دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


طنز در ادبیات


طنز در ادبیات
به گفته بسیاری از صاحبنظران عرصه ادبیات، «طنزپرداز» و یا به تعبیری «طناز» به فردی اطلاق می گردد كه از حماقت ها، شرارت ها، ناآگاهی ها،توطئه ها و... جامعه آگاهی دارد، و از زبان طنز و كنایه سود می برد، تا افشاگری كند. در واقع طنزپرداز حقیقی به كسی اطلاق می گردد كه چون یك خطیب آگاه عمل كرده، بر آن باشد تا انسان ها را هدایت كند؛ نه آن كه با زبانی تلخ و گزنده درصدد تخریب و انتقامجویی باشد. به عبارت ساده تر، هدف اصلی طنز، اصلاح و برطرف كردن پلیدی و توطئه است.
به همین دلیل است كه طنز، همواره مضامین خود را از لابه لای حوادث اجتماعی می یابد؛ و در پی آن، نگاهی هم به مسایل سیاسی دارد. در این ارتباط، طنز در نقش یك آینه عمل می كند؛ و بر آن است كه عیب های افراد را در مقابل دیدگانشان قرار دهد؛ آنچنان كه آینه عمل می كند و نقایص ظاهری انسان را نشان می دهد.
توجه به این مسأله ضروری است كه طنز اصولی و بنیادین، می تواند افراد پاكدامنی را حفظ كند، اما نمی تواند آن چنان كه توقع می رود افراد بدطینت را هدایت كند. چرا كه جریان های منفی، متأسفانه، در سطح جامعه به سرعت شیوع پیدا می كنند؛ و كمتر دیده شده است كه یك جریان مثبت بتواند بر ذهن و فكر افراد منفی جامعه غلبه كند.
در این میان، باید به لحن طنزپرداز توجه شود. چرا كه لحن راوی می تواند فرد مخاطب را قانع، یا در او ایجاد شك و شبهه كند.
تحلیلگران وادی طنز و كنایه، بر این باورند كه یك طنز اصولی، باید به مسایلی چون بیان حقیقت، كشمكش ها و تضادها بپردازد؛ و در این راستا، پس از ریشه یابی معضلات، راه حل مناسب و منطقی ارایه دهد. گاه دیده می شود اغلب مردم، میان طنز و هجو، تفاوتی قائل نیستند و همه را یكسان می پندارند. در صورتی كه میان طنز و هجو، تفاوت عمده وجود دارد. طنز اصولاً بازتاب عمومی دارد؛ و طنزپرداز، در این وادی، مسایل و رویدادهای عمومی و همه جانبه را در نظر می گیرد. در صورتی كه هجو، تنها به یك فرد خاص می پردازد و بر آن است كه آن فرد مذكور را هدف قرار دهد.
اصولاً وجود عنصر درشت نمایی، مبالغه و غلو، در گستره طنز، ضروری است؛ و نباید این عناصر حیاتی را به باد انتقاد گرفت و گمان برد كه طنز، از مقوله دلالتگری و مستندگرایی، دور شده است.
نكته قابل اعتنا، نقش آفرینی عنصر طنز در دنیای شعر و رمان است. این عنصر، در این دو نوع ژانرادبی، بسیار كارساز بوده، بسیار مورد توجه مؤلفان و نویسندگان قرار گرفته است. در صورتی كه در وادی مقاله نویسی، طنز آن چنان موفق عمل نكرده، و معمولاً به خاطر بروز حوادث ناگوار برای طنز، از این عنصر جذاب استفاده نشده است- در عین حال كه مخاطب طنز، آن چنان تحت تأثیر مستقیم گویی های مقاله قرار نمی گیرد. در صورتی كه در رمان و شعر، به وجود یك واسطه و به دلیل بیان غیر مستقیم مطالب، مخاطب بهتر پذیرای انتقادهای طنزپرداز است.
یك فرد طنزپرداز، جدا از داشتن توانمندی لازم در به كارگیری فنون طنز، می بایست به علوم مختلفی مانند روانشناسی، سیاست، تاریخ، فلسفه و به خصوص علوم اجتماعی، آشنایی لازم داشته باشد. او باید به مسایل روز آگاه باشد، مثلاً علل مردم گریزی جوانان را بداند، به ناهنجاری های جامعه آشنا باشد، از علل بروز تقدس زدایی در جامعه مدرن آگاهی داشته باشد، و از مقوله اسارت انسان در دام ماشین و رایانه مطلع باشد.
لازم به ذكر است: در غرب، معادل طنز و كنایه، اصطلاح آیرونی (Irony) و ستایر (Satier) است. طنز (Irony) در وادی ادبیات، شیوه هنرمندانه ای است از فن بیان، كه در زیرساخت و بن مایه خود، مفاهیم ارزشمند نهفته دارد. به عبارت ساده تر، در طنز یاد شده، معمولاً یك معنای ظاهری دیده می شود و یك معنای زیرین و نهفته؛ كه گاه این دو، بر ضد یكدیگر عمل می كنند. در طنزی كه در غرب تحت عنوان (Satire) مطرح است، بیشتر سعی می شود به جنبه های زشت و ناپسند انسان ها و جامعه توجه شود. نویسنده، گاه از این فن استفاده می كند تا اعتراضات خود را مطرح سازد. در چنین شرایطی، گاه لحن راوی طعنه آمیز است.
استفاده از طعنه و تمسخر انسان و رویدادهای اجتماعی، هم به شكل ادبی و محترمانه امكان پذیر است و هم به صورت محاوره ای و عامیانه. در شكل اول، نویسنده مغرضانه برخورد نكرده، بلكه قصدش تصحیح و رفع اشتباهات است. در صورتی كه در نوع دوم، راوی قصد اذیت و آزار فرد مذكور را دارد؛ بیشتر می خواهد خود را آرام سازد. او به نتیجه سخنانش نمی اندیشد. زبان این فرد، غالباً تند و گزنده است.
و از همان ابتدا، مخاطب درمی یابد كه فرد مذكور چه قصد و هدفی را دنبال می كند.
معمولاً در عرصه ادبیات و نقد، كمتر از این نوع طنز استفاده می شود؛ و از نویسندگان فرهیخته توقع می رود كه حرمت كلام خود را حفظ كنند و در كمال ادب و به قصد ایجاد تحول در افراد، دست به قلم ببرند.
متأسفانه در میان اهالی قلم در ایران، كم نیستند افرادی كه به شیوه دوم روی می آورند، و نقد خود را به صحنه كارزار و انتقامكشی های فردی مبدل می سازند.
لازم به ذكر است كه طنز (Irony) به سه گونه اصلی تقسیم می شود:
الف) طنز كنایه آمیز
این طنز كاملاً ادبی است و به منظور جلوگیری از اشتباهات مكرر، مطرح می گردد. به طور مثال، اگر روزی محصلی در مدرسه بگوید: «من درس را نمی فهمم»؛ و معلم در جواب بگوید: «خوب! ما هم بیش از این انتظار نداشتیم»، معلم از طنز (Satire) استفاده كرده و طعنه در كلامش وجود دارد. اما اگر روزی محصلی مشاهده كرد معلمش با ناراحتی وارد كلاس شده و می گوید: «یك خبر بد برایت دارم. نمره ات عالی شده!»، او از طنز كنایه ای استفاده كرده است.
در طنز كنایه ای، تنها معنای ضدآنچه بیان شده، مورد نظر است. در صورتی كه در انواع پیچیده آن، نه تنها همان گفته اول مدنظر است، بلكه معنای ضد آن هم مورد نظر بوده است. استفاده از این طنز، این خطر را به همراه دارد كه شخص شنونده، دچار سوءتفاهم شده، ناراحت گردد.
ب) طنز دراماتیك
طنز دراماتیك به طنزی گفته می شود كه میان گفته شخصیت های داستانی و خالق داستان، اختلاف بیندازد. به عبارت ساده تر، اختلاف بر سر گرفته سخنگو و منظور و مقصود اصلی نویسنده است. گاه دیده شده كه سخن یكی از شخصیت های داستانی، كاملاً واضح و آشكار است، اما نویسنده، مقصود و غرض دیگری از طرح آن دارد.
ج) طنز موقعیت
در این طنز، میان پیشگویی در بروز حادثه ای و خود حادثه كه به وقوع می پیوندد اختلاف وجود دارد. به طور مثال، اگر یك شب مردی در سینما، با همسر دومش، به صورت تصادفی، كنار همسر اولش بنشیند، چنین طنزی به وقوع می پیوندد.
در پایان باید به این مسأله اشاره شود كه انواع طنزهای ذكر شده با پارادوكس یا جملات تناقض نما، متفاوت است. پارادوكس، جمله ای است كه ظاهراً اشتباه به نظر می رسد، اما در باطن، درست مثل جمله معروف «ادب از كه آموختی؟ از بی ادبان» است.
كامران پارسی نژاد
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید