چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


کنترل مردمی و خصوصی‌سازی


کنترل مردمی و خصوصی‌سازی
همانگونه که در بسیاری از موارد، فرهنگ عمومی جامعه نقش بسیار موثری دارد، برای موفقیت در فرآیند مشارکت بخش خصوصی به ویژه در انجام خدمات عمومی نظیر صنعت برق نیز فرهنگ عمومی جامعه بسیار حائز اهمیت است که ما آن را تحت عنوان کنترل مردمی آورده‌ایم که در ایجاد یک حالت خود کنترل Self Control پایدار برای موفقیت فرآیند مشارکت بخش خصوصی نقش مهمی را ایفا می‌کند. انجام این امر ضروری می‌تواند از طریق عوامل زیر تحقق یابد:
- بهبود سیستم آموزشی کشور جهت تسریع در نهادینه شدن تضارب آرا و نظرات از طریق اقداماتی همچون:
تغییرات لا‌زم کمی و کیفی در محتوای کتب درسی، تغییرات لا‌زم در نحوه برگزاری امتحانات، تقویت کارگروهی از همان دوران پیش‌دبستانی، بهبود فرهنگ گفتاری و نوشتاری.
- فعالیت‌های گسترده رسانه‌های عمومی مانند صدا و سیما و مطبوعات.
- دادن اطلا‌عات صحیح و آگاهی‌های لا‌زم مربوط به هر موضوع به مردم.
- فعالیت گسترده شوراهای مندرج در قانون اساسی.
- فعالیت واقعی تشکل‌های مردمی مانند احزاب، انجمن‌های سیاسی و صنفی مندرج در قانون اساسی.
آنچه در این ارتباط، خمیر مایه اصلی است وجود فضایی است که اطلا‌عات صحیح و آگاهی‌های لا‌زم مربوط به هر موضوع به طرق ممکن به ویژه از طریق فعالیت‌های گسترده رسانه‌های عمومی مانند صدا و سیما و مطبوعات به مردم داده می‌شود تا همه آحاد مردم بتوانند به حقوق واقعی خود آشنا گردند و به راحتی اجازه ابراز نقطه‌نظر و انتقاد سالم داشته باشند.
مطرح شدن حقوق انسان‌ها و آزادی‌های فردی و اجتماعی نقطه‌ای مهم، متحول کننده و با اهمیت در روند تاریخی توسعه‌یافتگی غرب بود. زیرا <حقوق انسان و قانونیت یافتن آن> در دوران جدید از دستاوردهای نوین محسوب می‌شود و برخلا‌ف دوران قرون وسطی که انسان به لحاظ حقوق زورمدارانه جریان‌های حاکم، از حقوقی برخوردار نبوده و به عنوان شخصیتی صاحب حق شناخته نمی‌شد با جریان استقلا‌ل آمریکا از حقوق قانونی برخوردار گردید. با رویداد انقلا‌ب فرانسه، فرآیند <حقوق قانونی افراد و مردم> در ابعاد کمی و کیفی دچار تغییر و تحول بیشتر گردید.
دوران حکومت لویی شانزدهم در فرانسه، رفته‌رفته زمینه‌های آغاز یک حرکت عظیم اجتماعی را فراهم ساخت. در این زمان حکومت وقت با مکانیسم زور، هر اعتراضی را خاموش ساخته و مانع از طرح خواسته‌های جامعه می‌گردد. ظلم و فشارهای اقتصادی و اجتماعی و مخارج هنگفت دربار لویی، نجبا و اشراف جامعه را به سرحد انفجار کشانید، تا آنکه در سال ۱۷۸۸ شورش‌ها آغاز گردید و در روند خود به رویارویی با حکومت منجر شد. با پیروزی انقلا‌ب فرانسه و انتشار اعلا‌میه حقوق بشر در اوت ۱۷۸۹ از سوی مجلس موسسان، سرفصل جدیدی در دوران نوین اروپا آغاز شد. در ماده یک اعلا‌میه حقوق بشر آمده است که:
انسان‌ها آزاد به دنیا می‌آیند و محق‌اند از حقوق برابر برخوردار گردند و در تمام دوران زندگی‌شان با هم برابر باشند.
حقوق مسلم افراد همچون آزادی بیان و فکر، زمانی در این اعلا‌میه مورد تاکید قرار گرفت که غالب نقاط جهان در اسارت فئودالیسم و نیروهای ستمکار سیاسی قرار داشته و حقوقی برای کسی متصور نمی‌گردید.
شهیدمطهری مختصات این دوران را اینچنین تعریف می‌کند:
<مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسوول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسوول است ولی مردم در مقابل حکمران مسوولند و وظیفه دارند... مردم حق ندارند حکمران را بازخواست کنند که چرا چنین و چنان کردی؟ و یا برایش وظیفه معین کنند که چنین و چنان کن، فقط خداست که می‌تواند او را مورد پرسش و بازخواست قرار دهد، مردم حقی بر حکمران ندارند ولی حکمران حقوقی دارد که مردم باید ادا کنند.
