سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

روش، کارها و وصیتنامه " گلوریا امرسون " روزنامه نگار و مولف بلندآوازه به مناسبت درگذشت او (در این روز ۷ اوت)


«گلوریا امرسون» خبرنگار قدیمی روزنامه های آمریكا كه روش تازه ای در گرفتن و نوشتن خبر بكار برده بود و در این زمینه به شهرت رسیده بود ۵ ژوئیه ۲۰۰۴ در آپارتمان خود در محله منهتن شهر نیویورك « مرده » یافت شد. گلوریا به بیماری پاركینسونز( لقوه ) مبتلا بود. دكتر برادنی پزشگ گلوریا احتمال داده كه ممكن است خودكشی كرده باشد و گفته است كه گلوریا از بابت این بیماری و این كه با تشدید تدریجی لرزش اعضای بدن، سرانجام نتواند به كار نوشتن ادامه دهد سخت نگران و افسرده بود.
گلوریا حتی برای پوشش خبری جنگها و اغتشاشها، روش ابتكاری خود را كه اجتناب از اتكاء به گزارشها و اظهارات مقامهای رسمی بود بكار می برد و با سربازان و مردمی كه زیر آتش قرار می گرفتند به گفت و شنود می نشست تا فرماندهان و مقامات، و نیز با مردمی كه به دور از جبهه بودند و تنها از طریق اخبار رسانه ها از آن اطلاع داشتند مصاحبه می كرد و احساس و نظرشان را می پرسید. عقیده و نظر نظامیان قدیمی، سیاسیون بازنشسته ، مورخان ، جامعه شناسان و اقتصاددانان را هم جمع آوری می كرد و بر آنها می افزود، و به این ترتیب گزارشهایش جامع، مهم و خواندنی و برای آیندگان سند بوده است. وی جنگهای ویتنام، الجزایر، فلسطین و زد و خوردهای ایرلند شمالی را پوشش خبری داده بود.
در دهه های اخیر، گلوریا بمانند هرخبرنگار قدیمی دیگر، مقاله نگار و كتاب نویس شده بود. گلوریا جنگ را، اگر دفاعی نباشد، یك ضعف بزرگ انسانی و عملی غیر آدمی تصویر كرده و نوشته است كه جنگ مسیر زندگی مردمی را كه در ایجاد آن سهیم نبوده اند و به ویژه كودكان دگرگون می سازد. وی از رنجهای توده ها و در بدری های ناشی از جنگها سخن ها گفته است. گلوریا از گروه كوچكی كه از پرتو جنگها ، اغتشاشها و دگرگونی های غیر مترقبه به ثروت و نوا می رسند به عنوان « زالو » ها نام برده است كه كركس وار عمل می كنند.
گلوریا در زمینه تجربه خود از تماس با مردم و شنیدن غم و شادی و آرزوهایشان ، كتاب داستان هم نوشته است زیرا كه به زعم او برخی مطالب را آسانتر در قالب داستان می توان بیان كرد و داستان كه شیوا، دلپذیر و ساده نوشته می شود، بردل و مغز، هردو ،می نشیند حال آن كه محتوای تالیفات غیر داستانی عمدتا در ذهن قرار می گیرند.
كتابهای غیر داستانی گلوریا نیز درباره مشكلات انسانهاست كه نتیجه تجربه و یافته های او از خبرنگاری بوده است.
عشق گلوریا به نوشتن و حرفه « خبر » باعث شكست او در دو ازدواجش شده بود. وی گفته است كه یك فرد نمی تواند در « آن واحد » دو عشق و دو زندگانی داشته باشد . وجود او كه در آن عشق به تحقیق و نوشتن و زندگی در محیط روزنامه موج می زد، این زندگی( نوشتن ) را بر شوهر داری و پرداختن به امور خانه مقدم داشت و وی را همچون مغناطیس به آن سوی كشاند و ....
گلوریا در سالهای آخر عمر یك آرزو داشت و آن تجلیل پس از مرگ بود، و با این انگیزه خبر درگذشت ، ختم و تدفین و خلاصه ای از كارها و آرزوهایش را شخصا نوشته و هر نسخه از آن را به یك همكارش سپرده بود تا پس از درگذشت به رسانه ها بدهند. او برای آسان كردن كار سردبیران، به هر یك از گزارش های مرگ خود، یك عكس اضافه كرده بود و این عكسها از كارهایش در صحنه گرفته شده بود؛ازجمله عكسی كه در زیر این مطلب آمده و او را در سال ۱۹۷۱ در دانانگ ویتنام در حال مصاحبه با یك نظامی آمریكایی وابسته به هنگ پیاده نشان می دهد كه خود را برای انتقال به میدان جنگ آماده می كند.
گلوریا به عنوان اندرز به روزنامه نگاران جوان یك وصیتنامه برجای گذارده كه مردم را فراموش نكنند . وی در این وصیتنامه چنین آورده است: خبرهای رسمی و اظهارات مقامات را با تردید بنگرید و تا درستی آنها برایتان ثابت نشود به سردبیر برای انتشار ندهید و اگر اجبار در كار است از افعال « ادعا كرد » ، و عبارت « آن چه را كه او گفت » و نظایر آن استفاده كنید و نظر خود را در این زمینه در مقاله ای در صفحه مقالات چاپ و قضیه را هم تا به آخر دنبال كنید كه «صدا» خاموش نشود و مقام مورد بحث احساس پیروزی نكند. روزنامه نگار برای تحمیق جامعه قلم به دست نمی گیرد و نباید ابزار فریب و یا ارعاب مردم قرار گیرد كه برای آن پای به این حرفه نگذارده است.
گلوریا در پایان وصیتنامه اش آرزو كرده است كه رسانه ها به عنوان عامل پیشرفت انسان به اوج كمال برسند و هرگز وظیفه روشنگری خود را از نظر دور ندارند كه اگر تنها امید مردم نباشد؛ بزرگترین یار و یاور مردم، آنان كه ضعیفترند بشمار آیند.

دکتر نوشیروان کیهانی زاده
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید