دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

پیشنهاد کردم پرسپولیس گل نزند


پیشنهاد کردم پرسپولیس گل نزند
بازی استقلال و پرسپولیس همیشه حال و هوای خاص خود را داشته است. یادم هست روزی که ناباورانه پرسپولیس ۶- صفر بر تاج سابق غلبه کرد تا میدان بهارستان به همراه خیل عظیم تماشاگران حرکت کردم.
در آن روز دانشجو بودم و به اتفاق یکی دو نفر از دوستان، جماعت تماشاگر را در میدان بهارستان به یک تظاهرات ضد حکومتی وقت تبدیل کردیم و عجیب، به سرعت همان افراد در یک چشم به هم زدن مجلس آن روز را که در میدان بهارستان واقع بود یا نماد آن در میدان قرار داشت، مورد هجوم قرار دادند. این را خود شاهد بودم و برادر خدابیامرزم نقل می کرد که بعد از پایان بازی ایران و اسرائیل چگونه با استفاده از جمعیت مشتاق فوتبال به دفتر هواپیمایی ال آل متعلق به رژیم صهیونیستی حمله کرده و آن را به آتش کشیده اند.
گرچه فضای آن روز با امروز تفاوت های بسیار دارد و امت مسلمان این کشور هوشیارتر از همیشه هستند اما وجود جماعت همواره می تواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد و این حقیر با توجه به خاطرات مذکور، همواره نسبت به جماعت ورزشی احترام بالایی قائل بوده ام و بالطبع نگران سوءاستفاده.
علی الخصوص که در بدو شروع به خدمتگزاری ام در سازمان، مسابقه استقلال و پرسپولیس به تشنج کشید و متاسفانه فضای ناهنجاری را به وجود آورد که همین هم بر اضطراب و نگرانی ام همواره می افزود، فلذا در این مسابقه خاص، از چند روز قبل شروع به رایزنی و صحبت می کردم با تک تک فوتبالیست ها، مربیان، سرپرستان و دست اندرکاران و عجز و التماس از آنها که تا می توانند صمیمانه، بامحبت، منصفانه، جوانمردانه و هوشیار بازی ارائه دهند و خدا را سپاس که همه این عزیزان محبت و لطف و دوستی در حق این کوچک روا می داشتند و صادقانه عرض کنم، امانتدارتر از این عزیزان در مورد وظیفه یی که برعهده شان هست من در عمرم ندیده ام.
یعنی در مقابل التماس و خواهش، همگی یک جمله داشتند و آن اینکه با حفظ استحکام مسابقه و بازی مقتدرانه، سعی در انجام احتیاط خواهیم کرد. الغرض آرزوی ما مدیران در این مسابقه نتیجه مساوی و حفظ آرامش بود و به همین منظور به رغم میل باطنی، بعد از تشنج در اولین بازی در دوران خدمتم از رئیس فدراسیون وقت جناب آقای داریوش خان مصطفوی که دین بزرگی به گردن حقیر و فوتبال دارند، خواهش کردم که در این مسابقه از داوران خارجی استفاده کنند که هنوز هم ادامه دارد و اما در بازی چهل و سوم ۲۰ تیرماه ۷۶ که مطابق معمول قبل از شروع بازی احتیاطات لازم را به عمل آورده بودیم و هر آنچه را که بلد بودیم به کار بسته بودیم، اما روند بازی طور دیگری پیش می رفت.
نه از باب حاشیه بازی بلکه از باب جریان داخل زمین. در یک طرف جناب حجازی بودند با کوله باری از تجربه و جایگاه بالای ملی و فوتبالی و در طرف دیگر آقای درخشان با دانش خوب (شاگرد اول کلاس مربیگری A فیفا شده بودند) و جرات و جسارت خاص، جوانی بازی با برتری بالای پرسپولیس شروع شد تا جایی که پرسپولیس با حملات توفانی در نیمه اول با گل های بزیک، مهدوی کیا و طاهرزاده ۳- صفر پیش افتاد و صحنه های آن روز ۶-صفر را جلوی این حقیر مجسم کرد، مانده بودم حیران و سرگردان.
