جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
شیوههای دستکاری رسانهها در تحلیل و خبر
حذف و پنهانکاری شناخته شدهترین فرم ارائه ناصحیح اخبار، حذف آن است. گاهی اوقات، این اقدام نه تنها با حذف جزییات یک خبر که با نادیده گرفتن کل آن صورت میگیرد؛ حتی اگر آن اتفاق، بسیار مهم باشد. همانطور که اشاره شده، وقایعی که ممکن است تا حدی اندک نیز منافع قدرتها را تحت تأثیر خویش قرار دهد، هرگز انتشار نخواهند یافت. لذا خبر مربوط به مسمومیت چند نفر به وسیله داروهای «تیلنول» دستکاری شده توسط یک فرد دیوانه، به عنوان یک خبر مهم تلقی میگردد، اما وقایعی بسیار مهمتر نظیر مسمومیت ریوی صدها کارگر کارخانه در واحدهای تولید مواد شیمیایی، برای چند دهه مسکوت گذاشته میشود؛ زیرا انتشار این خبر ممکن است منافع صاحبان کارخانهها و صنایع بزرگ را دچار چالش نماید.
ما از رسانههای خود اخبار و گزارشهای فراوانی در مورد سرکوبهای سیاسی انجام شده توسط دولتهایی نظیر کوبا میشنویم (هرچند در گزارش رسمی دولت ایالات متحده عنوان گردیده بود که تنها ۶ زندانی سیاسی در کوبا نگهداری میشوند) اما تقریباً هیچگاه خبری در مورد فجایع صورت گرفته توسط دولتهای راستگرای تحت حمایت ایالات متحده در ترکیه، اندونزی، عربستان سعودی، مراکش، السالوادور، گواتمالا و بسیاری نقاط دیگر، در رسانههای ما انعکاس نمییابد.
در اغلب موارد، رسانهها وقایع و اتفاقات مهم را (برخلاف رویدادهای جنجال برانگیز) نادیده گرفته و یا کماهمیت جلوه میدهند. لذا در سال ۱۹۶۵ میلادی، ارتش اندونزی که از سوی نیروهای نظامی ایالات متحده و سازمان سیا، آموزش، تجهیز، راهنمایی و تأمین مالی شده بود، با سرنگونی دولت رئیسجمهور احمد سوکارنو و نابودی حزب کمونیست اندونزی و حامیانش، حدود نیم میلیون نفر از شهروندان اندونزی را قتلعام نمود (برخی از تخمینها، رقم واقعی را بیش از یک میلیون نفر نشان میدهد) که میتوان آن را از بزرگترین قتل عامهای سیاسی دانست. همچنین ژنرالهای ارتش، صدها بیمارستان، کتابخانه، مدرسه و مرکز اجتماعی را که از سوی کمونیستها دایر شده بود، ویران نمودند. در اینجا تنها به یک واقعه مهم از میان چند اتفاق مشابه اشاره شد، اما جالب است بدانید که مجله تایم سه ماه و روزنامه نیویورک تایمز دو ماه پس از این ماجرا، نسبت به ارائه اخبار و گزارشهایی از این قتلعام، اقدام نمودند؛ هر چند در مطالب ارائه شده خود، دقت نظامیان اندونزیایی ستوده شده بود.
● دروغها، رکگویی و تکرار
از آنجا که حذف یک خبر، نشانگر یک گونه پنهانکاری است، رسانهها متوسل به ارائه دروغهای آشکار میگردند. مثلاً در یک دوره زمانی چهل ساله، سازمان سیا با قاچاقچیان مواد مخدر در ایتالیا، فرانسه، هند و چین، افغانستان و مناطق جنوبی و مرکزی قاره آمریکا، همکاری میکرد. بیشتر این فعالیتها مورد تأیید مأموران تحقیق کنگره آمریکا قرار گرفته و مردم آمریکا نیز از این فعالیتها آگاهند، اما به نظر میرسد که رسانهها هیچ چیزی در این مورد نشنیدهاند.
در آگوست ۱۹۹۶ میلادی، هنگامی که نشریه «مرکوری نوز» مطالب کاملی در مورد همکاری سازمان سیا با شورشیان «کنترا» جهت قاچاق «کراک» منتشر نمود، رسانههای مهم تلاش کردند که در ابتدا این اخبار را نادیده بگیرند، اما پس از فاش شدن این اطلاعات در سراسر دنیا و همچنین شبکه اینترنت، نادیده انگاری این مطالب غیرممکن بود، لذا رسانههای مهم آمریکا تلاش کردند که به مطالب این نشریه حمله ببرند؛ لذا با انتشار مقالاتی در واشنگتن پست و نیویورک تایمز و همچنین گزارشهایی در شبکههای تلویزیونی، اعلام کردند که هیچ مدرکی در مورد این همکاری وجود ندارد و از نشریه مرکوری نیوز نیز به دلیل انتشار این مطالب دروغ انتقاد کردند. اما در واقع، مطالب نشریه مرکوری نیوز به دنبال یک سال بررسی و تحقیق همهجانبه در این رابطه تهیه شده بود و در آن عوامل سیا و همچنین توزیعکنندگان معرفی شده بودند. با انتشار این مطالب در شبکه اینترنت، اسناد بیشتر و کامل کنندهتری نیز به اطلاعات قبلی اضافه گردید، اما رسانههای مهم و پرمخاطب، همچنان با عدم توجه به این اسناد، اعلام میکردند که هیچ دلیلی برای اثبات این ادعاها وجود ندارد.
● برچسبزنی
نظیر همه تبلیغاتچیها، افراد شاغل در رسانهها تلاش میکنند که درک ما را از یک موضوع با برچسبی مثبت یا منفی، تغییر دهند. بعضی از این برچسبهای مثبت عبارتند از: «ثبات»، «رهبری قاطع ریاست جمهور»، «یک دفاع قدرتمند» و «یک اقتصاد سالم». اما در واقع چه کسی خواهان بیثباتی، رئیسجمهوری ضعیف، دفاع نظامی کمتوان و یک اقتصاد ناسالم است؟
این برچسبها، موضوعات را توصیف میکنند؛ لذا بدون ارتباط همهجانبه و صحیح با موضوعات، این برچسبها ما را به نتیجه متفاوتی رهنمون میکنند.
از سوی دیگر، تعدادی از برچسبهای منفی عبارتند از: «چریکهای چپگرا»، «تروریستها مسلمان»، «تئوریهای توطئه»، «باندهای درون شهری» و «آشوبگران شهری». این برچسبها نیز به ندرت در یک گستره بزرگتر از رابطه و موضوعات به کار میروند. همچنین اکثر رسانهها به صورتی نادرست و سادهانگارانه با برچسب «رسانههای لیبرال» از سوی صدها سرمقالهنویس و نویسنده محافظهکار شاغل در رسانهها روبهرو میشوند.
● پذیرش بیچون و چرای اظهارات دیگران
یکی از روشهای دیگر دروغگویی نیز، پذیرش گفتههای دروغ مسئولان رسمی و دولتی است که رسانهها بدون تحقیق و بررسی لازم، این اخبار و گفتهها را انتظار میدهند. مثلاً در اوایل دهه ۵۰ میلادی، رسانهها این شیوه دروغگویی را در مورد سناتور ژوزف مک کارتی انجام دادند. در آن دوره چهار ساله، وی اظهارات خود را از طریق رسانهها به جامعه انتقال میداد؛ تا اینکه به جرم خیانت به ایالات متحده و توطئهچینی با استفاده از ترویج اندیشههای کمونیستی، محاکمه و محکوم گردید. در آن دوره، رسانههای آمریکایی ی اظهارات این سناتور را بدون هیچگونه بررسی و تحقیقی انتشار میدادند. البته این شیوه تقریباً در همه بخشهای داخلی و خارجی وجود دارد تا آنجا که روزنامهنگاران را «تندنویسان قدرت» نامیدهاند. البته فعالان امور رسانهها میگویند که ما نمیتوانیم تفکرات و اندیشههای خود را در گزارشهای خود دخالت دهیم، اما در واقع، هیچکس از آنان چنین نمیخواهد. انتقاد من از کارهایی است که آنان هم اینک انجام میدهند. زیرا رسانهها تفکراتی همسو با منافع مسئولان خود و همچنین مقامات رسمی حاکم پیدا نمودهاند. هر چند آنان نام این طرز فعالیت خود را «هدفمندی» بگذارند.
● فقدان تعادل در ارائه نظرات
براساس آثار ارائه شده در مورد روزنامهنگاری مناسب، مطبوعات باید با ایجاد ارتباط با منابع مختلف، به بهترین جمعبندی و تحلیل ممکن دست یابند. اما در واقع، به ندرت هر دو جنبه یک خبر، اهمیتی برابر دارند.
به عنوان مثال، رسانههای ما در مورد مسئولان راستگرا همواره از مصاحبههای اختصاصی و یک طرفه بهره میجویند ولی در مقابل اندیشههای چپگرا و رادیکال، یا این جریانات را نادیده گرفته و یا به آنها توجهی نمیکنند.
مثلاً در سالهای دهه ۸۰ میلادی، در گفت و گوها و میزگردهای تلویزیونی، بارها جلساتی در میان «کارشناسان» با موضوع حفظ مقدار بودجه کنونی نظامی ایالات متحده و یا افزایش آن برگزار گردید، اما هیچگاه ما شاهد بیان نظرات افرادی که خواهان کاهش این بودجه باشند، نبودیم.
● شکل دادن به اخبار رسانه
مؤثرترین شیوه تبلیغات، شیوهای است که براساس آن، با استفاده از شکلدهی اخبار و نه دروغگویی، به بیان مطالب در رسانهها پرداخته میشود. در این شیوه، با تغییر و انحراف واقعیت و بدون گسستن اجزای آن، به همراه تأکید نمودن و استفاده از شاخ و برگدهی اضافی، رسانهها میتوانند بدون دور شدن از واقعیت ظاهری آنچه روی داده است و عدم ارائه تصویری نادرست، اخبار و گزارشهای دلخواه خویش را برای مخاطبان انتشار دهند. برای استفاده از این روش میتوان با تغییر در چگونگی ارائه خبرها و تحلیلهای یک واقعه، جایگاه ارائه آن در صفحه (بالا، وسط، پایین و یا در سایر صفحات و بخشها)، لحن خواندن یک خبر (به صورتی موافق با مفاد آن و یا به گونهای تحقیرآمیز)، تیتر و تصاویر انتخاب شده و در نهایت، در مورد رسانههای تصویری، با استفاده از جلوههای ویژه صوتی و تصویری، به اهداف موردنظر دست یافت.
گویندگان اخبار با شاخ و برگ دادن اضافی به اخبار و تحلیلهای ارائه شده خود، به دنبال اهداف خویش هستند. همچنین با در نظر گرفتن تمهیداتی، خبرهای آنان میتواند در نظر مخاطبان دگرگون جلوه کند. از سوی دیگر، کارشناسان تحلیلگر شبکههای تلویزیونی و نویسندگان روزنامهها نیز با تحت تأثیر قرار دادن اخبار و گزارشها و تحلیلهای منتشر شده از سوی رسانههای خود و عبارتهایی جهتدار به سؤالاتی نظیر «این شرایط چه پایانی خواهد یافت؟»، «تنها زمان به این سؤال پاسخ خواهد داد»، و «هیچکس نمیتواند با اطمینان پاسخی دهد»، استراتژیهای رسانهای خویش را پی میگیرند.
در پایان باید تأکید نمود که ما انسانیت و دموکراسی خویش را از دست نخواهیم داد، مگر اینکه با بهرهگیری از روشهای مختلف دستکاری در رسانهها، پرسشهایی اساسی را در این حیطه به وجود آوریم. به هر ترتیب، رسانههای ایالات متحده در مسیری حرکت میکنند که تنها تضمینکننده حیات ابرشرکتهای بزرگ این کشورند. این رسانهها حتی چگونه فکرکردن و به چه فکرکردن را بر ما تحمیل میکنند تا ما فرصتی برای اندیشیدن به خود و برای خود نداشته باشیم. هنگامی که ما دریابیم، انتخاب اخبار از سوی رسانهها، تأمین کننده منافع، جایگاه و ثروت قدرتمندان است، باید بپذیریم که جامعه از جامعهای لیبرال به سوی جامعهای محافظهکار حرکت نموده و آنان همه تواناییها و مهارتهای خود را در این بخش مصروف مینمایند.
پینوشت:
۱- Michael Parenti میشل پارنتی دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه «یال» می باشد؛ وی نویسنده سیزده کتاب مختلف است. «دموکراسی برگزیدگان»، «قدرت و بیقدرتی»، «سیاستهای فراسوی سرگرمی» و «حقایق کثیف» از کتابهای اوست.
۱- Michael Parenti میشل پارنتی دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه «یال» می باشد؛ وی نویسنده سیزده کتاب مختلف است. «دموکراسی برگزیدگان»، «قدرت و بیقدرتی»، «سیاستهای فراسوی سرگرمی» و «حقایق کثیف» از کتابهای اوست.
منبع : فرهنگسرایرسانه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر قوه قضاییه یسنا آتش سوزی تهران پلیس بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی سریال شهاب حسینی تلویزیون نمایشگاه کتاب عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما فیلم سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول خودروهای وارداتی تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی