پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آزادی بیان و مطبوعات در نظام ولایی اسلام چگونه است؟


آزادی بیان و مطبوعات در نظام ولایی اسلام چگونه است؟
یکی از حساس‌ترین چالش‌های موجود در جوامع امروزی تعریف و تضمین آزادی است. این به آن دلیل است که آزادی در تاریخ و فرهنگ جوامع به طریقی خاص تعریف گردیده و هیچ قانونی تاکنون یکی از حساس‌ترین چالش‌های موجود در جوامع امروزی تعریف و تضمین آزادی است. این به آن دلیل است که آزادی در تاریخ و فرهنگ جوامع به طریقی خاص تعریف گردیده و هیچ قانونی تاکنون نتوانسته و نمی‌تواند آزادی را در اقسام مختلف آن ازجمله «آزادی بیان و مطبوعات‌» به صورت مطلق و لجام گسیخته تضمین نماید.
مطبوعات به لحاظ برخورداری از نقش گسترده در انتقال اخبار، نظرات و اطلاعات. تاثیرات عمیقی در هدایت افکار عمومی جوامع بر عهده دارند. اهمیت این رسانه از آن روست که به دلیل تنوع و تکثر مطالب و به تبع آن قابلیت ارتباط با گروه‌های مختلف، امکان تأثیرگذاری گسترده بر افکار عمومی را در خود دارد و قهراً عملکردی دو گانه و دو سویه (مثبت و منفی) برای خود فراهم ساخته است.
مطبوعات به دلیل قابلیت‌های متنوع از یکسو می‌تواند به عنوان رکن اصلی در جوامع مردم سالار به پیشرفت و تکامل جامعه رونق بخشیده و نظام حاکم را از انحصار و استبداد مصون نگه دارد و از سوی دیگر این امکان نیز وجود دارد که این نهاد با عملکردی ناصحیح در شیوه بیان و اظهار دیدگاه‌ها و اندیشه‌ها نه تنها بستر ساز حرکت ارتقایی افکار عمومی نباشد، که سکون و ایستایی آن را فراهم آورده و چه بسا بحران‌های اجتماعی را در جامعه پدید آورد. در واقع از آنجا که اظهار یک اندیشه یا دیدگاه بر خلاف خود اندیشه امری صرفاً شخصی و بی‌ارتباط با دیگران نیست بلکه بخشی از رفتار انسانهاست که در ارتباط مستقیم با دیگران قرار گرفته و تاثیرات خاصی نیز بر مخاطبان خویش بر جای می‌گذارد، از این رو ضرورت تبیین چارچوبی مشخص برای آزادی بیان و قلم، فی‌الجمله مورد اتفاق است. نظام ولایی اسلام نیز ضمن ارج نهادن به آزادی انسان، حدود مشخصی به عنوان خطوط قرمز آزادی در نظر می‌گیرد که در ادامه ضمن بررسی توجه و اهتمام اسلام به آزادی، به حدود مشخص آن اشاره خواهیم داشت؛ اما پیش از آن باید بدانیم ارتباط ولایت با آزادی چیست. زیرا ممکن است برای برخی این ذهنیت به وجود آید که جامعه ولایی با «آزادی بیان» قابل جمع نیست در حالی که این ذهنیت ناشی از توهم باطلی است که «ولی» را در ردیف یک حاکم علی‌الاطلاق، بی‌قید و شرط و انحصارگر قرار می‌دهد چنین توهمی ریشه در درک نادرست از مفهوم ولایت و عملکرد یک نظام ولایی دارد. نظام ولایی هرگز محدود کننده آزادی‌های مشروع و قانونی انسان نیست بلکه ولایت در راستای پیشبرد اهداف و حفظ مصالح جامعه اسلامی است. قدرت و مشروعیت «ولی» و «حاکم» در نظام اسلامی فقط به اذن الهی است و جدای از آن هیچ اختیاری ندارد تا آزادی‌های خدادادی انسان را سلب نماید پس او خود مقید به چارچوب قانونمند الهی و حافظ آزادی مشروع می‌باشد. در ادامه ضمن تبیین جایگاه آزادی در نظام ولایی و ذکر اهتمامی که اسلام به آزادی‌های مشروع می‌دهد، ارتباط ولایت با آزادی مشخص‌تر خواهد شد.
الف) اهمیت آزادی بیان در نظام اسلامی؛
یکی از مهم‌ترین اصول و آرمان‌های انقلاب اسلامی، تحقق آزادی انسان با الهام از متون دینی اسلام است. واژه آزادی در ادبیات حضرت امام(ره) همواره از قداست خاصی برخوردار بوده و همچون هر کلمه ارزشی دیگر در سلسله مراتب نظام توحیدی اسلام معنی می‌گردد. در اندیشه امام جهان بینی توحیدی اسلام با نگاهی بس عمیق و ژرف به آزادی نگریسته و از منظر انسانی و مبتنی بر فطرت الهی انسان به آن توجه نموده است. ایشان در ۱۰ آبان ۵۷ در مصاحبه‌ای با نشریهٔ لاکروا، فرمودند: «یکی از بنیادهای اسلام آزادی است. انسان واقعی، حکمت مسلمان، فطرتاً یک انسان آزاد شده است.»[۱]
تتبع و کاوش در لابه‌لای نصوص دینی حاکی از آن است که اصالت بخشیدن به آزادی در اقسام مختلف آن از جمله ‌«آزادی اظهار و بیان مطالب‌» همواره مورد توجه متون دینی و روش عملی پیشوایان معصوم ما بوده است:
۱) قرآن کریم؛
در دوره‌ای که برای عموم مردم هیچگونه جایگاه سیاسی خاصی تعریف نشده بود و حکام در نظر اکثریت مردم از قداست ذاتی و گاه در حد الوهیت برخوردار بودند، قرآن کریم به رسول خویش به رغم برخورداری وی از مقام والای عصمت، دانایی و پشتوانه وحی، مشورت نمودن با مسلمانان و نظر خواستن از آنان در امور حکومتی را توصیه نمود.[۲] روشن است نظر خواهی و مشورت با مسلمانان بدون به رسمیت شناختن آزادی اظهار و بیان بی‌معناست. از این رو آیات مشورت در قرآن‌کریم نشانی از تاکید الهی بر این مطلب است. همچنین آیاتی که انسان را از کتمان حق بر حذر می‌دارد،[۳] آیاتی که بحث و مناظره و جدال نیک را تشویق می‌کند[۴] و یا آیاتی که استماع همه اقوال و انتخاب بهترین نظریه را ویژگی خاص انسان‌های برگزیده می‌شمارد،[۵] همگی به نوعی بر اصل آزادی انسان در اظهار و بیان مطالب و دیدگاهها تاکید دارند.
نکته قابل تامل در این زمینه آن است که اگر بحث و مناظره صحیح که به دنبال آزادی اظهار نظر پدید می‌آیند، بر پایه اصول صحیح و سالمی باشند در این صورت می‌توان انتظار داشت که زمینه برای طرح نظرات مختلف علمی و کارشناسی در زمینه‌های گوناگون اجتماعی فراهم گردیده و به توسعه و پیشرفت اجتماعی بیانجامد.
۲ ) سنت؛
از روایات مختلف و نیز سیره عملی پیشوایان دینی ما چنین بر می‌آید که نه تنها ایشان از ارایه نظرات علمی و مستدل ممانعتی نداشتند بلکه چه بسا از طرح شبهات و اشکالات مخالفین حکومت و دین نیز استقبال می‌کردند. شهید مرتضی مطهری با اشاره به نکته فوق آن را عاملی در پیشرفت و گسترش تمدن اسلامی ذکر می‌کنند:
«یکی از صفحات بسیار درخشان تاریخ اسلام همین مسئله آزادی عقیده‌ای بود که مسلمین پس از آن که حتی حکومت را در دست گرفتند به ملتها دادند... علت دومی که برای پیدایش و گسترش تمدن اسلامی ذکر کرده‌اند که چطور شد اسلام توانست از ملتهای مختلف نامتجانس که قبلاً از یکدیگر کمال تنفر را داشته چنین وحدتی به وجود آورد، احترامی است که اسلام به عقاید ملتها گذاشت و به قول خودشان تسامح و تساهلی که اسلام و مسلمین راجع به عقاید ملتهای مختلف قایل بودند...»[۶]
بر پایی مجالس بحث آزاد و مناظره علمی در صدر اسلام و در زمان حضور پیشوایان دینی ما به کرات به وقوع می‌پیوست و در آن مجالس صاحبان افکار و آرای مختلف و حتی ملحدین به اظهار عقاید خود می‌پرداختند، دلیل بر این مطلب است.[۷]حکومت رسول خدا(ص) بر پایه اصل آزادی در بیان دیدگاه‌های مختلف و نظرات مخالف از سوی منتقدان نظام قرار داشت آن حضرت به اصحاب و مخاطبان خویش اجازه می‌داد آزادانه دیدگاه‌های موافق یا مخالف خود را در مسایل مختلف حکومتی مطرح سازند. به عنوان مثال در غزوه حُنین هنگامی که رسول خدا غنایم را تقسیم می‌نمود مردی از قبیله بنی تمیم به نام «حرقوص» آن حضرت را به بی‌عدالتی در تقسیم غنایم متهم ساخت اما ایشان پس از شنیدن سخنان وی و آرام ساختن اصحاب خود که از این گستاخی برآشفته بودند، با زبانی نرم و ملایم او را قانع ساخت.[۸] و یا در جریان صلح حیبیه گروهی از مسلمانان که از اقدام رسول خدا ناراضی بودند لب به اعتراض گشودند و باز رسول خدا(ص) با ملاطفت و زبان منطق و استدلال با آنان سخن گفت.[۹]
همین شیوه در دوران حکومت حضرت علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) تداوم داشت اینان در بحرانی‌ترین شرایط زبان انتقاد و ابراز نظرات مخالف را آزاد نهادند. دوری حضرت علی(ع) در مسجد کوفه مشغول صحبت بودند که گروهی از خوارج و مخالفان آن حضرت با سر و صدا سعی کردند مجلس را بر هم زنند اما امام در برابر این رفتار ناپسند فرمود: ما شما را از مساجد خداوند ممانعت نخواهیم کرد، حق شما را ضایع نمی‌سازیم و تا زمانی که با ما به نبرد برنخاسته‌اید با شما نبرد نخواهیم کرد...»[۱۰]
ب) حدود آزادی بیان و مطبوعات در نظام اسلامی؛
گرچه اصل آزادی در اظهار و بیان مطالب و اندیشه‌ها مورد احترام متون دینی و بالتبع نظام جمهوری اسلامی ایران است و این مسئله قطعاً می‌تواند در رفع نواقص حکومتی و تامین نیازهای اجتماعی موثر باشد اما این به معنای نفی ضرورت تبیین حدود و چارچوبی مشخص پیرامون این آزادی نیست. همانگونه که اعطای آزادی بی‌حد و حصر به هر یک از غرایز، حواس و نیروهای بشر می‌تواند به تباهی و هلاکت وی و دیگران منجر گردد، طبعاً آزادی بی‌حد و حصر در بیان و اظهار عقاید – خواه گفتار یا نوشتار – از این قاعده مستثنی نیست. پس طبیعی است که قانون‌گذار حدود و ضوابط مشخصی برای این آزادی نیز در نظر بگیرد. بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا ضمن احترام به اصل آزادی بارها آن را در حدود و مقررات مشخصی مورد احترام دانسته و همواره افراد جامعه را از سوء استفاده از نام آزادی بر حذر می‌داشتند.[۱۱]
روشن است در جامعه‌ای که به درخواست و تمایل افراد آن براساس اصل ولایت فقیه و حکومت اسلامی اداره می‌شود این خواست عمومی نیز وجود خواهد داشت که ضوابط و حدودی که تعیین ‌می‌گردد بر مبنای قواعد و سنت‌های پذیرفته شده دینی باشد. از این رو حضرت امام خمینی(ره) در یمن به رسمیت شناختن انواع مختلف آزادی از جمله آزادی بیان و قلم، در موضع‌گیری مختلف خویش به مواردی همچون شرع و عقل، اخلاق و ارزش‌های انسانی، قانون، عدم توطئه چینی و فسادانگیزی و ... تحت عنوان حدود آزادی اشاره می‌کردند که در ادامه به تبیین برخی از مصادیق فوق خواهیم پرداخت:
● اضلال و گمراه سازی:
اضلال و گمراه نمودن مردم از جمله اموری است که خداوند در قرآن کریم به شدت از آن نهی نموده است:
«پس چه کسی ستم کارتر است از آن کس که بر خدا دروغ می‌بندد تا مردم را از روی جهل گمراه سازد؟»[۱۲]
«بعضی از مردم سخنان بیهوده را می‌خرند تا مردم را از روی جهالت، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزاء گیرند. برای آنان عذاب خوار کننده است.»[۱۳]
حضرت امام(ره) در تبیین این بخش از حدود آزادی مفهوم آزادی مفهوم ضلال را به هر آنچه که مخالف عقاید مسلمین باشد تفسیر نموده و میزان را در پیروی و متابعت از اسلام می‌دانستند:
«خط مشی را اسلام معین کرده است و ما تابع اسلام هستیم و آن این است که کلیه نشریات باید اسلامی باشد و منزه از انحرافات...»[۱۴]
اصل پرهیز از این عنوان را می‌توان از ممنوعیت حفظ و نگهداری کتب ضلال که در فقه ما مورد تاکید قرار گرفته نتیجه گرفت بدیهی است تتبع و بررسی در آراء و ادله حرمت حفظ کتب ضلال، اختصاص به صرف کتاب نداشته تعمیم آن را به تمام موارد ضلالت و گمراهی ثابت می‌کند.
● توهین به مقدسات:
مفهوم لغوی اهانت، خوار کردن و حقیر داشتن است.[۱۵] برخی دیگر آن را به مفهوم تضعیف نمودن و سست کردن نیز ترجمه نموده‌اند.[۱۶] به هر حال منظور اهانت به اموری است که شارع مقدس اسلام احترام آن را بر دیگران فرض نموده است.
مثل انبیاء، معصومین(ع) و احکام ضروری دین. این مسئله در روایات و کلام فقها، حرام شمرده شده و مجازات‌هایی برای آن مشخص گردیده است.[۱۷] آیه پنجم سوره لقمان یکی از علل عذاب الهی را استهزای آیات قرآن می‌داند «و یتخّذها هُزُواً» و در آیه دیگر حتی حضور در مجالسی که مقدسات دین مورد اهانت واقع می‌شوند و گوش دادن به آنها مورد نهی قرار می‌گیرد:
«اذا سمعتم آیات الله یکفربها و یُستهزأُ بها فلا تقعدوا معهم»[۱۸]
قهراً مصداق اهانت می‌‌تواند در هر نوع عملی خواه فعلی، قولی و یا نوشتاری مصداق پیدا کند. حضرت امام خمینی(ره) که همواره بر ابزاری بیان و مطبوعات تاکید داشتند، موضوع اهانت به مقدسات را از حدود این آزادی خارج می‌ساختند[۱۹] و از این رو نویسنده کتاب آیات شیطانی را که در کتابش به رسول گرامی اسلام اهانت کرده بود، محکوم نمودند.[۲۰]
ماده ۵۱۳ از قانون مجازات اسلامی مصوب در نظام جمهوری اسلامی که با برداشت از متون فقهی اسلام تدوین گشته است در این خصوص می‌نویسد: «هر کس به مقدسات اسلامی و یا هر یک از انبیای عظام یا ائمه طاهرین یا حضرت صدیقه طاهره اهانت می‌نماید اگر مشمول حکم ساب النبی باشد اعدام می‌شود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.قانون فوق در خصوص اهانت به شخص بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و یا مقام معظم رهبری نیز مجازات حبس از شش ماه تا دو سال در نظر گرفته است.[۲۱] روشن است که ملاک این حکم نه به اعتبار شخصیت حقیقی رهبر که ناظر به شخصیت حقوق ایشان است و از این رو قانون مطبوعات نیز اهانت فوق را مصداق جرایم مطبوعاتی دانسته و مجازاتی برای آن در نظر گرفته است.[۲۲]
● توهین به اشخاص و هتک حرمت افراد محترم؛
در ارشادات بنیان‌گذار جمهوری اسلامی که بی‌تردید الهام گرفته از متن تعالیم انسان ساز دین اسلام است کراراً بر لزوم پاسداری از حرمت اشخاص تاکید گردیده و افراد و مطبوعات نسبت به حفظ حدود این مسئله توجه داده شده‌اند: «روزنامه‌ها آزادند که فحش به مردم بدهند؟ آزادند که تهمت به مردم بزنند؟ همچون آزادی نمی‌تواند باشد.‌[۲۳]
روشن است که هتک حرمت و تخریب شخصیت اشخاص و افراد محترم در رسانه‌های عمومی از جمله مطبوعات علاوه بر تجاوز به حقوق افراد، امنیت اجتماعی را نیز به مخاطره می‌اندازد.
از جمله بارزترین مصادیق اهانت به مؤمنین و افراد محترم از دیدگاه حضرت امام، توهین به مقام مرجعیت و فقاهت بود به گونه‌ای که ایشان اهانت به یک مرجع را نه صرفاً توهین به یک شخص که اهانت به یک جامعه اسلامی تلقی می‌نمودند.[۲۴]
● افشای اسرار محرمانه:
افشای اسرار محرمانه از جمله امور دیگری است که باید آن را از محدوده آزادی بیان و مطبوعات خارج ساخت.[۲۵] اسرار محرمانه را می‌توان در دو بخش شخصی و عمومی مورد توجه قرار داد. زیرا وجود اسرار محرمانه اختصاصی به اشخاص حقیقی ندارد بلکه اشخاص حقوقی و بطور کلی حاکمیت سیاسی نیز به دلیل اداره شئون مختلف زندگی اجتماعی و مسئولیت‌های مربوطه گاه مجبورند به منظور حفظ مصالح و امنیت عمومی، اطلاعات محرمانه‌ای را نگهداری و از افشای آن جلوگیری کنند تا مورد سوء استفاده دشمنان و مفرضین نظام قرار نگیرد. از این رو افشای اسرار محرمانه نیز در ادبیات حقوقی جمهوری اسلامی، همچون سایر نظام‌ها به عنوان خطوط قرمز آزادی شناخته شده و افشای آن جرم تلقی گردیده است.[۲۶]
● انکار ضروریات دینی؛
گرچه انکار ضروریات دینی از بارزترین حدودی است که باید بر آزادی بیان و مطبوعات مقید ساخت اما باید توجه داشت که این ممنوعیت به مفهوم جلوگیری از طرح کلی نظرات علمی و یا برداشت‌های متنوع صاحبنظران از متون دینی نیست چه اگر فرد یا افرادی با طرحشبهات و ابهاماتی درصدد تبیین فلسفهٔ برخی از احکام و رفع ابهامات خویش با دیگران برآیند قطعاً مانعی در بین نخواهد بود آنچه مهم است التزام به ضابطه و معیاری است تا براساس آن عقاید مسلمین از انحراف و گمراهی حفظ گردیده و طرح شبهات در سطح جامعه موجب اضرار به عقاید برخی افراد بی‌اطلاع یا کم اطلاع ازمسلمین که قطعاً امری ممنوع و نادرست است، نگردد. چه در این صورت حاکم اسلامی به عنوان سرپرست جامعه و مسئول حفظ جان و مال و دین مردم موظف به جلوگیری از آن خواهد بود.[۲۷] از این رو انکار ضروریات دینی و اظهار ارتداد از جمله حدودی است که در نظام اسلامی از محدودهٔ آزادی بیان و مطبوعات خارج گردیده و مجازات‌های سنگینی برای آن در نظر گرفته شده است.[۲۸]
● اشاعه فحشا؛
منظور از این اصطلاح ترویج فساد و اعمال منافی عفت از طریق گفتار یا رفتار است.[۲۹] خداوند در قرآن کریم با صراحت اشاعه فحشاء را عملی ناروا دانسته و دوستداران ترویج این عمل را به عذاب دردناک وعده داده است. [۳۰] پرهیز از انتشار مطالب خلاف عفت و اخلاق عمومی یکی از مسایلی بود که در خطاب به رسانه‌های گروهی همواره مورد تاکید حضرت امام قرار می‌گرفت.[۳۱]
در ماده ۲۸ قانون مطبوعات آمده است: انتشار عکسها، تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی ممنوع و موجب تعزیر شرعی است و اصرار بر آن موجب تشدید تعزیر و لغو پروانه خواهد بود. مواد ۶۴۰ و ۶۹۷ از قانون مجازات اسلامی نیز هر عنوانی که مصداق اشاعه فحشا داشته باشد موجب تعزیر و مجازات دانسته است. بنابراین نشر مطالب موهن و اشاعه فحشاء به هر طرق ممکن از جمله حدود آزادی بیان و مطبوعات قلمداد گردیده و قهراً در شمار«نبایدهای» فعالیت‌های رسانه‌ای قرار می‌گیرند. زیرا بدیهی است که حفظ سلامت روانی اجتماع به ویژه مراقبت و صیانت از بنیاد مقدس خانواده ایجاب می‌کند که مسئولان و متصدیان رسانه‌ها نسبت به جلوگیری از مطالب موهن و خلاف عفت و اخلاق عمومی اهتمام جدی داشته باشند تا از این طریق بتوان سلامت جامعه اسلامی را تضمین نمود.
● نتیجه‌گیری:
از بیان مطالب فوق می‌توان نتیجه گرفت که جامعه اسلامی رکن اساسی توسعه و تکامل فرهنگی خود را در رفع محدودیت‌های بی‌مورد از اظهار نظرها و انتقادات می‌شناسد و قهراً معتقد است در چنین جامعه‌ای می‌توان رشد و تعالی فکری و فرهنگی افراد جامعه را در حوزه‌های گوناگون علوم، فنون، معارف دینی، اخلاق و غیره انتظار داشت. آزادی رسانه‌های گروهی از جلمه مطبوعات در بیان نقض‌ها، کمبودها و اشکالات از بسته‌شدن جامعه که نتیجه‌ای جز بروز اختناق و خفقان و بحران‌ها و پیامدهای منفی بعدی نخواهد داشت، جلوگیری خواهد کرد و مسئولین را در شناخت هر چه بهتر معایب و مشکلات جامعه و نیز رفع کاستی‌ها و نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت یاری خواهد رساند. مراجعه به متون دینی ثابت می‌کند که شریعت اسلام اصل را بر آزادی بیان نهاده و جز در مواردی که خلاف آن اثبات گردد آن را محترم می‌شمارد. بنابراین اصل می‌توان گفت اظهار هر نوع عقیده و اندیشه‌ای ممنوع نیست مگر در مواردی خاص که دلیلی بر ممنوعیت وجود داشته باشد از این رو در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که با عنایت به متون دینی تدوین گشته است. با به رسمیت شناختن اصل آزادی بیان و قلم در نظام جمهوری اسلامی، صرفاً موارد مخل به قواعد و نظام اسلامی را از محدوده آن خارج می‌سازد تا از این طریق بتوان ضمن برخورداری از جامعه‌ای فعال و پویا. سلامت آن را نیز تضمین نمود.
محمد ملک زاده