یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تابلوی قرن (۱)


تاكنون هیچ تابلویی در هیچ حراجی به قیمت «پسری با پیپ» پیكاسو به فروش نرفته است-۱۰۴ میلیون دلار- این تابلو داستان غمگینی دارد كه از صد سال پیش آغاز شده است و آینه جنگ، صاحبان مختلف، مهاجرت و طمع انسان ها است. مهمانان پشت در صف بسته بودند. ساختمانی در خیابان پوپر واقع در بخش شرقی منهتن، شماره ۱۳۳۴ خیابان یورك. تمام آنها لباس شب و اسموكینگ بر تن داشتند و از میان درهای شیشه ای گردان وارد لابی شدند كه سنگ مرمر روشنی دارد. از پله های برقی بالا رفتند. درست مثل یك مركز خرید است. از طبقات مختلف مربوط به عتیقه جات و جواهرات رد شدند. به بالاترین طبقه رسیدند كه به هنر مدرن اختصاص دارد. آن شب در ساوث بیز حراج بود.
قرار بود كه ارثیه خانم و آقای ویتنی و یكی از آخرین شاهكارهای هنری كه برای فروش عرضه می شد، به نام «پسری با پیپ» اثر پیكاسو حراج شود اما این فقط یك تابلو نبود كه به فروش می رسید بلكه حراج قرن بود. قرنی با تمام درخشش ها و مصیبت هایش.مهمانان آمده بودند تا از هیجان آن مراسم لذت ببرند و ضمناً آخرین نگاه را به آن شاهكار هنری بیندازند كه قرار بود مانند یك صاعقه لحظه ای روشن شود و بعد _ شاید برای همیشه _ در یك گاوصندوق از نظرها پنهان گردد. این حراج، جنجال برانگیزترین گردهمایی سال بود زیرا یك ركورد جهانی را می شكست.سالن فروش یا به عبارتی سالن حراج، در طبقه هنرهای مدرن قرار دارد.مكان مقدس ساوث بیز كه اندازه یك سینما است. هشتصد تا نهصد مهمان روی صندلی ها نشسته بودند، حرف می زدند و به اطراف خود می نگریستند. هیچ صاحب كازینو، فرد بانفوذ یا حتی یكی از بازماندگان پیكاسو در سالن دیده نمی شد. تیم های فیلمبرداری، گزارشگران، نمایندگان خبرگزاری ها و مامورین امنیتی با كراوات های مشكی دور سالن ایستاده بودند، به بالا و اتاقك خریداران نگاه می كردند كه مانند یك بالكن به دیوار چسبیده بود.پرده های راه راه خاكستری سفید، جلوی پنجره ها را پوشانده بود. مهمانان لژ مخصوص كه از در عقب وارد ساوث بیز شده بودند، در تمام مدت حراج از دید دیگران پنهان ماندند. سپس توبیاس مایر، فردی كه اجرای برنامه حراج برعهده او بود، پشت تریبون مخصوص خود رفت كه در انتهای سالن قرار داشت. توبیاس یك آلمانی لاغراندام، ۴۱ ساله و بیشتر شبیه دلال های وال استریت است. او را ۰۰۷ هم می خوانند. مردی كه كار حراج شاهكارهای هنری چندین میلیون دلاری را برعهده دارد. خودش كارهای عتیقه جمع نمی كند. بیشتر به هنر مدرن علاقه دارد. از جمله لامپ هایی كه علامت دلار روی خود دارند و خاموش و روشن می شوند. سن گردان كنار مایر به صدا درآمد و تابلوی شماره هفت نمایان شد. یك نقاشی رنگ و روغن با قابی سنگین و طلایی در ابعاد ۷/۹۹ در ۳/۸۱ سانتی متر بود. دو كارمند ساوث بیز با دستكش های سفید آن را نگه داشته بودند. تصویر یك پسر جوان رنگ و روپریده بود كه لباس كار آبی رنگی بر تن و یك پیپ در دست چپ خود داشت، تاج گلی صورتی رنگ روی سرش دیده می شد، حالت لجباز لب ها و نگاه پرمعنایش كه به دور دست ها خیره شده بود، حالتی مبنی بر اصالت به وی می بخشید. براساس اطلاعات مربوط به حراج كه در یك كاتولوگ چاپ شده بود، پیكاسو این تابلو را در سال ۱۹۰۵ در پاریس كشیده است، شاهكاری از دوران صورتی او. این تابلو برخلاف كارهای دیگر پیكاسو كه در موزه ها و در معرض دید همگان قرار دارند، ۵۴ سال تمام در اتاق نشیمن خانواده ویتنی آویزان بوده است. مشتریان همیشگی ساوث بیز و پیكاسوشناسان اجازه یافتند در اتاق سبز، اتاقی كه مخصوص رویت كردن كارها است، تابلوی مذكور را از نزدیك مشاهده كنند. ولی اجازه دست زدن به آن را نداشتند. شاید می شد این تابلو را به قیمت ۷۰ میلیون دلار فروخت شاید هم ۱۰۰ میلیون دلار كه در این صورت یك ركورد جهانی بود. مایر حراج را با ۵۵ میلیون دلار آغاز كرد. دستان خود را در هوا تكان می داد، افراد را به طمع می انداخت و با پول بازی می كرد. «۵۶ میلیون دلار از این طرف، ۵۷ میلیون از سمت راست من پیشنهاد شد. پیشنهاد بعدی ۵۸ میلیون است.» صدای بم و جذابش در سالن می پیچید. همكارانش پشت میزی كنار او نشسته بودند و هر یك تلفنی در دست داشتند. آنها با شش قاره مختلف، در ارتباط مستقیم بودند. ظاهراً یكی از خریداران در سالن حضور داشته و با حركات از قبل تعیین شده علاماتی می داده است. شاید عینك خود را بالای سر می گذاشته یا با انگشت روی بینی خود می زده است. او كجا نشسته بود؟ هیچ كس نمی دانست. وقتی ۷۹ میلیون دلار پیشنهاد شد، مایر با حالت شوكه شده پرسید: «همین؟ چقدر از این انتظار لذت می برم!» حتی اگر كمیسیون فروشنده هم در نظر گرفته و تابلو با همان قیمت فروخته می شد، ركورد جهانی را می شكست. ركورد تابلویی از ونگوگ به نام «تصویر دكتر گشت» كه چهارده سال پیش به قیمت ۵/۸۲ میلیون دلار به فروش رفت. مایر لب خود را گاز گرفت و نگاهش را در سالن چرخاند. از این انتظار لذت می برد. دو دقیقه بعد از آغاز حراج لاری گاگوزیان یك دلال هنری كه در میان سالن، بین تماشاگران نشسته بود، دست راست خود را بلند كرد. یك تلفن دستی در دست چپ خود داشت و به آرامی با یك مشتری صحبت می كرد.مایر اعلام كرد: «پیشنهاد جدید: هشتاد میلیون دلار.» جنگ آغاز شد. سرها بین پسر جوان روی تابلو و مایر كه پشت تریبون خود قیمت های جدید را اعلام می كرد، به این طرف و آن طرف در حركت بود؛ بین گاگوزیان و وارن وایتمن رئیس شعبه آمریكای ساوث بیز كه كنار سالن ایستاده بود و انتظار پیشنهاد جدید علامت خریدار پنهان از نظرها را می كشید. حضار به لژ بالا نگاه كردند. مایر پرسید: «وارن، ۷۰ میلیون دلار بالای پیشنهاد شما پیشنهاد شده است، چه می گویید؟» وایتمن مكث كرد و سپس سر خود را به علامت تایید تكان داد. مایر گفت: «۸۱ میلیون دلار از سمت چپ من.» قیمت تابلو به صورت میلیونی صعود می كرد. مایر گفت: «۸۸ ، ۸۹ منتظرم!» چكش را برداشت و ضربه آرامی روی میزی زد كه از جنس چوب ماهون بود. «وارن ۹۳ میلیون دلار پیشنهاد كرد. آخرین شانس. ۹۳ میلیون دلار!» گاگوزیان حركتی نكرد. مایر اشاره ای به وایتمن كرد و بعد ضربه آرام دیگری با چكش روی میز زد. عدد جادویی روی مانیتورهای سالن دیده می شد و زیر آن قیمت مربوطه به یورو، پاند، فرانك سوئیس و ین ژاپن نوشته شده بود. «پسری با پیپ» كه برای مدت چند دقیقه مبدل به جنسی فروشی مانند فرش، اسب یا یك خانه شد، حالا تصویر سمبلیك یك جهش اقتصادی در بازار هنری است. این شاهكار هنری با احتساب كمیسیون به قیمت ۱۰۴۱۶۸۰۰۰ دلار به فروش رفت. سن گردان به صدا درآمد. مهمانان داخل سالن متوجه نشدند. فقط زندگینامه نویس سپیدموی پیكاسو با اوقات تلخی گفت: «هیچ تابلویی در جهان این همه ارزش ندارد. اگر پیكاسو زنده بود، بسیار عصبانی می شد! از حالا دیگر جمع آوری هنر تمام شد!»بعد از پنج دقیقه و سی ثانیه و روی سن ساوث بیز، آخر داستان تابلویی می رسد كه از حالا به بعد، گران ترین تابلوی جهان خوانده می شود. این تابلو داستان غم انگیزی دارد كه از عشق، جنگ و نابودی حكایت می كند و ۱۰۰ سال پیش در یك اتاق چوبی كوچك در مومارت منطقه هنرمندنشین پاریس آغاز شده است.


همچنین مشاهده کنید