یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

محبت در زندگی


محبت در زندگی
یكی از ویژگیهای مهم انسان, برخورداری از عطوفت و احساس ترحم نسبت به هموطنان خود است.
دگردوستی و محبت, در سایر حیوانات, در شعاعی بسیار محدود و تنها بین مادر و فرزند و در برخی موارد نیز پدر, جریان دارد آن هم در مدت كوتاه اول زندگی و براساس غریزه. اگر در برخی از حیوانات, همچون مورچگان و موریانه ها و زنبور عسل, نمونه هایی از تعاون و همكاری, یافت شود, باز براساس غریزه و ساختار وجودی آنهاست, نه برگرفته از خواسته های درونی و احساسات پاك نوع دوستی و دلسوزی و عواطف.
●طبیعت اولی حیوان و انسان
طبیعت اولی برخی از حیوانات, تنها به خوردن, آشامیدن و لذت جنسی محدود می شود. این طبیعت, همان خصیصه ((بهیمیت)) آنهاست. بسیاری دیگر از حیوانات, علاوه براین, دارای خوی درندگی نیز هستند كه از آن به عنوان ((سبعیت)) یاد می شود و حتی در برخی از آنها بر بهیمیت نیز غلبه دارد, چنان كه در باره پلنگ و گرگ, مشهور است كه اگر به گله گوسفندی حمله كند, تا آنجا كه بتواند, گوسفندان را از پای درمیآورد,درصورتی كه فقط یك گوسفند برای سیرشدن او كافی است.
برخلاف حیوانات, طبیعت و فطرت اولی انسان, بر ((الفت و عواطف)) استوار است, تا آنجا كه برخی معتقدند, واژه انسان از ((انس)) گرفته شده است, یعنی انسان موجودی است كه براساس طبیعت اولی خود, با دیگران می جوشد و با آنان مإنوس می گردد و بدین وسیله پایه های زندگی خود را برپا نگه می دارد.(۱) بنابراین, اگر شخصی بر اثر اخلاق تند, بدخویی, قساوت قلب و كوریدل, از محبت كردن به دیگران و جذب مردم و همنوعان خویش عاجز باشد, از طبیعت انسانی خود خارج شده است.
امام صادق علیه السلام از نبی اكرم(ص) چنین نقل كرده است:
((با فضیلت ترین شما, خوش خوترین شما است. آنها كه خوش برخورد و مهمان دوست هستند, با دیگران می جوشند و مردم نیز با آنان چنین هستند و آغوش گرمشان فرش آنهاست.))(۲)
همچنین آن حضرت از امیرالمومنین علی(ع) این گونه نقل كرده است:
اخلاق مومن جاذب و نرم است كه دیگران را به سوی خود می كشاند. سپس فرمود: در آن كس كه نه با دیگران انس می گیرد و نه دیگران می توانند با او بجوشند, خیری نیست. (۳)
در روایات اسلامی, چنین تعبیری, معمولا در مواردی به كار می رود كه چیزی طبیعت و اقتضای اولی خود را از دست بدهد و رنگ ببازد. به عنوان مثال, حضرت علی(ع) می فرماید:
((... الا لاخیر فی عباده لیس فیها تفكر))
عبادتی كه از روی تفكر نباشد, خیری در آن نیست.(۴)
عبادت وقتی كه با آگاهی و تفكر همراه نباشد, از طبیعت نخستین خود كه تربیت و سازندگی است, فاصله می گیرد و در این حال, جز صورتی برای آن باقی نمی ماند.
و نیز امام صادق(ع) درباره تربیت و مراقبت از فرزند پس از ۲۱ سال, فرمود:
((فان فلح والا فلاخیر فیه))
اگر آن همه اعمال نظارت و تربیت نتیجه ای داد و به بار نشست كه خوب والا, در او خیری نیست.(۵)
عدم تإثیر تربیت در این مدت طولانی, نشانگر آن است كه چنین فرزندی, تربیت پذیری ندارد و طبیعت اولی خویش را از دست داده است.
براین اساس, انسانی كه از دایره ((انس)) بیرون رود و نتواند با دیگران رابطه گرم و صمیمی برقرار كند, از فطرت اصلی خود خارج شده و به بیراهه رفته است.
●محبت به دیگران و حب ذات
((بهیمیت)) و ((سبعیت)), از لوازم حب ذات و خودخواهی محسوب می شود و صفت كمال, برای حیوان است و رشد آن نیز برای او هیچ نقصی به دنبال ندارد, درحالی كه وجود حب ذات در انسان, گرچه در اصل و در حد اعتدال لازم است ـ تا او را به مراقبت و محافظت جان خود از خطرها وادارد ـ ولی چنانچه از مرز خود تجاوز كند, خود بزرگترین نقص محسوب شده و منشإ صدها آفت, برای نوع انسانی خواهد بود. برعكس, آنچه مایه رشد و تعالی اوست, حس دگردوستی و شدت عطوفت نسبت به دیگران است.