از این رو میان اعتقاد به خدا از یک طرف و اعتقاد به لزوم تسلیم در برابر حکمران و سلب حقوق هرگونه مداخله‌ای در برابر کسی که خدا او را برای رعایت و نگهبانی مردم برگزیده است... اینچنین افراد فکر می‌کردند که اگر خدا را قبول کنند، استبداد قدرت‌های مطلقه را نیز باید بپذیرند و اگر بخواهند آزادی اجتماعی داشته باشند باید خدا را انکار کنند پس آزادی اجتماعی را ترجیح دادند، در حالی که از نظر فلسفه اجتماعی اسلا‌م نه‌تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم را در مقابل اجتماع مسوول می‌سازد و افراد را ذی‌حق می‌کند و استیفای حقوق را یک وظیفه لا‌زم شرعی معرفی می‌کند.>
پس از انقلا‌ب فرانسه بود که انسان در حرکت‌ها از مقامی ویژه برخوردار شده و به تبع آن دموکراسی به عنوان لا‌زمه رشد و توسعه مطرح می‌گردد و سیاست نیز چهره جدیدی به خود می‌گیرد.
انتشار افکار سیاسی، چاپ کتب گوناگون، مطبوعات، رشد حزب‌گرایی، آزادی‌های سیاسی، به وجود آمدن جریانات سیاسی، پارلمان، قانون، دولت، نظارت و کنترل از مظاهر حیات سیاسی اروپا به شمار می‌رود.
حضور مردم در فرآیند هر توسعه‌ای لا‌زم و ضروری است، این ضرورت تا بدان حد است که بدون این حضور و مشارکت، تحقق توسعه همه‌جانبه، مستمر و پایدار غیرممکن است. حضور و مشارکت مردم در امر تصمیم‌گیری، به معنای مبادله موثر و متقابل علم و اطلا‌ع و نظر، بین حکومت‌کنندگان و حکومت‌شوندگان (مردم) از یک‌سو و نظارت و کنترل مستمر بر دولت از سوی دیگر است.باید این امر را پذیرفت که هر جامعه و هر کشوری ذاتا متنوع و متکثر است و به‌طور طبیعی عقاید، مصالح، منافع و نگرش‌های گوناگونی در آن وجود دارد که نمی‌توان هیچیک از اینها را نادیده گرفت یا نابود کرد یا همه آنها را در یک قالب استاندارد فرهنگی و سیاسی ریخت و فرهنگ واحد و متحدالشکلی را درست کرد. هنر مدیریت سیاسی یک کشور باید در این باشد که هدایت یک جامعه متنوع را به یک همزیستی متعادل و متوازن و رشدیابنده تبدیل کند. استراتژی‌های سیاسی باید در بر گیرنده یکی‌کردن مردم و افکار آنان نباشد بلکه باید رویکرد آن در مکمل کردن سلیقه‌ها و نگرش‌های گوناگون باشد. (درآمدی بر سرمایه و توسعه، محمد ستاری‌فر)
هر قدر جامعه بخواهد به سمت افزایش بهره‌وری و اقتصاد توسعه پیش رود، اجازه گسترش فوق‌العاده وسیع ابراز عقیده مخالف و بیان آزاد، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.
آزادی‌بیان نیز مثل آموزش و پرورش مناسب و دسترسی به رسانه‌های جدید، دیگر فضیلت سیاسی نیست، بلکه پیش‌شرط رقابت‌پذیری اقتصادی است. کسانی که نظام‌های اقتصادی قرن بیست‌ویکم را بنیان می‌گذارند، درک می‌کنند که ضرورت‌ها در آزادی است. اقتصاد نوین یا آزادی‌بیان و بازخورد بهتر میان حاکمان و افراد حکومت و مشارکت بیشتر مردم در تصمیم‌گیری رونق می‌گیرد. (جابه‌جایی قدرت، آلوین تافلر)
شاید یکی از تجربیات مهم دنیا در ایجاد مکانیسم کنترل مردمی و فضای فرهنگ عمومی کشور به گونه‌ای که نیاز به اهرم‌های کنترلی دیگر کمتر گردد فعالیت واقعی تشکل‌های مردمی مثل احزاب و انجمن‌های سیاسی و صنفی می‌باشد. این عامل مهم لا‌زم است اما کافی نیست زیرا از طرفی شاید نخبگانی در جامعه وجود داشته باشند که در قالب یک حزب قرار نگیرند و از طرف دیگر احتمال سوءاستفاده و خدای ناکرده زد و بست وجود دارد ولی در هر حال فعالیت واقعی احزاب نیز فرهنگ خاص خود را می‌طلبد. فرهنگ جامعه باید به گونه‌ای باشد که آحاد مردم به راحتی پذیرش شنیدن نقطه‌نظرات مختلف یکدیگر را داشته باشند.
برای رسیدن به این ایده‌ال راه درازی باید پیمود. شاید یکی از بهترین نقطه شروع در هر حال، بهبود سیستم آموزشی کشور جهت تسریع در نهادینه شدن تضارب آرا و نظرات باشد. از همان دوران پیش‌دبستانی باید کارگروهی تقویت گردد.
شاید به جای پشت گردن نشاندن بچه‌ها، بهتر این باشد که به صورت دایره و رو در رو در کلا‌س‌های درس بنشینند و معلم به جای آنکه صرفا حالت یک‌طرفه با دانش‌آموزان داشته باشد یک ارتباط دوطرفه برقرار نماید به گونه‌ای که زمینه بروز نقطه‌نظرات مختلف و نیز قدرت بیان نظرات خود از همان دوران کودکی امری عادی می‌گردد و این امر پسندیده یعنی پذیرش و تحمل شنیدن نقطه‌نظرات مختلف برایشان به صورت یک فرهنگ عمومی خواهد گردید. شاید بهتر این باشد نحوه برگزاری امتحانات که عموما از یک سری محفوظات کلیشه‌ای به عمل می‌آید تغییر یابد به گونه‌ای که خلا‌قیت و نوآوری دانش‌آموزان نیز تقویت گردد.
غلا‌مرضا حیدری
منبع : روزنامه اعتماد ملی