی اصغر حكمت : فرهنگ جهانگیری، مقدمه لغت‌نامه دهخدا، ص ۱۹۶.
۴۱ـ دكتر محمد معین : مقدمه برهان قاطع، ص ۱۲۵ و نیز رجوع شود به دیباچه مؤلف برهان قاطع.
۴۲ـ سید محمد علی داعی الاسلام : فرهنگ رشیدی، مقدمه لغت‌نامه دهخدا، ص ۲۱۸.
۴۳ـ سعید نفیسی : فرهنگ نظام، مقدمه لغت‌نامه دهخدا، ص ۲۲۴.
۴۴ـ ایرج افشار: كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۳۲.
۴۵ـ دكتر محمد معین : انجمن آرا، مقدمه لغت‌نامه دهخدا، ص ۲۱۹.
۴۶ـ ایرج افشار : دستورهای سیصد ساله برای زبان فارسی، مجله دانشكده ادبیات تهران، دوره ۱۳، ش ۴، تیرماه ۱۳۴۵، ص ۴۰ـ۱۲۹.
۴۷ـ همان.
۴۸ـ همان و نیز رجوع شود به سیر فرهنگ در بریتانیا، ص ۳۶ و همچنین كتاب شناسی زبان و خط، ش ۱۱۰۷.
۴۹ـ ایرج افشار : دستورهای سیصد ساله برای زبان فارسی، ص ۱۳۵.
۵۰ـ ایرج افشار: كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۲۱.
۵۱ـ ابوالقاسم طاهری : سیر فرهنگ ایران در بریتانیا، ص ۳۹ و ۲۴۱.
۵۲ـ ایرج افشار : كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۲۶.
۵۳ـ ایرج افشار: كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۲۲.
۵۴ـ همان، ص ۲۷.
۵۵ـ همان، ص ۲۵.
۵۶ـ مجبتی مینوی : دستور زبان فارسی، ص ۴۴۵.
۵۷ـ علی اشرف صادقی، دستور زبان فارسی، سال چهارم آموزش متوسطه عمومی رشته فرهنگ و ادب، ص ۱۵۴.
۵۸ـ ایرج افشار : كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۳۱ـ۳۰.
۵۹ـ همان.
۶۰ـ همان.
۶۱ـ ایرج افشار: كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۳۱ ـ ۳۰.
۶۲ـ همان و نیز رجوع شود به كتاب شناسی زبان و خط، ص ۵۶، محمد كمكن (؟) در این فهرست، محل چاپ این كتاب را اسلامبول نوشته است.
۶۳ـ ایرج افشار : كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۳۰.
۶۴ـ همان، ص ۳۶، مرحوم مینوی درباره این كتاب می‌نویسد: « شخصی به اسم میرزا حسن بن محمد تقی طالقانی به تقاضای یكی از تربیت‌شدگان دارالفنون، كتابی به نام لسان العجم تألیف كرده است كه در ۱۳۰۵ در تهران به چاپ سنگی منتشر شده است» (رجوع شود به دستور زبان فارسی، مجتبی مینوی).
۶۵ـ ایرج افشار : كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۴۲.
۶۶ـ شمس الدین رشدیه : سوانح عمر، بخش شرح زندگانی حسن رشدیه، ص ۱۴۷؛ جزء تألیفات وی از كتاب دیگری به نام صرف فارسی هم ذكری به میان می‌آید كه ظاهراً برای دوره دبستان تألیف كرده بوده است. همچنین رجوع شود به كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ایرج افشار، ص ۳۴.
۶۷ـ ایرج افشار : كتاب شناسی دستور زبان فارسی، ص ۳۳ و ۳۷.
۶۸ـ همان.
۶۹ـ محمدرضا باطنی: توصیف ساختمان دستور زبان فارسی، مقدمه، ص سه.
۷۰ـ دستور، سال اول، آموزش متوسطه عمومی، رشته فرهنگ و ادب، تألیف علی اشرف صادقی، غلام رضا ارژنگ، ص ۴ـ۳.
محمد مهیار
برگرفته از: قند پارسی/مركز تحقیقات فارسی/دهلی نو /شماره ۱۹
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی