سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

ریشه واژه های فارسی


ریشه واژه های فارسی
● بوستان
بوییدن از ریشه بوی که به معنی «استشمام، خوشبو بودن، بوی بردن، پی بردن، دریافتن» است. واژه هایی چون شب بو، بستان (باغ میوه) و بویستان (جایی که گل های خوشبو در آن بسیار است)، که به مرور زمان بوستان شده، از این ریشه می باشد.
● آفرین، نفرین
آفریدن از ریشه آفرین و آفرین خود از پیشوند آ (برای کسی چیزی آرزو کردن) و ریشه فری می باشد که به معنی «خشنود کردن، ستودن، پسندیدن، تبریک گفتن، دعای خیر خواندن و خلق کردن» می باشد. واژه هایی چون آفرینش، آفرین (احسنت)، عفریت (شبح؛ جن، صورت هولناک)، نفرین (ذ+فرین (=آفرین) دعای بد، لعنت.
پس از مرگ نفرین بود بر کسی
که ز او نام زشتی بماند بسی
● نفت
نمیدن (مرطوب شدن، نم کشیدن، نم دار شدن)، نم از ریشه نب می باشد که نپت (نفت) نیز از آن گرفته شده است، به معنی «رطوبت» می باشد.
واژه های نمدار، نمناک، نفت (خیس، نم دار شده) از این ریشه است.
● جارو، پارو
رفتن از ریشه روب به معنی دور کردن، برچیدن، مالیدن، جارو کردن، فروانداختن، می باشد. در واژه هایی چون جا+رو(ب)، پا+رو(ب)، خاکروبه، دیده می شود.
● تنبل
تنبل به معنای تن پرور، فربه؛ کاهل، بیکار، گریزان از کار. این کلمه مرکب از دو جزء: تن و بل است. بل «نیرو، توان، بزرگ»؛ لفظا به معنی: دارای تن نیرومند، چاق.
● آفتاب، تابستان
ریشه مصدر تافتن از تب (تابیدن) به معنی گرم شدن، گرم کردن، است. از این ریشه واژه هایی ساخته شده است که به نمونه هایی از آن اشاره می شود.
۱) آفتاب، از دو جزء آف «آب، روشنی» و تاب، از تافتن «پرتوافکندن، درخشیدن» تشکیل شده است.
۲) آفتاب «مشربه» از دو قسمت آف و تابه «ظرف» می باشد. تابه (تازه) در معنی ظرفی برای سرخ کردن، از تافتن «گرم کردن، سرخ کردن» گرفته شده است.
۳) تافتان، تافتون «نانی که بر دیوار تنور پخته شود» نیز از همین ریشه است.
۴) تابستان نیز از تاب «گرما، تابش» و ستان «جا، مکان ساخته می شود.
ریشه تاب در واژه هایی چون مهتاب، تابان، تاول، شبتاب، تب «حرارت، گرمای بدن» (بیماری که در نتیجه بالا رفتن حرارت طبیعی بدن پدیدار می شود)...، دیده می شود.

سلیمان مختاری
منبع : روزنامه کیهان