یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

قرآن و نفاق قبل از هجرت


قرآن و نفاق قبل از هجرت
با آن كه سالها از ظهور اسلام به عنوان یك مكتب الهی جریان نیرومند عقیدتی و سیاسی می گذرد و گزارشهای متعدد و متنوعی از آن تهیه و در دسترس نسلهای پس از صدر اسلام قرار گرفته است، اما همچنان ابرهای تیره، فضای جریانات مكه و مدینه آن روزگار را پوشانیده است كه البته گستره ای فرونتر از تصور ما را در بر می گیرد. ما بر آن نیستیم كه عوامل این تیرگی و مجهول ماندن را بررسی كنیم، كه خود، بحث مهم و مستقلی است، بلكه صرفاً اشاره ای بر آنچه گذشته است خواهیم داشت.
بی تردید اگر نكات مبهم و ناشناخته تاریخ صدر اسلام و منقولات تاریخی صحیح و سقیم از همه باز شناخته شود، ارزش فراوانی خواهد داشت و فصل جدید را در برخورد با آن گزارشها به روی ما می گشاید. به عنوان نمونه، اگر اطلاعات كاملی از برخورد افراد، اعم از مشركان و مومنان و منافقان، نسبت به دعوت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و موضع گیری های آنان به دست آوریم و پیروان واقعی آن حضرت را از دشمنانش باز شناسیم، از یك سو، گرایش های فكری و باورهای مذهبی گروههای زیادی از مسلمانان تغییر خواهد كرد و از سوی دیگر، به عنوان تجربه ای گویا فرا راه آینده مسلمانان قرار خواهد گرفت. همگونی حوادث سالهای اخیر انقلاب اسلامی در ایران با جریانهای صدر اسلام، بیانگر اهمیت دانستن و به كار بستن تجربه های گذشته است و یكی از آن تجربه ها رویارویی با جریان مرموز و خطرناك نفاق است. بنابراین، شناختن ویژگیها، اهداف و خط مشی آنها راهگشای جامعه كنونی خواهد بود.
● جایگاه بحث
از مجموع گفتارهای اكثر مفسران در دوره های مختلف، جنین بر می آید كه آنان پدیده نفاق را منحصر به بعد از هجرت رسول الله صلی الله علیه و آله به مدینه طیبه میدانند و به طور كلی، از بحث مبسوط درباره این نكته، غفلت شده است. برخی از آنان بارها جمله معروف «النفاق حدث بالمدینه» را تكرار كرده و آن را دلیل مدنی بودند آیه مورد بحث یا خبر غیبی بودن آن و یا منطبق بودن بر افرادی غیر از منافقین دانسته اند، در حالی كه اگر وجود یا عدم آن در مكه برای آنها قطعی بود، چنین توجیهاتی لازم نمی آمد، بلكه آن را می پذیرفتند و یا قاطعانه مردود می شمردند.
● پیشینه بحث
از گفتاری كه پس از این خواهیم داشت، روشن می‌شود كه مفسران چندی بدین نكته پرداخته و نكاتی را در این باره یادآور شده اند، بیش از همه، در تفسیر المیزان بر آن تأكید و شبهات مربوط به بحث، پاسخ داده شده است كه ما در جای خود از آن بهره خواهیم برد. كتابهای مستقلی نیز درباره «نفاق در قرآن» نوشته شده است. ۱به جز مفسران، در جوامع روایی شیعه نیز این بحث مطرح شده است. ۲در این گفتار، نخست توضیحی درباره نفاق و ویژگیهای آن و سپس به دلایل قرآنی وجود نفاق در مكه می پردازیم.
● مقدمه
از جمله توانمندی های انسان، این است كه می تواند اموری را در زوایای فكر و ذهن خود مخفی كرده، در رفتار ظاهری خود، شكلی دیگر جلوه كند و در پرتو آن به مقاصد خود برسد. بی گمان اگر از چنین نوانی حسن استفاده شود، ارزش آفرین خواهد بود. مسلمانان تحت ستم، در صدر اسلام، از همین نیرو بهره می گرفتند، حقایق قبلی خود ار مخفی كرده و در ظاهر، با دشمن، همنوا می شدند. از آن جمله، عمار یاسر – رحمه الله علیه – است كه آیه شریفه «و من كفر بالله من بعد ایمانه الا من اكره و قلبه مطمئن بالایمان... » (نحل: ۱۰۶) درباره داستان او با مشركان نازل شده است.
وی در زیر شكنجه های وحشیانه كافران، دست از عقیده قلبی خود بر نداشت، اما برای فریب دشمن، به ظاهر اظهار كفر نمود. این نوعی تقیه است كه رعایت آن در پاره ای از موارد ضروری است. در نقطه مقابل این گروه، كسانی بوده و هستند كه از این نیرو و توان، در راه مقاصد شیطانی بهره می برند و از جمله دشمنان خطرناكی اند كه همواره باید در برابر توطئه ها و نیرنگهای رنگارنگشان هوشیار باشیم. بی جهت نیست كه خداوند تعالی، چنین افرادی را دشمن واقعی معرفی كرده است: «هم العدو فاحذرهم» (منافقون: ۴) زیرا مقابله به اینان توان ویژه ای را می طلبد و هوشیاری فوق العاده ای لازم دارد.
نكته قابل توجه این است كه منافقان، دارای انگیزه های مختلف و گاهی متضادند وبدین لحاظ، عملكردهای متفاوتی دارند. گروهی نیز به خاطر ضعف ایمان، رگه هایی از نفاق در وجودشان قرار دارد، بی آنكه در صف سازماندهی شده نفاق حاضر باشند. از این جهت، لازم است كه ریشه لغوی و كاربردهای مختلف نفاق، در قرآن و روایات اسلامی بررسی شده و ویژگی ها و انگیزه های آن بیان گردد.
● نفاق در لغت
نفق: جایی در زمین كه راه فرار داشته باشد؛ نافقاء: گریز گاه مخفی در لانه موش صحرایی. این حیوان، قسمتی از دیواره لانه خود را به طرز ماهرانه ای تراش داده و نازك می‌كند و در موقع خطر، با یك ضربه سر، آن را فرو می ریزد و فرار می‌كند. ۳نفاق نیز از همین ریشه است؛ زیرا فرد منافق، ماهیت اصلی خود را با تظاهر به اسلام، مخفی كرده و راهی برای گریز از دین، برای خود قرار داده است.
● نفاق در اصطلاح، قرآن و روایات
نفاق، اصطلاحی اسلامی است كه قبل از ظهور اسلام در میان عرب، رایج نبوده و عبارت است از اظهار ایمان و مخفی كردن كفر. ۴
راغب، نفاق را وارد شدن در دین از سویی، و بیرون رفتن از آن از سوی دیگر می‌داند و آیه شریفه «ان المافقین هم الفاسقون» را شاهد بر آن دانسته و فاسقان را به معنای خارج شدگان از دین گرفته است. ۵روشن است كه ورود آنها در دین، دروغین و غیر واقعی است؛ زیرا خداوند می فرماید: « ومن الناس من یقول امنا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمومنین» (بقره: ۸) برخی از مردم، به زبان، به خدا و روز قیامت ایمان دارند، در حالیكه ایمان نیاورده اند. بنابراین، خارج شدن آنها از دین، به معنای ظاهر كردن كفری است كه در نهاد خود مخفی ‌كرده‌اند. بنابراین، نفاق از نظر قرآن اظهار ایمان و پنهان كردن كفر است.
● نفاق در روایات
نفاق، در روایات اسلامی، در معنای وسیعتری به كار رفته است، تا جایی كه عدم رعایت برخی از احكام نیز نفاق به حساب آمده است؛ مثلاً، اصرار بر گناه، حرص در دنیا، دعوت به خیر و ترك آن و.. از نشانه های نفاق به شمار می روند. پس، می توان گفت كه نفاق دارای مراتبی است كه عالی ترین درجه آن همان است كه در قرآن كریم مطرح و خصوصیتهای آن به تفصیل بیان شده است و پایین ترین مراتب آن، مواردی است كه در روایات بیان شده است و می توان آن را ضعف ایمان و یا وجود رگه هایی از نفاق در ایمان شخص دانست.
● ویژگیهای منافقان
الف) برخی از ویژگی های منافقان در قرآن:
دروغگویی كه سرپوشی است بر درون پلیدشان «و من الناس من یقول امنا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمومنین» (بقره: ۸)؛ «والله یشهد ان المنافقین لكاذبون» (منافقون: ۱)؛ نیرنگ و فریبكاری، «یخادعون الله و الذین امنوا» (بقره:۹) بیمار دلی، «فی قلوبهم مرض... » (همان: ۱۰)؛ فساد انگیزی با شعار اصلاح طلبی: «قالو انما نحن مصلحون الا انهم هم المفسدون» (همان: ۱۱ و ۱۲)؛ سفاهت و نادانی، «الا انهم هم السفهاء و لكن لایعملون» (همان: ۱۳)؛ استهزاء مومنان، «انما نحن مستهزون» (همان:۱۴)؛ فساد عقیده، «الذین قالوا لا خوانهم و قعدوا لواطاعونا ماقتلوا» (آل عمران: ۱۶۸)؛ پخش اسرار جنگی، «و اذا جائهم امر من الا من او الخوف اذا عوا به» (نساء: ۸۳)؛ دوستی با كافران، «الذین یتخدون الكافرین اولیاء من دون المومنین» (همان ۱۳۹)؛ آرزوی كافر شدن مسلمانان، «ودوا لو تكفرون كماكفروا فتكونون سواءً» (همان: ۸۹)؛ فرصت طلبی، «الذین یتربصون بكم فان كان لكم فتح من الله فالوا لام نكن معكم» (۱۴۱)؛ خودنمایی و ریا و بی توجهی به نماز، «و اذا قاموا الی الصلوه قاموا كسالی یراون الناس(همان: ۱۴۲)؛ اضطراب و عدم قدرت تصمیم گیری، مذبذبین بین ذلك لا الی هولاء و الا الی هولاء» (همان: ۱۴۳)؛ ترس داشتن، «یحسبون كل صیحه علیهم» (منافقون: ۴)؛ عدم تدبر در قرآن، «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب افقالها» (محمد، ص: ۲۴)؛ رفیق نیمه راه، «سنطیعكم فی بعض الامر» (همان: ۲۶)؛ بخل وتشویق به آن، «لا تنفقوا علی من عند رسول الله» (منافقون: ۷)؛ گمراهی، «اشترو الضلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم و ماكانو مهتدین» (بقره: ۱۶)؛
ب) برخی از ویژگیهای منافقان، درروایات:
ظاهر موافق داشتند،۶ اصرار برگناه؛ حریص بودن بر دنیا؛ خشكی چشم؛ سنگدلی؛ سخن زیبا گفتن؛ دروغگویی؛ خلف وعده؛ خیانت در امانت؛ حسد داشتن؛ گفتارشان درمان و كارشان درد بی درمان؛ گمراهان كننده؛ فرصت طلبی؛ رنگ به رنگ بودن؛ گریه های ساختگی؛ ایجاد یأس و نومیدی؛ طمع؛۷ آماده كردن گذرگاههای مختلف؛ دعوت به خیر و ترك به خیر و ترك آن، و پیمان شكنی. ۸● انگیزه های نفاق
۱) ترس از قدرت حاكم؛
از بدیهی ترین انگیزه های منافقان، در دورویی خویش، حفظ و نجات جان خود است كه تا آخرین لحظه زندگی با نوعی ترس و وحشت همراه بوده، آنسان كه هر صدا و هر حركتی را بر علیه خود می پندارند «یحسبون كل صیحه علیهم» (منافقون: ۴) اما زین العادبدین علیه السلام دردعای ابوحمزه ثمالی می فرمایند:«... فان قوماً امنوا بالسنتهم لیحقنوا به دمائهم فادركوا ما املوا و انا امنا بالسنتنا و قلوبنا... »۹
۲) هوس دستیابی به مواضع قدرت و رهبری؛
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله از نخستین روزهای آغاز دعوت خویش مژده و آینده قدرتمندی را برای مسلمانان وعده می فرمودند؛ طبیعی بود كه عده ای برای رسیدن به آن قدرت، به دعوت اسلام پاسخ دهند، نه به جهت ایمان خدا و پیامبر و قرآن، بلكه به هوس حاكم شدن و.... ۱۰
۳) منفعت طلبی و طمع؛
منافق به دنبال نان و آن و موقعیت بهتر و برتر است و بدیم جهت، هم با موافقان همراهی می‌كند و هم با مخالفان؛ زیرا در صورت اظهار مخالفت با یكی از این دو گروه، بخشی از منافع خود را از دست خواهد داد. قرآن كریم این ویژگی منافقان را به شكل حالبی بیان میفرماید: «و منهم من یلمزك فی الصدقات فان اعطوا منها رضوا... » (توبه: ۵۸) در روایات نیز از این عامل به عنوان یكی از پایه های نفاق نام برده شده است. ۱۱
۴) عادت؛
گاهی نفاق از خوی و عادت شخص بر می خیزد و با هر نظریه و عقیدهها وجه جمعی وجود نداشته باشد و كاملاً با هم متضاد باشند. این حالت، ناشی از ناتوانی فرد در مقابل هواهای نفسانی و عدم قدرت تصمیم گیری است «مذبذبین بین ذلك الا الی هولاء و الا الی هولاء» (نساء: ۱۴۳) «كثره الوفاق نفاق» ۱۲
۵) عصبیت و حمیت؛
نخوت و گردن كشی و شدت ارتباط با بستگان و افكار انحرافی، از عواملی است كه موجب دو رویی و نفاق می‌شود و هر قدر كه نخوت و عصبیت، بیشتر باشد، نفاق شدیدتری را در پی دارد. «لئن رجهنا الی المدینه لیخرجن الاعز منها الاذل» (منافقون:۸) در روایات نیز بر این نكته تأكید شده است. ۱۳
۶) تحریف عقیده اسلامی؛
هنگامی كه توان مقابله و رویارویی با فكر و اندیشه ای نباشد، نیرنگ نفاق به تكاپو افتاده و با ادعای پذیرش، سعی در تحریف و تبدیل آن می‌كند. این، بدترین و زشت ترین چهره نفاق است و برخورد با آن بسیار مشكل و طاقت فرساست؛ زیرا منافقین از آیه های قرآن و سخنان پیشوایان دین به نفع خود بهره جسته و به میل خویش آنها را توجیه می‌كنند و بی آنكه مال و جان خود را فدا كنند، به هدف خویش دست می یابند. به فرموده حضرت علی علیه السلام آنها گمراهان گمراه كننده اند. ۱۴
۷) سهل انگاری؛
از دیگر انگیزه های نفاق، اهمیت ندادن به دعوت دینی است. به زمان، اظهار ایمان و اعتقادی می‌شود. ولی به دنبال آن اثری از این ایمان مشاهده نمی شود و با امروز و فردا كردن و خوش بودن به آرزوها از زیر بار مستولیتها شانه خالی می‌كند. ۱۵
● پی آمد های نفاق
۱) تهدید كیان دولت اسلامی؛
كارشكنی منافقان در زمینه های مختلف، به ویژه در امور نظامی، اصل نظام اسلامی در معرض خطر جدی قرار می‌دهد و چنانچه از نیرنگهای آنان جلوگیری نشود، سبب سقوط و اضمحلال جامعه اسلامی خواهد شد. كارشكنی منافقان صدر اسلام، در نبرد احد، نمونه روشنی از این مدعی است.
۲) نومید كردن مردم و جدایی آنان از نظام؛
تبلیغات رنگانگ منافقان درباره كلیدی ترین كارهای جامعه اسلامی، نظیر انفاق و تقویت بنیه مالی نظام، حضور حضور در صحنه های مختلف، پیروی از رهبری و.. . موجب می‌شود تا اعتقاد و اعتماد مردم كمرنگ شده و قدم به قدم آنها را از صف فشرده مسلمانان جدا كنند. پخش شایعات دروغین، ترساندن مردم از نتیجه كارها و... از این جمله است.
۳) به دست گرفتن قدرت و زمام امر؛
آنان كه با هوس دستیابی به قدرت، عقیده ای را پذیرفته اند، در پی آنند تا با نزدیك شدن و نفوذ در جایگاههای حساس قدرت، به هدف خویش نائل آیند.
۴) نابودی تدریجی عقیده اسلامی؛
اگر منافقان، در مسیر خویش به مانعی برخورد نكرده و در اجرای نقشه ها و توطئه هایشان كامیاب شوند، به آخرین مرحله از هدف خود رسیده اند؛ زیرا دین را هر گونه كه بخواهند تفسیر و توجیه كرده و آن را وسیله ای برای اعمال سیاستهای خود قرار می دهند. در این جاست كه دیگر، واقعیتی از دین بر جای نمی ماند و آنچه باقی می ماند عقیده ها و سنتهای مسخ شده ای است كه با اصل دین در تضاد است.
۵) مبدأ پیدایش نفاق در اسلام
۶) طبیعی است كه با ظهور دعوت اسلامی، گرایش برخورد منافقانه با آن نیز به وجود آمده باشد، هر چند كه جریان گسترده و سازماندهی شده نفاق، مربوط به بعد ازهجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان به مدینه و تشكیل دولت اسلامی در آنجاست؛ اما این، بدان معنا نیست كه قبل از آن، نفاق ومنافقی نداشته ایم. شواهدی از آیه های قرآن و روایات اسلامی وجود دارد كه در آنها به وجود نفاق در مكه (پیش از هجرت) تصریح شده است البته لازم به یادآوری است كه عمده آیه هایی كه درباره منافقان نازل شده، مدنی و درباره حوادثی است كه بعد از هجرت رخ داده است و این، به خاطر گستردگی فعالیتهای منافقانه در مدینه و اطراف آن است.
برخی بر این باورند كه به هیچ وجه، در مكه نفاق و منافق نبوده است؛ زیرا انگیزه و عامل نفاق، ترس از قدرت حاكم است، در حالی كه مسلمانان، در مكه قدرتی نداشتند تا كسی از آنان واهمه داشته باشد و به ظاهر، در برابرشان مخالفت نكند، بلكه بر عكس، عده ای ایمان داشتند و از ترس مشركان اظهاركفر می‌كردند؛ ۱۶اما باید گفت كه انگیزه دو رویی، منحصر در ترس و بیم از قدرت حاكم نیست، بلكه عوامل دیگری نیز موجب نفاق می‌گردد كه شرح آن گذشت. به گمان ما و گواهی قرآن شریف و روایات، انگیزه های دیگری، جز ترس از قدرت حاكم، وجود داشته است و آنچه در پی می‌آید تلاش مختصری است برای وارسی و فهم بیشتر این مطلب.
● دلایل قرآنی نفاق در مكه
۱- «الا انهم یثنون صدور هم لستیخفومنه الا حین یستغشون ثیابهم یعلم ما یسرون و ما یعلنون، انه علیم بذات الصدور» (هود: ۵) آگاه باشید كه آنان (منافقان امت) روی دلها را می گردانند تا خود را از او (پیامبر) پنهان دارند، آگاه باشد آنگاه كه سر در جامه خود می پیچند خدا آنچه را كه پنهان یا آشكار كنند، می‌داند كه او بر درون دلها محققاً آگاه است.
▪ مكی بودن سوره هود و شأن نزول آن
این سوره، به انفاق همه مفسرین، در مكه نازل شده است؛ هر چند برخی، آیه های ۱۲، ۱۷، ۱۱۴ را مدنی می دانند، ولی گروهی دیگر، این سه آیه را نیز مكی دانسته اند. ۱۷
روایات مختلفی درباره نزول این آیه كریمه وارد شده است كه مجموع آنها حاكی از برخورد نفاق آمیز گروهی از مردم مكه با رسول الله صلی الله علیه و آله می باشد. طبری از ابن عباس نقل می كند كه آنها كینه و دشمنی خود را در سینه ها پنهان كرده و خلاف آن را ابراز می كنند؛ نیز از عبدالله بن شداد نقل نموده كه هنگامی كه منافقین از برابر پیامبر صلی الله علیه و آله عبور می كردند رو برگردانده و سر به زیر می افكندند، پس خداوند فرمود: «الا انهم …» ۱۸
همچنین از ابن عباس نقل شده است كه آیه درباره فردی بنام اخنس بن شریق نازل شده است. وی فردی خوش برخورد بود و تظاهر به دوستی با پیامبر می كرد، ولی در دل با و دشمنی داشت. ۱۹ در تفسیر قمی نیز روایتی را درباره آیه مورد بحث، مطرح نموده كه نمایانگر یكی از علامات نفاق است. ۲۰در روایت دیگری از ابن عباس، نزول آیه را در مورد برخی از مسلمانان ذكر می كند كه آنها از آشكار شدن اندمشان هنگام تخلی و آمیزش شرم داشتند، هر چند كسی آنها را نمی دید. ۲۱ اما آلو سی با این كه سند روایت را در میان مجموعه روایات پیرامون آیه، عالی می داند، ولی آن را با مفاد آیه شریفه، در تضاد می انگارد؛ بدان دلیل كه آیه، در مقام نكوهش است. در حالی كه آنان كار بدی مرتكب نشدند و باید مورد تشویق قرار گیرند. ۲۲
ـ نظر مفسران
می توان گفت كه عمده مفسران، آیه را به گونه ای شرح و تفسیر كرده اند كه بر منافقین قابل تطبیق است. برخی به لفظ نفاق و منافق، تصریح كرده اند ۲۳ . گروهی با آوردن معنایی كه قابل انطباق بر منافق است، نامی از نفاق و منافقین نبرده اند؛ یعنی فقط وصفی از اوصاف منافق را ذكر كرده اند. در تفسیر محاسن التأویل آمده است كه: «الا حین یستغشون ثیابهم یعلم ما یسرون ای فی قلوبهم، و ما یعلنون ای یجهرون بافواههم، انه علیم بذات الصدور ای بما فی ضمائر القلوب». ۲۴
در تفسیر المنار بیان زیبایی برای آیه شریفه ذكر شده كه حاصل آن چنین است: «بهتر این است كه بگوییم: آیه، تصویری از تلاش كافران و منافقان را نشان میدهد كه آنان هنگام شنیدن آیات قرآن، دچار هیجان روحی شده و این هیجان كه ناشی از كوبندگی آیات الهی بود، در صورتشان آشكار می شد؛ ناچار برای مخفی كردن چنین حالت سر به زیر افكنده و به گونه ای خم می شدند كه بدنشان در هم فرو می رفت، همان گونه كه لباسی را در هم بپیچند. » ۲۵
در این جا دلیلی بر مدنی بودن آیه نیست؛ چون سوره مكی است و اگر هم بعضی از آیات این سوره را مدنی دانسته اند، آیه پنجم، مسلماً مكی است و هیچ كس به مدنی بودن آن اشاره ای نكرده است. روایات شأن نزول نیز جملگی مربوط به حوادث مكه اند.
برخی، نظیر فخر رازی و طبرسی و رشید رضا بدون بحث درباره این كه آیا نفاق در مكه وجود داشته یا نه، از كنار آن گذشته اند كه خود نشانه ای از پذیرش آن می باشد، ولی در تفاسیری نظیر بیضاوی و روح المعانی از آن بحث شده و در نهایت، برخی آن را خبر غیبی تفسیر روح البیان چنین آمده است: «اگر بگویید كه آیه مكی است و نفاق در مدینه پدید آمده است، گوییم كه چنین نیست، بلكه در مكه هم نفاق وجود داشته، ولی ظهور آن مدینه بوده است. » ۲۷
پاسخی كه می توان به خبر غیبی بودن آیه داد این است كه ظهور آیه، دلالت بر وجود این حالت در مخاطبین پیامبر صلی الله علیه و آله در مكه مكرمه دارد و دست بر داشتن از ظهور آیه، بدون اینكه دلیل قطعی یا ظنی داشته باشیم، امری ناصواب است.
این عده از مفسران در چند جا، این جمله را تكرار كرده اند كه: «النفاق حدیث بالمدینه. » و تا آنجا كه نگارنده بررسی كرده است، نه دلیل قرآنی براین مدعی دارند، نه تاریخی و نه روایتی؛ بلی، جریان نفاق گسترده و سازماندهی شده، در مدینه پدید آمده است و دلیل آن هم سوره های منافقون و توبه و … می باشد كه همگی مدنی می باشند، اما این بدان معنی نیست كه در مكه، منافقی نبوده است.
۲) «و من الناس من یقول امنا بالله فاذا اوذی فی الله جعل فتنه الناسكعذاب الله و لئن جاء نصر من ربك لیقولن انا كنا معكم او لیس الله با علم بما فی صدرو العالمین × و لعیمن الله الذین امنوا و الیعلمن المنافقین» (عنكبوت: ۱۰ و ۱۱)؛ و بعضی از مردم (از راه نفاق) می گویند كه ما به خدا ایمان آوردیم و چون رنج و آزاری (از دشمنان دین) در راه خدا ببینند، فتنه و عذاب خلق را با عذاب خدا برابر شمرند و هرگاه كمك و نصرتی از جانب خدا (به مومنان) رسد آن منافقان گویند كه ما هم با شما (و هم آیین شما) بودیم. آیا خدا را هر كس بر دلهای خلایق داناتر نیست؟ و البته خدا، هم به احوال اهل ایمان داناست و هم از درون منافقان آگاه است».
▪ مكی یا مدنی بوند سوره عنكبوت؟
استدلال بدین دو آیه، زمانی صواب است كه مكی بودند آن روشن باشد. بنابراین، سخن خود را از این نقطه آغاز می كنیم:
الف) اقوال صاحب نظران
۱) عده ای از صاحب نظران در علوم قرآن و تفسیر، كه تعدادشان هم كم نیست، اعم از صحابه و تابعین و دیگران، تمامی سوره را مكی می‌دانند؛ از جمله: ابن عباس، ابن زبیر، حسن، جابر ، عكرمه، طبری، ابن كثیر، ابن حیان، زمخشری، اسماعیل، حقی البرسوی، فخر رازی، علامه طباطبایی، سید قطب، استاد معرفت ۲۸و نیز ضحاك و مجاهد ۲۹این دو آیه را راجع به منافقین مكه می‌دانند و واحدی نیشابوری، آیه دهم را مكی دانسته است. ۳۰
۲) برخی، یازده آیه ابتدای سوره را استثنا نموده و بقیه آن را مكی می دانند. اصل چنین نظریه ای احتمالاً از یحیی بن سلام است كه مراغی آن را پذیرفته۳۱ و سیوطی نیز آن را ذكر كرده است. ۳۲
۳) ابن عباس و نیز قتاده، سوره را مدنی می دانند.
ب) دلایل كسانی كه نخستین سوره را مدنی میدانند.
عمده دلایل كسانی كه چنین آیاتی را مدنی می دانند، این است كه:
۱) در مكه، منافقی وجود نداشته است؛ زیرا حالت نفاق مربوط به شرایطی است كه انسان از قدرت حاكم بترسد و برای حفظ جان خود اظهار همراهی كند، در حالی كه در مكه، قدرتی برای مسلمانان نبود تا گروهی چنین كنند، بنابراین، نازل شدن این گونه آیات درباره منافقین وجهی نخواهد داشت. ۳۳
۲) در روایت، آن را مربوط به مسلمانان باقی مانده در مكه می داند كه قصد هجرت داشتند و كافران، آنان را باز گرداندند و در نتیجه، مرتد شدند. ۳۴
۳) در میان این آیه ها مسأله «جهاد» مطرح شده و روشن است كه وجوب جهاد در مدینه صورت گرفته است. « ومن جاهد فانما یجاهد لنفسه ان الله غنی عن العالمین» (عنكبوب: ۶)
۴- «ولئن جاء نصر من ربك.. » (همان: ۱۰) گواه دیگری بر مدنی بودند آیه است؛ زیرا در مكه زیرا در مكه جنگی رخ نداد تا فتح و نصرتی برای مسلمانان به دست آید. ۳۵
● دلایل مكی بودن تمام سوره
۱) بنابر اصطلاحی كه در علوم قرآن وجود دارد، اگر آیه های آغازین سوره ای در مكه یا مدینه نازل شده باشد، بقیه سوره نیز ول در جایی دیگر نازل شده باشد، از همان نام تبعیت میكند. پس اگر آیه های سرآغاز سوره عنكبوت، مدنی باشد، باید تمامی سوره را مدنی بدانیم، در حالی كه هیچ كس چنین چیزی را نگفته است. ۳۶۲) می توان گفت كه اكثر مفسران، قائل به مكی بودن تمامی سوره هستند و حتی كسانی كه وجود نفاق در مكه را نمی پذیرند، آن را نوعی خبر غیبی تلقی می‌كنند كه در مدینه واقع خواهد شد. ۳۷
۳) مراد از جهاد در این سوره، جهاد با نفس است و علامه طباطبایی با توجه به آیه بعدی: «والذین امنوا و عملو الصالحات... »می فرمایند: آیه به نوعی، دلالت دارد بر این كه جهاد فی الله، همان ایمان و عمل صالح است و آیه بعدی تبدیلی از آیه قبل است ۳۸. سید قطب نیز جهاد را ضد فتنه می‌داند كه همان جهاد با نفس و صبر در راه خداست. ۳۹
۴) آنچه كه در این آیه، ملاك نفاق دانسته شده، كه همان اظهار ایمان دروغین است، درم كه نیز قابل وقوع بوده است. ۴۰
۵) در این آیه ها سخن از آزار و اذیت دشمنان رفته است. روشن است كه مسلمانان نتها در مكه گرفتار شكنجه های دشمن بوده اند. ۴۱ و اگر كسی بگوید كه این آزار و شكنجه، مربوط به مسلمانانی است كه در مكه باقی ماندند، پس آیه در مدینه نازل شده و گویای وضعیت آنها در مكه است، گوییم كه باز وجود نفاق در مكه پذیرفتنی است؛ زیرا روشن می‌شود كه ایمان اینان از آغاز، دروغین بوده است.
۶) از آنجا كه نصر در مورد جنگ و نبرد ظهور می‌یابد، باید گفت كه نصر در لغت، به معنای خوب یاری كردن است. ۴۲ نازل شدن آیه های اعجاز آمیز قرآن شیفتگی مردم نسبت به آن عدم توانایی مشركان درمقابل آن، می تواند مصداقی برای نصر الهی باشد. ۴۳سید قطب نیز نصر را به معنی رخاء در مقابل سختی و عسرت آورده است. ۴۴
علاوه براین، جمله ای كه درباره نصرت آمده، همراه با «اگر» است كه در این صورت، دلالتی بر وقوع فتح و پیروزی نخواهد داشت، بلكه صرفاً امكان آن را مطرح می‌كند و به بیان روشنتر، ملاكی كلی برای منافقان ذكر شده است كه هنگام سختیها خود را از جریان اسلام جدا می‌دانند و در خوشیها و موفقیتها خود را سهیم به حساب می آورند. بنابراین، آیه شریفه، دلیلی بر وجود پیروزی نظامی در مكه نخواهد بود. ۴۵
● شأن نزول روایات
روایاتی داریم ك آیه های نخستین این سوره را مكی میداند. و چنان كه پس از این خواهد آمد، آیاتی از قرآن نیز دلالت بر مكی بودن این جریان دارد. بنابراین، آن دسته از روایاتی كه به نوعی ابتدای سوره عنكبوت را مدنی می‌داند ۴۶ مردود است، هر چند كه مدنی بودن این آیات، نفاق در مكه را نفی نمی كند، بلكه حكایت از ایمان دروغین عده ای (در مكه) می نماید ۴۷؛ زیرا مربوط به كسانی است كه هجرت نكرده اند. در این زمینه، بهتر است برای روشن شدن موضوع، از خود قرآن كمك بگیریم. همانطور كه از آغاز سوره عنكبوت پیداست، مسلمانان در برابر فشارها و سختی هایی كه از ناحیه دشمن وارد می‌شود، آزمایش می‌شوند و هنگامی خلوص ایمان آنها روشن می‌شود كه در اوج سختیها و آزارهای روحی و جسمی، محاصره اقتصادی، گرسنگی پایدار بمانند. به گمان ما و به شهادت تاریخ، وضع مومنان در مكه این گونه بوده است. در این خصوص، آیه هایی وجود دارد كه اشاره به آنها روشنگر بحث خواهد بود:
الف) آیه هایی كه به افراد به وجود آورنده چنین شرایط سختی، به شدت هشدار می‌دهد: «ان الذین فتنوا المومنین و المومنات ثم لم یتوبوا فلهم عذاب جهنم و لهم عذاب الحریق» (بروج: ۱۰) با توجه به این كه آیه در مكه نازل شده است، می توان گفت كه افرادی در مكه با شكنجه و آزار، مسلمانان را سركوب می‌كردند.
ب) آیه هایی كه بیانگر وضع مسلمانان تحت فشار در مكه است؛ مانند آیه هایی كه تقیه كردن را برای كسانی كه زیر شكنجه های دشمن قرار دارند جایز می شمرد «الا من اكره و قلبه مطمئن بالایمان» (نحل: ۱۰۶) به اضافه روایاتی كه در این زمینه وجود دارد. ۴۸
ج) آیه هایی كه نشان دهنده موفقیت استقامت كنندگان و هجرت آنان پس از شرایط سخت است. «والذین هاجروا من بعد ما ظلموا... » (نحل: ۴۱) «ثم ان ربك للذین هاجروا من بعد مافتنو ثم جاهدوا و صبرو ان ربك من بعد ها لغفور رحیم». (همان: ۱۱۰)
از مجموع آیه‌هایی كه ذكر شد، این نكته ها به دست می‌آید:
۱) مسلمانان، در مكه با شرایط سختی رو به رو بوده اند.
۲) هجرت از مكه به حبشه یا مدینه، پس از آن شرایط سخت بوده است.
۳) عده ای در آن سختیها ایمان خود را حفظ كردند، هر چند جان باختند؛ مانند یاسر و سمیه و عده ای نیز با تقیه، جان به در بردند؛ مانند عمار و بلال و البته عده نیز بی ایمانی را پیش گرفتند.
۴) این جریان، سنت الهی در آزمایش مومنان است تا صادق از كاذب باز شناخته شود و آیه های آغاز سوره عنكبوت نیز همین سنت را بیان می‌كند و دلیلی ندارد كه آن را به مدینه منحصر كنیم. «و ما جعلنا اصحاب النارالا ملائكه و ما جعلنا عدتهم الا فتنه للذین كفروا لیستیقن الذین اوتوالكتابو یزداد الذین امنوا ایماناً و لایرتاب الذین اوتوالكتاب و المومنون و لیقول الذین فی قلوبهم مرض و الكافرون، ماذا اراد الله بهذا مثلاً كذلك یضل اللهمن یشاء و یهدی من یشاء و ما یعلم جنود ربك الا هو و ما هی الا ذكر للبشر». (مدثر: ۳۱)
▪ اتفاق مفسران برمكی بودن سوره مدثر
كسی در نزول تمامی این سوره در مكه، تردید نكرده است، اما همانگونه كه ملاحظه میكنید، نامی از نفاق به میان نیامده است، بلكه یكی از ویژگی های آنان (بیمار دلی) ذكر شده است و از آن جا كه ممكن است این ویژگی را به دیگران نیز نسبت دهند، لازم است كه در این باره، نكاتی را یاد آور شویم:
بیماری (مرض) از نظر لغوی، عدم سلامتی است و اینكه شك در دین را مرض نامیده اند، بدان جهت است كه بیماری، خروج از حد اعتدال است و فردی كه ایمان درستی ندارد و قلب او در تردید قرار گرفته، بیمار دل است. ۴۹ كاربرد «فی قلوبهم مرض» در قرآن: در دوازده آیه، سخن از «فی قلوبهم مرض» به میان آمده است كه در برخی از آنها، از ویژگی های منافقان به حساب آمده است. ۵۰
ـ گفتار مفسران
گروهی از مفسران، مصداق آیه «الذین فی قلوبهم مرض» را منافقان دانسته و منظور از "مرض" را نفاق می‌دانند؛ از جمله: قتاده، طبری، طبرسی، زمخشری، فخر رازی، مراغی، قرطبی، ابن كثیر، ابن ملقن و علامه طباطبایی. ۵۱ كسانی نیز نفاق در مكه را نمی پذیرند و معتقدند كه آیه، خبر غیبی است و وقایع آینده در مدینه را متذكر می‌شود. ۵۲ منظور از "مرض" شك است و مراد آیه، كسانی هستند كه قاطعانه، پیامبر اسلام را تكذیب نمی‌كردند، بلكه دچار شك و دو دلی بودند. ۵۳
ـ پاسخ ما
پاره ای از خبرهای غیبی قرآن، مربوط به زمانهای پیشین است؛ مانند آنچه درباره اقوام و پیامبران گذشته بیان شده و گاهی نیز به غیب بودن آن اشاره شده است؛ مثلاً درباره مادر حضرت عیسی علیه السلام چنین می فرماید: «ذلك من انباء الغیب نوحیه الیك» (آل عمران: ۴۳) و پاره ای دیگر، مربوط به حوادث آینده است (در زمان نزول) كه هنوز زمان آن نرسیده است و گاهی با ادات استقبال بیان گردیده است؛ مانند «و هم من بعد غلبهم سیغلبون». (روم: ۳) و اما حوادث جاری و برخوردهای موجود میان پیامبر صلی الله علیه و آله و مخالفانش، مورد شهود همگان قرار میگرفت و دلیل ندارد كه نزول آیه در این گونه موارد را خبر غیبی بدانیم. بلی، آنچه كه باعث شده است تا افرادی چنین گمان كنند، انحصاری كردن انگیزه نفاق در«ترس از قدرت حاكم» است و چون مسلمانان در مكه قدرتی نداشتند، بنابراین، كسی از آنها ترسی به دل راه نمی داد تا ماهیت اصلی خویش را مخفی كنند. اما، با توجه به انگیزه های مختلف نفاق كه گذشته، مشكل وجود نفاق در مكه بر طرف می‌شود و بدین سان آیه مورد بحث، خود دلیلی است بر وجود درو رویان بیمار دلی كه در شرایط خاصی، اصلی شان آشكار می گردید.
اگر "مرض" را شك و دو دلی بدانیم، باز همه كسانی كه تردید دارند، از كافران نیستند، بلكه ممكن است برخی، در ظاهر به اسلام گرویده باشند؛ پس دو رویان نیز از عموم خارج نیستند و ترجیح یكی از این دو دسته و اعلام این كه آنها همان كافرانند و لاغیر، بدون دلیل خواهد بود؛ و اما سایر آیه هایی كه در آنها سخن از «فی قولهم مرض» به میان آمده است، هیچ یك، مربوط به كافران نیست. ۵۴ بلكه منظور، كسانی هستند كه شعبه هایی از نفاق در درونشان وجود دار.
▪ مكی یامدنی بودن سوره ماعون
«فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون الذین هم یراوون و یمنعون الماعون» (ماعدن: ۴-۷)
درباره مكی یا مدنی بودن سوره ماعون، سه نظر وجود دارد:
الف) تمامی آن در مكه نازل شده است. این نظر، به جمهوری مفسران نیست داده شده است. ۵۵
ب) نیمی از آن مكی و نیمی دیگر مدنی است. كلبی این قول را پذیرفته است. ۵۶
ج) از ضحاك نقل شده است كه تمامی سوره مدنی است. ۵۷
▪ دلایل مكی بودن كل سوره
۱) روایات ترتیب نزولی؛ در این روایات، شانزدهمین یا هفدهمین سوره مكی، سوره ماعون معرفی شده است. ۵۸
۲) لحن سوره؛ لحن سوره های مكی با خشونت و كوبندگی كافران و تكذیب كنندگان همراه است كه در این سوره نیز وجود دارد. ۵۹
۳) كسانی كه آیه های مورد بحث را درباره منافقان مید انند:
ابن عباس، طبق نقل طبری، ابن مسعود به نقل از ابن مردویه؛ واحدی، شیخ طوسی(ره)، ابن كثیر، فخر رازی، ابن حیان، ابن عربی، شوكانی، فیض كاشانی، ابن ملقن، قرطبی، شنقیطی و قاسمی و... ۶۰
با توجه به مكی بودن سوره ماعون و با ملاحظه این نكته كه اوصاف از منافاقان در این سوره ذكر شده است، وجود نفاق در مكه، روشن می‌شود. در این جا ویژگی های منافقان، از این قرار است:
ترك نماز و یا سهل انگاری نیست به آن؛ ریا و خودنمایی و بخل بدین جهت است قرطبی می‌گوید:۶۱ بسیار سزاوار است كه این آیه مربوط به منافقان باشد؛ زیرا آنانند كه چنین ویژگی هایی دارند خداوند می فرماید: «و اذا قامو الصلوه قاموا كسالی یراوون الناس و لایذكرون الله الا قلیلاً». و باز می فرماید: «و لا ینفقون الا و هم كارهون». (توبه: ۵۴) از ابن عباس نقل شده است كه: «آنها نزلت فی منافق جمع بین البخل و المراءه». ۶۲ در مجمع البیان نیز روایتی از حضرت علی علیه السلام آورده است كه: منظور خداوند از این گونه افراد، منافقانند كه اگر نمازی بگذارند انتظار پاداشی ندارند و اگر ترك كنند، ترسی از عذاب آن را ندارند. پس آنها از نماز غافلند تا اینكه وقت آن بگذرد. پس زمانی كه همراه مومنانند، برای نمایش، نماز می گذارند و هنگامی كه با آنها نیستند، نماز نمی خوانند و این، معنای آیه «الذین هم یراوون» است. ۶۳
● نتیجه گیری
همان گونه كه ملاحظه فرمودید، میتوان آیه هایی از قرآن كریم را در ارتباط با جریان نفاق در مكه دانست، هر چند كه چنین آیه هایی اندكند، اما دلیل روشنی هستند بر بطلان سخن كسانی كه پدیده نفاق را منحصر به بعد از هجرت می‌دانند. البته باید گفت كه، دلیل نزول اكثر آیه های نفاق در مدینه، شرایط خاص و موفقیت هایی بود، كه در پی تشكیل حكومت اسلامی به وجود آمده بود.
غلامعلی عزیزی
پی‌نوشت‌ها
۱- الحمیدی عبدالعزیر عبدالله، المنافقون فی القرآن الكریم، (جده: دار المجتمع للنشرو التوزیع، ۱۴۰۹)، ص ۱۰۰، لاشین عبدالفتاح، لغه المنافقین فی القرآن، (بیروت: دارارئد العربی، ۱۴۰۵)، ص ۵
۲- ر. ك به: بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج ۸، چاپ قدیم، ص ۲۵۰.
۳- ذ. گ له: معجم مقاییس الغه،ابن فارس، ماده نفق؛ ابن منظور، لسان العرب و جوهری، الصحاح
۴- ابن منظور، لسان العرب
۵- راغب اصفاهنی، المفردات
۶- محمدی ری شهری، میزان الحكمه، ج ۱۰، ص ۱۵۱: ما اقبح بالانسان ظاهراً، موافقاً و باطناً منافقاً.
۷- نهج البلافه، خ ۱۸۵
۸- محمدی ری شهری، پیشین، ص ۱۵۱ به بعد
۹- مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه،
۱۰- ابن اثیر، الكامل فی التاریخ،ج ۱، ص ۴۹۰؛ تاریخ طبری تاریخ الامم و الملوك، ج ۱، ص ۴۷۹؛ ابن كثیر البدایه و النهایه (بیروت: دارالمر**غربی، ۱۴۰۸)، ج ۳، ص ۱۵۳، مستدرك حاكم، ج ۲، ص ۴۳۲ او گمان دارد كه به زودی گنجهای قیصر و كسری به دستش می افتد؛ ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ج ۱، ص ۴۸۴.
۱۱و ۱۲و ۱۳و ۱۴و ۱۵- محمدی ری شهری، پیشین، ص ۱۵۶، ۱۵۵، ۱۵۸.
۱۶- الحمید، پیشین به نقل از ابن تیمیه، فتاوی، ج ۷، ص ۲۰۱، تفسیر ابن كثیر، ج ۱، (بیروت: دار المعرفه، ۱۴۰۶) ص ۵۰
۱۷- محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج ۱، (قم: مركز مدیریت حوزه علمیه قم۷ ۱۴۰۵)، ص ۱۴۹
۱۸- طبری، جامع البیان فی احكام القرآن، ج ۱۱، (بیروت: دارالمعرفه، ۱۴۰۰) ص ۱۲۵ – ۱۲۶.
۱۹- الانصاری القرطبی، الجامع لاحكام القرآن، (بیروت: دار احیاء تراث عربی، ۱۹۶۷)، ج ۹، ص ۵.
۲۰- علی بن ابراهیم القمی، ج ۱، (قم: موسسه دارالكتاب، ۱۴۰۴) ص ۳۲۱
۲۱- قرطبی، پیشین.
۲۲- محمو آلوسی بغدادی، روح المعانی، (بیروت: داراحیاء تراث عربی، بیتا)، ج ۱۱، ص ۲۱۰.
۲۳- الشیخ الحسن الطبرسی، مجمع البیان، (بیروت: داراحیاء تراث عربی، ۱۳۳۹)، ج ۳، ص ۱۴۳؛ شیخ اسماعیل حقی البرسوی، روح البیان، (بیروت: دار احیاء تراث عربی) ج ۴، ص ۹۴، زمخشری، حقائق التنزیل و عیون الاتأویل، الكشاف، ج ۲، (بیروت: دارالمعرفه)، ص ۳۷۹، فخر رازی، تفسیر كبیر، ج ۱۷، ص ۱۸۵.
۲۴- محمد جمال الدین القاسمی، التفسیر القاسمی، ج ۹، (بیروت: دارالفكر۷ ۱۳۹۸)، چ دوم، ۹۴.
۲۵- محمد رشید رضا، تفسیرالمنار، ج ۱۲، (بیروت: دارالمعرفه، ۱۳۵۴)، ص ۱۰.
۲۶- محمد الشیرازی البیضاوی، انوار التنزیل، ج ۲، (بیروت: موسسه شعبان، ۱۳۳۰) ص ۱۰۳.
۲۷- روح البیان، پیشین، ج ۴، ص ۱۹۹.
۲۸- ر. ك. به معرفت، پیشین، ج ۱، ص ۱۷۰، الكشاف، پیشین، ج ۳، ص ۱۹۹.
۲۹و ۳۰ – واحدی، اسباب النزول، ص ۱۹۶.
۳۱- روح المعانی، پیشین، ج ۲۰، ص ۱۳۲، تفسیر قرطبی، پیشین، ص ۱۰۹.
۳۲- دارالمنثور، پیشین ج ۵، ص ۱۴۱.
۳۳- روح المعانی، پیشین، ص ۱۴۰، طباطبایی، پیشین، ۱۶.
۳۴- جلال الدین سیوطی ، الدر المنثور، ج ۶، (قم: كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی،، ۱۴۰۴)؛ جامع البیان، پیشین، ج ۲۰، ص ۸۶.
۳۵- محمد حسین طباطبایی، المیزان، (بیروت: موسسه علمی مطبوعات، ۱۳۹۴) ج ۱۶، ص ۱۰۶.
۳۶- معرفت، پیشین، ج ۱، ص ۹۹.
۳۷- روح البیان، پیشین، ج ۲۰، ص ۱۴۰.
۳۸- طباطبایی، پیشین، ج ۱۶، ص ۱۰۳.
۳۹- سید قطب، فی ظلال القرآن، (بیروت: دار اشراق، ۱۴۰۲)، ج ۵، ص ۲۷۱۸.
۴۰ و ۴۱-طباطبایی، پیشیین، ج ۱۶، ص ۱۰۷، ۱۰۷.
۴۲- ابن منظور، لسان العرب
۴۳- طباطبایی، پیشین، ج ۱۶، ص ۱۰۷
۴۴- سید قطب، پیشین، ص ۲۷۲۳
۴۵- طباطبایی، پیشین، ص ۱۰۷
۴۶- درباره مسلمانانی است كه در مكه آزار و شكنجه می دیدند و صداقت و عدم صداقت آنها در ایمان، آزمایش می شد؛ اخراج ابن منذر عن ابن جریج قال: سمعت ابن عمیر و غیره یقولون كان ابوجهل لعنه الله یعذب عمار بن یاسر و امه و یجعل عل عمار درعاً من حدید فی الیوم الصائف نزلت: (احسب الناس)، اخرج ابن جریر عن الضحاك قال فی قوله ( و من الناس.. ) قال: ناس من المنافقین بمكه كانوا یومنون فاذا اوزوا و اصابهم بلاء من المشركین رجعوا الی الشرك و الكفر و مخافه من یوذیهم و...
۲- درباره مسلمانانی است كه بعد از هجرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سایر مهاجران، در مكه باقی مانده بودند: انزلت فی اناس بمكه قد اقروا با السلام فكتب الیهم اصحاب رسول الله صلی علیه و آله من المدینه، فاتبعهم المشركون فردوهم نزلت فیهم هذه الیه فكتبوا الیهم انه قد نزلت فیكم كذا وكذا فقالو نخرج فان اتبعنا احد قاتلناه فخرجوا فاتبعهم المشركون فقاتلو هم فمنهم من قتل و منهم من نجی فانزل الله فیهم: «ثم ان ربك... »
دسته اول از این روایات با آیه هایی از قرآن كه در متن بیان كردیم كه مربوط به حوادث مكه اند، موافقت دارد و به خوبی بر وجود نفاق در مكه دلالت می‌كند، ولی دسته دوم، صرف نظر از تعارضی كه با روایات دسته اول دارد، در درون خود دچار نوعی تعارضند، زیر ا در یكی حكایت از جنگ و شهادت عده ای نجات عده ای دیگر مطرح است ( در دیگر روایات سخن از بی ایمانی و اظهار كفر گروهی از آنهاست) در حال آن كه معلوم نیست كه آنها كه نفاق ورزیدند و آیه های سوره عنكبوت صریحاً بر آن گواهی می‌دهد به كجا رفته اند؟ به اغماض از اشكالات آن، باز بر وجود نفاق در مكه دلالت ندارد؛ زیرا حاكی از ایمان دروغین باقی ماندگان در مكه است كه به هنگام خطر با صراحت، اظهار كفر می‌كردند.
۴۷- الحمیدی، پیشین،ص ۱۰۰
۴۸- ر. ك. به: مجمع البیان، پیشین، ج ۳، ۳۸۸
۴۹- همان، ج ۱، ص ۴۸
۵۰- طباطبایی، پیشین، ج ۵، ص ۳۷۲ و ج ۹، ص ۴۱۰.
۵۱- احمد مصطفی مراغی، تفسیر مراغی، ج ۷، (بیروت: داراحیاء، تراث عربی، ۱۹۸۵) چ دوم، ج ۱۰، ص ۱۳۷؛ كشاف، پیشین، ج۴، ص ۱۸۵.
۵۲- كشاف، پیشین، ص ۱۸۵، الجامع للحكام القرآن، پیشین، ج ۱۹، ص ۸۲.
جلال الدین سیوطی، تفسیر جلالین، (بیروت: دارالمعرفه، بی تا) ص ۷۷۰.
۵۴- طباطبایی، پیشین،ج ۹،ص ۹۹ و ج ۱۵، ص ۱۴۶ و ج ۱۶، ص ۳۰۹
۵۵- النهر الماء من البحر المحیط، ابن حیان ج ۲، ص ۱۳۰۷.
۵۶- التسهیل لعلوم التنزیل، ج ۲، ص ۲۱۹.
۵۷- معرفت، پیشین، ج ۱، ص ۱۳۰
۵۸- همان، ص ۱۰۳، سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج ۱، (بیروت: دار ابن كثیر ۱۴۰۷)، ص ۲۹، ۳۱.
۵۹- معرفت، پیشین.
۶۰ - احكام القرآن، پیشین،ج ۴، ص ۴۵۴؛ ابن حیان، پیشین، ص ۱۳۰۸.
۶۱- الجامع لاحكام القرآن، همان.
۶۲- تفسیر كبیر، پیشین، ص ۱۱۲
۶۳- مجمع البیان، پیشین، ج ۵، ۵۴۷.
منبع : مجله معرفت


همچنین مشاهده کنید