پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مهاجرین شهری و هویت قومی


مهاجرین شهری و هویت قومی
با آغاز دوره سرمایه‌داری، شکل تولید و سبک زندگی تغییر کرده و متعاقب آن مهاجرت به مناطق اقتصادی‌تر که وضع مطلوب تولید و امکانات جذب روستانشینان را داشتند، به وجود آمد و در نتیجه تراکم و تغییرات بافتی به معنای امروزی آن پدید آمد. ‌در این راستا بیش از آنکه جنبه‌های اقتصادی و جغرافیای شهری مدنظر باشد، مهاجرت به شهر بیشتر بر اساس نیاز انسان تعریف شده و این انسان مجبور است با دنیای پیرامونی و معانی ارتباط برقرار کند؛ ارتباطی که گاه در تضاد با فرهنگ اصلی خود بوده است.ساکنان چنین محیط‌هایی، ناخودآگاه به تجارب بصری خاصی که سیمای شهر برایشان فراهم‌آورده پاسخ می‌گویند و این مظاهر مرئی شهریت چندان قوی است که حتی تازه‌وارد به شهر یا تماشاگر را از آن گریزی نیست.
ساختمان‌های بلند و خیابان‌های طویل و دراز با ماشین‌های رنگارنگ و آدم‌های متنوع از هر شهری چنان برای این افراد تازه‌‌وارد شده جذابیت دارد که فرصت بازگشت به موطن را از آنان گرفته و هر چه بیشتر در خود هضم می‌کند.
شهری که هر شخص به اتکای خودش شناخته می‌شود شخصیت او با تحصیلا‌ت او، شغل او و ... تعریف می‌شود. فرد با استفاده از شاخصه‌های نوینی تعریف می‌شود که متفاوت با شهر سنتی است. ورود به این <شکل> شهرها که ساختار تعریف‌شده‌ای ندارد، انسان را به دنیایی ابهام‌آمیز می‌کشاند که در برخورد با محلا‌ت جدید باید خود را وفق دهد و این وفق دادن نیازمند آشنایی با شهرنشینی و هویت شهری است که در صورت عدم تعریف درست ممکن است هویت را هر چه بیشتر مخدوش کند. ‌
مهاجرت سیل جمعیت به شهرهای بزرگ در یک دهه اخیر، با اجرای برنامه‌های موسوم به نوسازی و توسعه شدت یافته است که این وضعیت با توجه به عدم تکافوی امکانات اجتماعی با منویات مهاجرین، حالت نگران‌کننده به خود گرفته است. ‌
طی دهه‌های اخیر شهرها و فضاهای شهری در سیر تحول و فرآیند رشد و شکل‌گیری نوین خود و به تبع تحولا‌ت و جریان‌های ناشی از اندیشه جهانی شدن پدیده‌ها، دستخوش تغییرات و دگرگونی‌های شگرفی شده‌اند. در این روند رابطه گذشته و کنونی فضاهای شهری از هم‌گسیخته و در ارتباط معنا میان انسان و محیط زندگی او فاصله و شکاف بزرگی را موجب شده است.
امروزه شهرنشینی به گونه خاص ایران، همانند بسیاری از کشورهای توسعه‌نیافته، بازتاب فضایی تحول در سازمان‌یابی تولید و بازتاب بسط سرمایه‌داری پیرامونی در ایران است. بسط امکانات اشتغال و زندگی در برخی نقاط (عمدتا شهر) بر اثر توسعه مناسبات سرمایه‌داری از یک سو و کاهش این امکانات در نقاط دیگر (عمدتا روستا) بر اثر فروپاشی مناسبات پیش‌سرمایه‌داری، از سوی دیگر زمینه مهاجرت‌های داخلی و شهرنشینی در ایران را فراهم آورده است. زندگی در شهرهای بزرگ برای یک خانواده مهاجر، با تشتت فرهنگی موجود، نیازمند بازتعریف مفهوم هویت منطقه‌ای برای استحکام پیوندهای روحی ساکنین محله‌های مختلف با محل سکونت خود است.
شکل و هویت شهری که البته معنای وسیعی دارد، یکی از همان نشانه‌هایی است که در جای‌جای شهر، آدمی را به مدلول‌های خود ارجاع داده و کنشگران اجتماعی را بر حسب درک ایشان از مدلول‌ها به سمت ارتباط موثر و انتخاب عمل مناسب رهنمون می‌کند. ‌
در جوامع مدرن امروزی ارتباط گروهی بین افراد بومی با مهاجرین قدیمی و جدید از اهمیت زیادی برخوردار است، بنابراین درباره تطابق با اجتماع، نشانه‌های قومی و نژادی و سایر تفاوت گروه‌های مختلف مهاجر و بومی بررسی‌هایی صورت گرفته و توجه زیادی به انواع مهاجرت و همچنین رفتار اجتماعی با مهاجرین شده است. مشکلا‌ت موجود در این زمینه عمدتا مربوط به تفاوت نژادی و فرهنگی نیست بلکه بیشتر مشکلا‌ت بستگی به وضعیت اجتماعی و اقتصادی مهاجرین دارد و همین عامل است که پذیرش یا عدم پذیرش ساکنان اصلی را تعیین می‌کند. ‌
زندگی در این شهرها موجب تحول نیازها، علا‌یق و تولید هویت جدید برای شهرنشینان شده و در این میان گاه مهاجران، در مواجهه با هویت جدید شهری هویت خود را از دست داده و در بافت شهری ادغام می‌شوند. ‌
در واقع هویت مقوله‌ای تمام و کمال و ذاتی نیست بلکه همیشه تولیدی اجتماعی، سیال و در حال شکل گرفتن است. هویت مقوله‌ای مربوط به معنا است. از آنجا که معنا طبیعت و ذات اشیا نیست بلکه یک رابطه قراردادی است بنابراین می‌توان گفت هویت نیز <همواره قرارداد و نوع‌آوری است، همواره تا اندازه‌ای به اشتراک گذارده می‌شود و تا اندازه‌ای درباره آن چون و چرا می‌شود.( >جنکینز ۱۳۸۱- ۶) ‌
هویت را باید <محصولی بدانیم که هیچگاه کامل نمی‌شود و همواره در حال تغییر و شدن است و همواره در داخل بازنمایی و نه خارج از آن ساخته می‌شود.( >هال ۱۹۹۰- ۲۲۲) ‌
هویت چیزی در بیرون نیست که ما درباره آن قصه‌پردازی کنیم، حتی هویت در خود وجود ندارد، هویت همیشه رابطه‌ای است با دیگران، به بیان دیگر همسانی و ناهمسانی با یکدیگر همراهند و در ارتباطی متقابل قرار دارند. <هویت بنایی است که در روابط ساخته می‌شود که یک گروه را در برابر دیگر گروه‌هایی که با آنها در تماس است قرار می‌دهد.( >کوش ۱۳۸۱- ۱۴۷)
شاید بتوان گفت هویت لا‌یه‌های مختلفی از تاریخ زندگی اجتماعی انسان است، پس هویت دارای بعد زمان است، علا‌وه بر بعد زمانی هویت دارای بعد مکانی هم هست و تعلق انسان به یک سرزمین را تعریف و محقق می‌کند. از جنبه دیگر هویت ماهیتی قومی هم دارد و با نژاد و رگ و ریشه انسانی هم سر و کار دارد بنابراین تداوم زندگی جوامع انسانی در مقاطع مختلف تاریخی در یک مکان، همان هویت انسانی است. ‌
در منابع علمی شهرسازی هویت شهری به عنوان یک هنجار توسعه قلمداد می‌شود، به عبارتی دیگر یک شهر یا جامعه رشد می‌کند که بخشی از صفات هویتش در جریان رشد تغییر کند و ساماندهی جدیدی یابد. حال سوال این است که انسان مهاجر که ریشه و هویت تعریف‌شده‌ای از گذشته و اصالت خود دارد با ورود به شهر که تعریف و فرهنگ تعریف‌شده‌ای ندارد چگونه رفتار خواهد کرد. غالب نسل جدید مهاجران در شکل و نمای زیستی خود، از هویت قومی بهره‌ای نمی‌گیرد یعنی در فرم زیستی آن را به فراموشی می‌سپارند، اما عطف به سامان یافتن آن مبانی هویتی در ساختار ذهنی و خانواده و در رفتار اجتماعی خویش، نشانه‌هایی را از آن بروز می‌دهند. با این حال، مشکل عظیم‌تری در باب آنها موضوعیت دارد. ‌
کنش اجتماعی این افراد مهاجر با افراد بومی و همچنین ویژگی‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی جمعیتی آنها در تغییرات اجتماعی و تحولا‌ت اقتصادی و فرهنگی جامعه مهاجرپذیر تاثیر مستقیم و قابل‌ملا‌حظه‌ای دارد. ‌
از آنجا که این <هویت قومی> خود را در گستره‌ای عظیم از هویت‌های دیگر می‌بیند و هویت واحد و غالب اجتماعی را در مقابل خویش نمی‌بیند، ماهیت و حضور اجتماعی خود را دوام می‌بخشد و به محلا‌تی می‌رود که بیشترین خویشاوندان و تعلق‌خاطر را داشته باشند. ‌
آنچه یک گروه انسانی را هویت می‌بخشد شباهتی است که باعث تفاوت آنها از گروه‌های دیگر می‌شود. شباهت و تفاوت معناهایی هستند که افراد آنها را می‌سازند. فرهنگ جوامع بشری فرآیند تفاوت و شباهت را عینیت می‌بخشد. ابزارهای فرهنگی هویت‌ساز، باعث شکل‌گیری مقوله‌های هویتی در بین جوامع بشری می‌شوند. زبان، مذهب، پوشاک، علا‌یق زیباشناختی، تفریحات و سرگرمی، ورزش، تغذیه و ... مواردی فرهنگی هستند که برای زندگی هر گروهی ایجاد معنا می‌کنند و باعث شباهت درون‌گروهی و تفاوت از برون‌گروه می‌شوند. ‌
افراد هنگامی خود را دارای هویت و زندگی معنادار می‌دانند که نیاز آنها به تداوم، ثبات، تمایز، همانندی با اجتماع، برتری و امر مطلق به اندازه قابل قبول تامین شود. هر گاه مرزهای زندگی انسان روی دنیایی بزرگ‌تر باز شود امنیت و آرامش ناشی از احساس حضور در یک خانه امن و محصور هم تهدید و متزلزل می‌شود. ‌
نبود محیط زیست بومی، سبب نبود بافت فرهنگی متناسب با شأن هویتی جامعه شده که در بحث آسیب‌های اجتماعی، جامعه را به شدت تحت‌الشعاع قرار می‌دهد لذا محله‌گرایی به عنوان شعارمحوری متولیان فرهنگ شهری می‌تواند در تغییر شرایط فرهنگی شهر به زیستگاهی فرهنگی، موثر باشد.
این قومیت‌ها در هر شهر و کشوری که باشند سعی می‌کنند در یک منطقه و در کنار هم سکونت کنند و همین همسایگی و نزدیکی باعث پیوند و ارتباط آنان شده و اینگونه می‌توانند به احساس امنیت و آرامش برسند. لذا ویژگی‌های شغلی و... خانوادگی به فرد منتقل می‌شود و بخشی از سرمایه اجتماعی فرد را می‌سازد.
اینها پدیدآورنده همبستگی اجتماعی است. پس سرمایه جمعی با مساله همبستگی اجتماعی رابطه مستقیم دارد. این چارچوب برای فرد یک سرمایه را به ارمغان می‌آورد که جایگاه فرد را در جامعه تعریف می‌کند. در تهران که محل زندگی همه اقوام است، هنوز یک رابطه منسجم و سازنده پدید نیامده و به همین جهت تهران شهر غریبه‌هاست و همه نسبت به هم غریبند. ‌
باید گفت هنگامی که شهروندان نسبت به محیط اجتماعی خود احساس تعلق کنند، شرایط لا‌زم برای اجتماعی اخلا‌قی فراهم می‌شود و با افزایش تعلق اجتماعی مشارکت اجتماعی نیز افزایش می‌یابد. بسیاری از جامعه‌شناسان شهری بر این باورند که دلا‌یل اصلی پایین آمدن مشارکت شهروندان در اداره شهر با موضوع تعلق خاطر آنها با شهر ارتباط معناداری دارد. ‌
احساس تعلق و در نتیجه آن افزایش مشارکت شهروندان در مدیریت شهری می‌تواند در تامین منابع اقتصادی، کاهش هزینه‌خدمات، افزایش انسجام اجتماعی، کاهش آسیب‌ها و تنش‌های ناشی از زندگی شهری و رضایت شهروندان موثر باشد. ‌
غفار پارسا
منبع : روزنامه اعتماد ملی