امیرالمومنین علی(ع) فرمود: عاجزترین مردم كسی است كه نسبت به جذب دوست ناتوان باشد و عاجزتر از او كسی است كه دوستان خود را با برخوردهای نادرست از دست بدهد.(۶)
روشن است كه شرط اول دوستی و محبت و ایجاد سازگاری با محیط, پرهیز جدی از خودخواهی و حب نفس است. مردم, شخص ازخودراضی را نمی توانند تحمل كنند و از او متنفر و گریزانند. از این رو, ما نباید همه چیز را برای خود بخواهیم و به خاطر سود خود, حقوق دیگران را زیرپا بگذاریم و در عین حال, توقع داشته باشیم كه آنان به سوی ما جذب شوند و نسبت به ما علاقه مند و وفادار باشند. انسان ازخودراضی, بتدریج دوستان خود را از كف می دهد و خود به خود منزوی می شود.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: شدیدترین وحشتها, عجب و خودخواهی است.(۷)
سر این حقیقت آن است كه هنگام بروز ناملایمات و پیشامدهای ناگوار كه انسان دچار وحشت و اضطراب می شود, دوستان و آشنایان و اطرافیان دلسوز و علاقه مند او به كمكش می شتابند و به وی تسلی و آرامش خاطر می دهند و چنانچه بر اثر عوامل بیرونی, مانند ظلم ظالم, پیری, مریضی و غیره به تنهایی و انزوا مبتلا شده و از حضور در صحنه های مختلف اجتماع محروم گردد, محبت و دوستی و همدردی آنان, روح او را نوازش می دهد, ولی آن كس كه بر اثر گرفتاریهای درونی و بیماریهای روحی همچون عجب و خودخواهی, منزوی شده است, نه تنها از جسم و تن مردم بهره مند نیست, بلكه از محبتها و احساسات دوستانه آنان نیز محروم است, و نه تنها دلهای مردم را با خود به همراه ندارد كه كینه های آنها را بر اثر رفتارهای ناهنجار خود بر ضرر خویش, تحریك كرده است. به عبارت دیگر, چنین شخصی هم از نظر جسمی تنهاست و هم از نظر معنوی, از این رو, دچار بدترین نوع وحشتهاست.
●محبت به دیگران رمز موفقیت
انسان با محبت و عشق به دیگران بالندگی می یابد, از خود می برد و به اجتماع و خدای اجتماع می پیوندد; در این صورت, خداوند نیز دلها و محبتهای مردم را به سوی او جلب می كند و وی را از دست آنان برخوردار می سازد.
خدمت صادقانه و به دور از ملاحظات شخصی و خودخواهانه, اعتماد سایرین را جلب كرده و آنها را به سوی انسان جذب می كند. رمز موفقیت انسانهای بزرگ در اصلاحات اجتماعی و ایجاد تحولات در عرصه های مختلف آن, برخورداری آنها از عواطف مثبت و احساسات قوی و ظریف بوده است.
رسول خدا(ص) از تمامی صفات برجسته و كمالات انسانی در عالی ترین سطح آن برخوردار بود, با این حال, قرآن كریم از میان این اوصاف, خلق نیكوی آن حضرت را با عنوان ((خلق عظیم)) یاد كرده(۸)و وجود آن را رمز اساسی موفقیت پیامبر(ص) در گسترش هدفهای الهی اش می داند و عدم آن را وسیله ای برای پراكندگی یاران و مومنان از پیرامون آن حضرت معرفی می كند.(۹) این درحالی است كه علاوه بر خوش اخلاقی, دل رحمی ایشان نیز یكی از اسباب مهم گرایش مردم به سوی آن حضرت بود.
رسول خدا صلی الله علیه وآله نسبت به مومنان دارای قلبی رووف و مهربان(۱۰) و نسبت به كافران مإمور به شدت عمل بود.(۱۱) قرآن كریم نیز جامعه ای را جامعه ((محمدی)) می داند كه در این جهت به آن حضرت اقتدا كرده باشد:((محمدرسول الله والذین معه إشدإ علی الكفار رحمإ بینهم))(۱۲)
محمد(ص) فرستاده خداست و كسانی كه با او هستند در برابر كفار, سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند.
و این بزرگترین مشخصه اسلام ناب محمدیصلی الله علیه وآله است. باز هم در این باره خواهیم نوشت.
سیدمهدی موسوی
پی‏نوشت‏ها:
۱ ـ مفردات, راغب اصفهانی, ص۲۸.
۲ ـ اصول كافی, ج۲, ص۱۰۲, حدیث ۱۶.
۳ ـ همان, حدیث ۱۷.
۴ ـ همان, ج۱, ص۳۶, حدیث ۳.
۵ ـ مكارم الاخلاق (یك جلدی), طبرسی ص۲۲۲, موسسه الاعلمی للمطبوعات, بیروت.
۶ ـ نهج البلاغه, حكمت ۱۲.
۷ ـ همان, حكمت ۳۸.
۸ ـ قلم, آیه ۴.
۹ ـ آل عمران, آیه ۱۵۹.
۱۰ ـ توبه, آیه ۱۲۸.
۱۱ ـ توبه, آیه ۷۳.
۱۲ ـ فتح, آیه ۲۹.
ماهنامه پیام زن
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم


همچنین مشاهده کنید