دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آثار نابودی حیات وحش و از بین رفتن گونه‌های ارزشمند آن


آثار نابودی حیات وحش و از بین رفتن گونه‌های ارزشمند آن
لاک‌پشت‌های بزرگ و خزنده گالاپاگوس، یکی از گونه‌های جانوری در معرض خطر انقراض هستند که تنها در ۵ جزیره همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند. در یکی از این جزیره‌ها که چارلز داروین هم از آن بازدید نموده بود، تنها یک لاک‌پشت نر باقی‌مانده است. این لاک پشت‌های غول پیکر که ممکن است وزنی بیش از ۵۰۰ پوند نیز داشته باشند و پس از ۲۰ سال به بلوغ می‌رسند، امروزه تحت محافظت قرار دارند، اما از دیرباز این حیوانات آرام و سر به زیر، رقابتی غیرمنصفانه با انسان‌ها داشته اند. در قرن نوزدهم میلادی، شکارچیان وال‌ها، این لاک‌پشت‌ها را به صورت وارونه در کشتی‌هایشان نگه داری می‌کردند و از آنها به عنوان یک منبع گوشت و روغن تازه بهره می‌بردند. امروزه، مهم‌ترین صیاد چنین حیوانی، سگ‌ها و خوک‌ها هستند.
به هر ترتیب، بقای این حیوان دوست‌ داشتنی در حیات وحش در‌‌هاله‌ای از ابهام قرار دارد، اما این گفته به این معنی نیست که عده‌ای از ثروتمندان از لذت نگاهداری آنها به عنوان یک حیوان خانگی بگذرند. تجارت خزندگان زنده در سال‌های اخیر با سرعتی فزاینده در حال رشد است و تنها در سال ۱۹۹۶ میلادی، بیش از ۹ میلیون لاک‌پشت و مار از ایالات متحده به نقاط مختلف دنیا صادر شده است. بنیاد حیات وحش «کپتیو برید» که در آریزونا به فعالیت‌ مشغول است، هر یک از این لاک‌پشت‌های جوان را به قیمت سه هزار و پانصد دلار می‌فروشد. البته با کسب مجوزهای فدرال، چنین کاری کاملاً قانونی است.
به علاوه، با خرید یک چیپ ردیاب بیست دلاری و نصب آن در بدن لاک‌پشت‌تان، از گم نشدن حیوان دلبند خود اطمینان خواهید یافت. مدیر مزرعه پرورشی لاک‌پشت‌های این مؤسسه می‌گوید: «ارزش این حیوان، به دلیل در معرض خطر انقراض بودن آنهاست. اگر همین امروز، قناری‌ها نیز به عنوان یگ گونه در حال نابودی و حفاظت شده اعلام گردند، قیمت آنها حتی به دویست و پنجاه دلار خواهد رسید.»
تجارت زیرزمینی و غیرقانونی گونه‌های حیوانی در معرض خطر نابودی، به یک تجارت جهانی تبدیل شده است و امضای موافقت نامه‌هایی نظیر کنواسیون تجارت بین‌المللی گونه‌های در معرض انقراض (CITES) و معاهده حفظ گونه‌های اتحادیه جهانی حیات وحش (IUCN)، موفقیت‌های اندکی داشته‌اند. به هر حال، محدود نمودن این مسأله بر روی قراردادهایی کاغذی، کمکی به حل این مشکل نخواهد کرد. علاوه بر گریزگاه‌های قانونی، اصولاً محافظت از گونه‌های جانوری در طبیعت، به دلیل شکار حیوانات برای مصارف تزیینی و یا دارویی در سراسر دنیا، متداول است.از سوی دیگر، به دلیل توسعه‌طلبی‌های انسانی، گسترش ساخت و سازهای عمرانی، وقوع جنگ‌ها و زد و خوردها و یا شکار گونه‌های مختلف، ما به سرعت به انقراض کامل بسیاری از گونه‌های ارزشمند و زیبای جانوری نزدیک می‌شویم.بی‌تردید همه گونه‌ها به دلایل مختلف حق زندگی دارند، هر چند در اکثر موارد، ما پیش از آنکه از ارزش و کارکرد آنها مطلع شویم، آنها را برای همیشه از دست داده‌ایم. فاجعه روی داده در مورد گونه‌های نادر گیاهی (به دلیل استفاده دارویی)، در حوزه گونه‌های جانوری هم در حال تکرار است. مثلاً در سال ۱۹۹۱ میلادی، یک گونه کاملاً جدید پرنده در مغازه‌ای در تانزانیا شناخته شد. البته از کل چهار پرنده به دست آمده، تاکنون دو پرنده مرده است. شمپانزه‌های آفریقای غربی هم در آستانه نابودی قرار گرفته‌اند، چرا که براساس یک باور نادرست، ویروس مشابهی با ویروس انسانی ایدز در میان این شمپانزه‌ها وجود دارد و ممکن است در بدن آنها پادزهر مناسبی وجود داشته باشد.
آقای ای.او.ویلسون زیست‌شناس برجسته آمریکایی، با اشاره به روند فزاینده نابودی گونه‌های مختلف جانوری و گیاهی، این فاجعه را به عنوان ششمین مرحله نابودی گونه‌ها و مشابه از بین رفتن دایناسورها در گذشته می‌داند. از زمان کشف آمریکای شمالی توسط اروپایی‌ها تاکنون، صد و ده گونه گیاه و جانوری نادر مختلف، برای همیشه از بین رفته‌اند و چهار صد و شانزده گونه دیگر هم در آستانه نابودی قرار گرفته و یا تاکنون نابود شده‌اند. تقریباً هفت هزار گونه مختلف در ایالات متحده در معرض خطر انقراض قرار دارد. از سوی دیگر، همه ساله در دنیا پنجاه هزار گونه برای همیشه از بین می‌روند. ظرف پنجاه سال اخیر، یک چهارم کل گونه‌های موجودات دنیای ما نابود شده اند. لری مستر جانور شناس ارشد مؤسسه حفاظت از جانوران آمریکا (TNC) می‌گوید: «ما باید تلاش خود را بر روی حفظ گونه‌هایی متمرکز کنیم که امکان حفاظت از آنها وجود داشته باشد.» این مؤسسه که ۹ میلیون اکر از زمین‌های حفاظت‌شده آمریکا و کانادا را در اختیار دارد، تاکنون تنها توانسته از نابودی چند گونه معدود جلوگیری کند.
● مهربانی با طبیعت؛ آرمانی ناکام:
همان‌طور که از شعارهای دوستی با طبیعت به عنوان سندروم بدشانسی یاد می‌شود، همه هشدارهای مطرح شده در رسانه‌ها در این موضوع، گویی با انسان‌هایی ناشنوا مطرح شده است. مثلاً شعار «از وال‌ها حفاظت نمایید»، از سال‌های دهه شصت میلادی از سوی گروه‌های حامی حیات وحش مطرح می شود، ولی چنین تلاش‌هایی چندان مؤثر نبوده است. اگر چه از دیر باز از مشاهده وال‌ها به عنوان نماد شکوه طبیعت و یا یک سرگرمی مفرح یاد می‌شد، اما بی‌تردید تماشای این حیوان هیچ تأثیری در حفظ آن نخواهد داشت. چرا که صید غیرقانونی و غیرمسئولانه وال‌ها همچنان ادامه دارد.
براساس یکی از مقالات مجله Nature ،یکی از زیست شناسان دانشگاه «‌هاروارد» اخیراً به دنبال انجام آزمون‌های شناسایی DNA بر روی گوشت‌های وال‌های عرضه شده در بازارهای ژاپن دریافته که تعدادی از این وال‌ها در حوالی ایسلند و احتمالاً با اهدافی علمی صید شده اند!به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها با مشاهده برنامه‌های تلویزیونی حیات ‌وحش فکر می‌کنند که مسأله انقراض گونه‌ها، مشکلی مربوط به گذشته است.
در تبلیغات تلویزیونی نیز از تصاویر دستکاری شده جانوران برای فروش محصولاتشان و تبلیغ برند‌های تجاری، به گونه‌ای استفاده می‌شود که عموم مردم را از درک حقیقت باز می‌دارد. مثلاً در تبلیغات تلویزیونی، ما شاهد دویدن یک ببر در خیابان‌های منهتن هستیم. این تبلیغات باعث می‌شود که این واقعیت که دیگر در خاک کشور ما هیچ ببر زنده‌ای در حیات‌وحش وجود ندارد، برای بسیاری غیرقابل قبول باشد.
بیل مک ‌کیبنف کارشناس برجسته محیط‌زیست و حیات‌وحش، در مقاله‌ای که در مجله Double Take نگاشته، یادآوری می‌کند که ما انسان‌ها آن قدر از زندگی حیوانات فیلم و عکس تهیه کرده‌ایم که دیگر نیاز به اذیت و آزار آنها برای ساخت آثار جدیدتر، کاملاً غیرضروری است.چندی پیش هم در فیلم «مخلوقات بی‌امان»، کارگردان این اثر تکان ‌دهنده، نسبت به سلطه ابرشرکت‌های تجاری سود محور و زیاده‌ طلب بر بازار خرید و فروش تجاری حیوانات باغ ‌وحش به جهانیان هشدار داده بود. چرا که صید غیرقانونی و یا شبه قانونی گونه‌های در معرض خطر و عرضه آنها با قیمت‌هایی نجومی جهت باغ ‌وحش‌ها و سیرک‌ها و باغ‌های خصوصی ثروتمندان، برگ برنده آنها به حساب می‌آید. مثلاً مدیران باغ ‌وحش سن ‌دیگو، اخیراً یک طرح تحقیقاتی پرانتقاد را در مورد پانداها در دست اجرا دارند. بر این اساس، دو پاندای چینی به نام‌های بای‌ یون و شی‌شی به صورت قرض به این شهر آورده شده‌اند. آنان هدفی جز افزایش تعداد بازدیدکنندگان از باغ ‌وحش خود ندارند و در این راه، پرداخت رشوه و برقراری ارتباطات غیررسمی و محرمانه با مقامات چینی، یک بخش انکار نشدنی چنین اقداماتی است. با تبلیغات پر سر و صدای آنان در مورد کمک یک میلیون دلاری به بخش حیات وحش چین و اعزام کارشناسان محیط‌زیست و زیست جانوری به چین، چه تعداد از بازدید کنندگانی که روانه باغ ‌وحش سن ‌دیگو می‌شوند، درخواهند یافت که سود آوری کوتاه مدت و نه حفظ دراز مدت این پانداهای معصوم و دوست‌داشتنی، در دستور کار مدیران این مجموعه قرار دارد؟در این قسمت من باید یک موضوع بسیار مهم و چالش‌برانگیز را در مورد نقش باغ‌ وحش‌ها در حوزه حفظ گونه‌های جانوری در معرض خطر انقراض توضیح دهم. امروز عده‌ای معتقدند که بهترین راه حفظ گونه‌های در معرض خطر، نگهداری و تولید مثل آنها در این باغ‌ وحش‌هاست. هم‌اینک هم در بسیاری از باغ‌ وحش‌ها، ‌این کار با استفاده از خدمات مراکز تحقیقاتی و پزشکی انجام می‌گیرد.
آیا ما با یک سیاه کاری و سفسطه بزرگ روبرو نیستیم؟ و اصولاً آیا می‌توان نگه داری گونه‌هایی که در سایه زیاده ‌خواهی انسان، دیگر در دنیای واقعی و خانه طبیعی‌شان وجود ندارند بلکه در قفس‌هایی کوچک، همراه با از بین رفتن قریب به اتفاق هویت وحشی خود زندانی شده اند، «بقای» یک گونه نامید؟از سوی دیگر، اطلاع‌یافتن از شیوه‌های مورد استفاده در تله‌ گذاری و صید این جانوران، برای اکثر ما شهرنشینان، بسیار تکان‌دهنده است. به علاوه، تجربه بازگرداندن حیوانات زاد و ولد نموده در باغ‌وحش به حیات‌وحش هم، سیاستی شکست‌خورده تلقی می شود.مثلاً پرندگان تکثیر شده در باغ وحش آریزونا، پس از رها شدن در جنگل‌های منطقه، هیچ یک از مهارت‌های تهیه غذا، شکار، لانه ‌سازی و دفاع در برابر دشمنان طبیعی‌شان را بلد نبودند. رها کردن گربه‌های نژاد سیاه‌ گوش در ایالت نیویورک نیز نشان داد، این جانوران به دنیا آمده و بزرگ شده باغ وحش، دیگر هیچ یک از ویژگی‌های رفتاری ذاتی مورد نیاز را برای زندگی و بقا در محیط‌هایی که باید با انواع عوامل جانوری و طبیعی و انسانی به مقابله پردازند، نیاموخته‌اند. اقدامی که در نهایت، به دلیل گرسنه ماندن آنها، تصادف، غرق شدن و یا شکار شدنشان، به نتایج فاجعه‌آمیزی منتهی شد.
نکته مهم دیگر این است که کمیابی یک جانور در طبیعت، به معنای وجود یک فرصت گرانبهای تجاری برای فروشندگان و تجار فعال در این بازار است. آقای جف جی در این زمینه می‌گوید: «قانون بی ‌رحمانه عرضه و تقاضا در حوزه جانوران کمیاب و در معرض خطر کاملاً صادق است. یعنی با کمیابی یک گونه و کاهش عرضه، تقاضا برای خرید آن و به دنبال این امر، قیمت آن در بازار با رشدی سرسام‌آور روبه‌رو می شود.»سیمون‌هابل مدیر اجرایی دفتر آمریکای شمالی صندوق جهانی حیات وحش که وظیفه دنبال نمودن تجارت گونه‌های جانوری در معرض خطر انقراض را به عهده دارد، می‌گوید: «ما با یک بازار پر نوسان و غیر قابل پیش ‌بینی و کنترل رو به‌ رو هستیم که در هر ماه، به نسبت ماه پیش از آن، با تغییراتی اساسی همراه است. مثلاً با انتشار تمبر یادگاری یک گونه کمیاب، موجی از تقاضا برای شکار و به دام انداختن آن حیوان به وجود می‌آید. تعیین یک قیمت بیست دلاری برای یک جفت طوطی کاکلی که پرنده بومی استرالیا می‌باشد، نمونه‌ای کاملاً روشن است.اینک در پاره‌ای از نقاط دنیا مجازات‌ های سخت ‌گیرانه‌ای برای قاچاقچیان گونه‌های حیات وحش در نظر گرفته شده است. مثلاً در چین، قاچاق پاندا با مجازات حبس ابد همراه می‌باشد. در ایالات متحده، بازرگانی که در ساخت محصولات عرضه شده‌شان، مثلاً از پوست، چربی و یا استخوان‌های ببر و یا سایر گونه‌های در حال نابودی بهره برده شده باشند، با تعقیب قضایی رو به‌ رو می‌شوند و حتی در صورت تبرئه شدن آنها هم، این افراد حق شکایت قضایی برای اعاده حیثیت ندارند.
یک نکته تأسف‌آور نیز این است که خریداران محصولات دارویی به دست آمده از حیوانات و گیاهان در معرض انقراض، به ندرت در می‌یابند که به عنوان مثال، روغن و یا استخوان این ببر با شکار غیرقانونی این جانوران زیبا و مغرور و تیز پا به دست آمده است.با وجود همه اقدامات قانونی و حقوقی انجام شده، همچنان تجارت گونه‌های حیات وحش، یک کسب و کار بسیار سودآور بوده و به گونه‌ای تأسف‌آور، مجازات‌های در نظر گرفته شده ، در کشورهای فقیر و در حال توسعه‌ای که زیستگاه اکثر این حیوانات است، بسیار اندک و ناچیز بوده و فاقد اثرات بازدارنده می‌باشد. در چند دهه اخیر، گزارش‌های انتشار یافته از سوی صندوق‌ جهانی حیات وحش، بسیار غم‌انگیز و تکان‌دهنده بوده است. چرا که بازار قاچاق حیوانات در معرض نابودی، بسیار بی‌رحم و فاجعه‌آمیز و بحران‌زا می‌باشد.مثلاً یک قاچاقچی پرنده در سنگال، در سفر دو روزه خود از کشورش به شهر داکار، یک سوم پرنده‌های صید شده‌اش را به دلیل مرگ از دست می‌دهد. این شرایط در مورد بسیاری دیگر از گونه‌های جانوری کمیاب وجود دارد. در آرژانتین، شکارچیان برای به دست آوردن طوطی‌ها از روش فاجعه بار قطع درختان بلندی که احتمالاً طوطی‌ها بر روی آنها لانه ساخته‌اند، استفاده می‌کنند.
اقدامی غیراخلاقی و غیرانسانی که در سال‌های اخیر به از بین رفتن صدها هزار اصله درخت ارزشمند استوایی کییبراچو انجامیده است.من معتقدم که از بین رفتن زیستگاه‌های جانوران، اصلی‌ترین دلیل نابودی گونه‌های مختلف آنها به شمار می‌رود. شورش‌های مردمی نیز دلیل مهم دیگری است. در دنیای ناآرام و ناپایدار کنونی ما، برنامه‌های محافظه‌کارانه و سخت‌گیرانه حفظ گونه‌های ارزشمند و گران‌بهای گیاهی و جانوری از اهمیتی اندک برخوردار است. مثلاً به دنبال وقوع نسل‌کشی‌های دامنه‌دار و جنگ داخلی در رواندا، بیش از چهار صد گوریل آفریقای کوهستانی قتل عام شدند.در این شرایط بحرانی و نگران ‌کننده، رهبران کشورهای در حال توسعه برای کسب مشتی دلار، به راه‌اندازی تورهای شکار برای شکارچیان ثروتمند کشورهای مختلف روی آورده‌اند و شکار گسترده فیل‌های اوگاندایی توسط شکارچی‌های آمریکایی و اروپایی را باید یکی از غم‌انگیزترین رویدادهای قرن بیستم به شمار آوریم. در میانمار نیز، حضور شورشیان در جنگ‌های آسیایی، مرگ غم‌انگیز صدها فیل و خرس و ببر را به همراه آورد.در سایه وقوع ناآرامی‌های تکان‌دهنده کنگو نیز نسل کرگدن‌های سفید آفریقایی ساکن در این منطقه برای همیشه از بین رفت.
همه ساله با انتشار لیست حیوانات و گیاهان منقرض شده، ما یک گام دیگر به سوی نابودی تنوع زیستی کره زمین نزدیک می‌شویم. پس از چپاول احمقانه و سهل‌انگارانه طبیعت در قرن نوزدهم میلادی به ویژه از سوی استعمارگران اروپایی، حداقل انجام تلاش‌هایی ملی و بین‌المللی در جهت حفظ گونه‌های باقیمانده گیاهی و جانوری، می‌تواند تا حدودی امیدوارکننده به نظر آید؛ اما متأسفانه ما در بسیاری از بخش‌ها با شکست روبه‌رو شده‌ایم و در راه حفظ دنیای وحش برای آیندگان، بی‌تردید نیازمند تلاش و همت بیشتری خواهیم بود.
جنیفر بوگو ، جیم متولی
محسن داوری
منبع: WWW.Emagazine.com
انتشاریافته در ماه نامه سیاحت غرب، شماره۶۵