از یک طرف می دانستم که خواستن کند کردن بازی و حمله از طرف پرسپولیس تقریباً محال است و از طرف دیگر اضطراب و ترس تکرار ۶-صفر و حاشیه های آن روز حقیر را مستاصل کرده بود و با کلنجار فراوان با خودم دل به دریا زدم و رفتم سراغ جناب آقای درخشان که همواره برای اینجانب سمبل قهرمان منافع ملی است و برای ایران ما سمبل یک انسان والای قهرمان و عجز خود را بیان کردم و اینکه در این لحظه حساس منافع ملی ایجاب می کند که از منافع شخصی و باشگاهی درگذریم.
خدایا خود می دانی که قلمم و خودم عاجز از بیان بزرگی این مرد باشرف در آن روز هستیم و ایشان چه خاضعانه و با همت بلند به این خواهش من پاسخ مثبت دادند و با والامنشی خود آهنگ بازی را عوض کردند. ای کاش سیاستمداران ما امروز از گذشت این مرد یاد می گرفتند و درس می آموختند و در صحنه سیاست منافع شخصی را بر منافع ملی ترجیح نمی دادند.
شما همین امروز در فوتبال و در انتخابات آتی فوتبال و در تدوین اساسنامه آن و اصلاً اینکه چرا ما محروم شدیم و کار به اینجا کشید شاهد خودخواهی بعضی از ماها هستید که نمی توانیم بر نفس خود غلبه کنیم، پوزش می خواهم که حاشیه رفتم. به هر صورت باز با اینکه جناب درخشان بزرگواری کردند اما دلم آرام نشد و بین دو نیمه رفتم سراغ طراح اصلی حملات پرسپولیس؛ بازیکن بااخلاق، مودب، فکور و جوانمرد. منظور آقای افشین خان پیروانی است و موضوع را با ایشان هم در میان گذاشتم. قبول بفرمایید برای فردی مثل من بسیار سخت بود که دست به چنین کاری می زدم.
اما آنقدر معرفت و مهر و صفا از این عزیزان سراغ داشتم که جرات پیدا و چنین مطلبی را طرح می کردم و باز این جوان خوش اخلاق و به زعم من این پهلوان مقتدر همان برخورد را داشت که حمیدخان داشت. لازم است به عرض خوانندگان برسانم که این بزرگواری و عظمت و مردانگی را من در حوزه هایی که کار کرده ام و در طول زندگی ام در هیچ کجا ندیده ام؛ مخصوصاً جمله یی را که جناب درخشان در لابه لای فرمایشات شان آن روز فرمودند و من اجازه نقل آن را نداشتم.
چون حمیدخان می گفت اگر آن گفته شود مردانگی زیر سوال می رود. اما من می گویم که بیانگر مردانگی است و آن اینکه حمید عزیز فرمود؛ فائقی مطمئن باش اگر شما هم پیشنهاد نمی کردی، خود من راضی نمی شدم «که به شأن و عظمت ناصرخان خدشه یی وارد شود، ایشان پیشکسوت ما هستند و ارج و احترام نخبه ها بر ما واجب.» خدایا به بزرگی ات قسم انسان های بزرگ در حرارت و آتش به الماس تبدیل شده اند و به سادگی این بزرگی به دست نیامده. اگر حمید درخشان بزرگی اش به بزرگی و عظمت بیکران است با رنج و زحمت به دست آمده، افشین عزیز هم همین طور و همه بزرگان دیگر و اما افسوس که ما با بودن این اسطوره های معاصر در مشکل فرهنگی داریم.
آن روز در اوج رسیدن به بالاترین پیروزی حمیدخان و افشین گذشت می کنند و حرمت داری و امروز در فولادشهر و نبرد سپاهان و استقلال حرمت ها شکسته می شود. وای به حال ما اگر انسانیت و شرف را پاس نداریم و هیجان مسابقه را بر انسانیت ترجیح دهیم. ان شاءالله در این مصاف هم هستند کسانی که حرمت داری خواهند کرد و ما در کنار تماشای زیبایی های فوتبال، شاهد شکوفایی زیبایی انسانی خواهیم بود. علی الخصوص اینکه همه از مهمانی خدا آمده ایم.
سعید فائقی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید