پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


وقتی طراحی آغازمی شود


وقتی طراحی آغازمی شود
چشم‌های مأخوذ به حیا و فروتنی تنیده در جان‌اش، با نخوت بعضی طراح‌های و کاریکاتوریست‌های مطبوعاتی که بر موجی سوار می‌شوند و می‌پندارند بر امواج خروشان دریای طوفانی هنر فائق آمده‌اند، فرسنگ‌ها فاصله دارد. "هادی اشرفی" شاید برای نسل جدید و جوان روزنامه خوان و روزنامه نگار نا آشنا باشد، اما قلم ساده و اثر گذارش برای کیهان خوان‌های قدیم، خوانندگان مجلات ادبی و هنری سال‌های گذشته و حتی نزدیک‌تر: روزگار وصل، مجلات اقتصادی و.. آشناست. طرح‌هایی که از کاغذ کاهی روزنامه‌های ایران به مجلات با کیفیت و معتبری چون لیبراسیون و ... راه می‌گسترد.
لطافت و ظرافت طرح‌های اشرفی با زیبایی شناسی صرف در بعضی از کاریکاتورها که با فضای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی جامعه به شدت بیگانه‌اند، هیچ پیوندی ندارد. اشرفی هنرمند را انسانی از بطن جامعه می‌داند.
این گفت و گو در حالی انجام شد که او هیچ تمایلی به مصاحبه نشان نمی‌داد و این یک بازی فروتنانه نما نبود، حقیقتی بود که خود باور داشت: اثر گذاری و نفوذ فقط از راه ارائه هنر و نه چیز دیگر.
‌● از نظر شما بیان مفهوم در کاریکاتور باید به صراحت انجام شود یا مخاطب می بایست با اندکی تأمل به منظور طراح پی ببرد؟
▪ طبیعی است که اگر هنر تو در تو باشد و لایه‌های مختلفی داشته باشد که مخاطب آن لایبرنت پیچ در پیچ را دور بزند و جاهای مختلفی را ببیند، طبیعتاً آن هنر عمق و معنای صحیح‌تری دارد. من به صراحت معتقد نیستم و سعی می‌کنم مخاطب را مدت‌ها به فکر وادارم. البته در کار ژورنالیستی خیلی مواقع پیش می‌آید که طرح، یک ترجمه مستقیم تصویری است.
● یعنی طرح های مطبوعاتی دارای لایه های کمتری است؟
▪ طبیعتاً همین‌طور است. کاری که برای نمایشگاه و کتاب انجام می‌شود، چون هم زمان بیش‌تری برایش صرف می‌شود و هم مخاطب، زمان بیش‌تری برای دقت در آن دارد، پیچیده‌تر است. در نتیجه در این طرح‌ها معمولاً از عمیق‌ترین بخش دانش و ناخودآگاه طراح استفاده می‌شود ولی وقتی برای مطلبی در مطبوعات طرح کشیده می‌شود، طراحی سهل انگارانه‌تر انجام می‌شود. البته لزوماً این نیست که طراحی در مطبوعات کم ارزش‌تر باشد، اما معمولاً به دلیل کمبود وقت، طراحی مطبوعاتی کم مایه‌تر از طراحی در کتاب و نمایشگاه است.
● به نظر شما کاریکاتور لزوماً باید متعهد به مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و.... جامعه باشد، یا این که می تواند صرفاً یک بیان زیبایی شناسی باشد؟
▪ اگر آدم متعهد باشد که معمولاً هست آن را در کارش بروز می‌دهد. از آن جا که کاریکاتوریست از بطن جامعه در می آید و مسائل جامعه در وجود او رسوب کرده اند، بالطبع تعهدی بر گرده ی خویش احساس می کند؛ یعنی وقتی قلم اش را می زند، این تعهد در حرکت قلم‌اش وجود دارد. من به تعهد معتقدم. یعنی نمی شود آدم فقط به صرف یک سری مسائل زیبایی شناسی و صرف بعضی از تعاریف هنری مثل هنر برای هنر، اثری خلق کند. شاید هنرمند گاهی در تنهایی خودش، مثلاً یک نقاشی آبستره بکشد و به مسائل اجتماعی هم کاری نداشته باشد، اما وقتی برای مردم کاری می کنیم تعهد حتماً باید خودش را نشان بدهد.
● بعضی از کاریکاتورها هستند که به تنهایی منظور را نمی رسانند و لازم است یک متن و نوشته در کنار خود داشته باشند. این نوع کاریکاتورها از نطر شما چه جایگاهی دارند؟
▪ بستگی دارد. ما در نشریه ایرانی روی متنی کار می‌کنیم، وقتی متن را آدم می خواند، به طور طبیعی، تصویری در ذهن‌اش ایجاد می‌شود. گاهی طراح، آن متن را ترجمه تصویری می کند که این بدترین نوع اش است، ولی به نظر من خط، تعهد بیش تری دارد. آن چند خط باید در تنهایی خودش هم مفهومی داشته باشد، یعنی بدون آن مطلب هم بیننده و خواننده را در لحظاتی به فکر وادارد، و قدرت افزودن چیزی به مطلب داشته باشد.
● اما منظور من طرح هایی بود که یک جمله در کنار آن نوشته می شود. آیا این ضعف یک طرح نیست که باید با جمله ای کامل شود؟
▪ پس من منظور شما را بد فهمیدم. به آن نوع کاریکاتور، کاریکاتور شرح دار می‌گویند. خط و رنگ باید در طرح خودش را بیان کند. اگر متکی به ادبیات و نوشته و جمله باشد، در حقیقت از یک چیز دیگر وام گرفته است یعنی طرح به خودی خود ناقص است و با چیز دیگر کامل شده اشت. طرح واقعی نیاز به هیچ توضیحی ندارد، حتی عبارت "بدون شرح" که گاهی در کنار طرح ها آورده می شود زائد است. طرح باید خودش با خودش کامل شود. این جمله معروف که "هر گاه که زبان از کلام باز می ماند، موسیقی آغاز می شود" در مورد طرح نیز صادق است. وقتی آدم از نوشتن باز می‌ماند، طراحی آغاز می شود. در نتیجه طراحی برای خودش یک زبان مستقل دارد. طرحی، طرح است که از هیچ چیز غیر از نفس طراحی استفاده نکند.
● آیا طنز عنصر لازم و ملزوم در کاریکاتور است؟
▪ طنز واقعی با چیزی که امروز در سریال های تلویزیونی دیده می شود، متفاوت است. گاهی هجو و لودگی به جای طنز جا زده می‌شود. در کاریکاتور هم همین طور است. اگر هجو را طنز حساب کنیم، ارزش ندارد. طنز آن است که به یک زبان شیرین دست پیدا کنیم و ارتباطی که بین اشیاء پیدا می کنیم را با یک فاتنزی لطیف‌تری به بیننده منتقل کنیم. طنز، احتیاج به دانش و شنتاخت خاص دارد. وقتی موضوع در لفافه‌ای از طنز صحیح پیچیده شود، قابل قبول است. ممکن است این طنز، طنز سیاه هم باشد، اما جوهر طنز را داشته باشد.
● در کاریکاتورهای شما، اشیاء در حکم جاندارانی با تمام عواطف انسانی دیده می شوند و روابط انسانی بسیار مهم جلوه می کنند.
▪ شما اگر به عکسی نگاه کنید که در آن یک آدم وجود داشته باشد قضیه خیلی فرق می کند با عکسی که که هرچند زیبا باشد، اما نشانی از انسان نداشته باشد. ما در عکس اولی، خودمان را می بینیم و در دومی انگار از ما فاصل دارد. آدم، اتفاق دیگری است که در آن عکس افتاده است. در طراحی هم ما با آدم سر و کار داریم. این ماییم که در طراحی درونیات خودمان را نشان می دهیم. آدمی که دردرون اش سرگشتگی هایی دارد و درون خود را می کاود و در طرح بیان می کند. در نتیجه من همیشه دلم می خواهد حرف دل خودم و دیگران را بزنم. گاهی اوقات این حرف ها جنبه انتقادی دارد و گاهی خبری. اشیایی را که انتخاب می‌کنیم هم حالات انسانی احساس آدم را در خود دارند. من دلم می‌خواهد بیش‌تر در مورد آدم صحبت کنم و دراین کار عمد دارم.
● بازی‌هایی که در این دسته از طرح‌ها با اعضاء بدن و به خصوص دست و پا انجام داده‌اید، بسیار جالب است. مفاهیم انسانی و ظریف با اعضای بدن به عنوان شخصیت‌های مستقل نشان داده‌شده‌اند.
▪ ببینید، در درس طبیعی، سلول‌های ماهیچه، شکل خود ماهیچه را داشتند و سلول مغز به شکل خود مغز شبیه بود. مجموعه یک چیز با سلول‌های سازنده آن شباهت شباهت دارد. هر کدام از اعضای بدن انگار چیزی از خود را بیان می‌کنند، همین طور که شما در چشم یک نفر نگاه می‌کنید، احساس او را درک می کنید، در نتیجه یک چشم می‌تواند همه وجود شما را نشان دهد. دیگر اعضاء بدن هم همین طور هستند.
در طراحی هر چه قدر آدم بتواند به سادگی برسد، چه در خط و چه در عناصر دیگری که استفاده می کند، بهتر است. مثلاً اگر بتوان با یک انگشت حرفی را بزنید که قرار است با بدن کامل بیان شود، دیگر لازم نیست بقیه بدن را بکشید. من هم این تلاش را می‌کنم، موفقیت آن هم بستگی به نظر مخاطب دارد.
● هنرمند می‌بایست جهان را دیگرگون ببیند. این دیگرگونه دیدن در کار طراحان کاریکاتوریست بیش‌تر خودش را نشان می‌دهد. دقت نظر و زاویه دید کاریکاتوریست از هنرمندان دیگر متفاوت است.
▪ خط و کاریکاتور خوشبختانه این امکان را می‌دهد که هر چیزی که تخیل می‌کنید را بکشید. برای همین وقتی طراح‌ها می‌خواهند چیزی را بکشند، دیگر به لایه رویی و ظاهری آن کاری ندارند و به داخل آن شیء و سوژه وارد می‌شوند. مثلاً طراح وقتی به کوزه نگاه می‌کند، اگر تخیل کند که داخل کوزه بورد و از آن جا بیرون را نگاه کند، این تفاوت می‌شود. برای همین هم ممکن است فکر کنید کاریکاتوریست دنیا را دیگرگونه می‌بیند ولی واقعاً این طور نیست. دنیا لایه لایه است و درون متنوع و پیچیده‌ای دارد. وقتی یک طرح کشیده می‌شود، ممکن است در نظر مخاطب دیگرگونه جلوه کند اما در واقع یکی از لایه‌های همین دنیا است. اگر هم کاریکاتوریست و هنرمند می‌تواند دنیا را دگرگون کند، تخیل‌اش به او این امکان را می‌دهد و وسعت هنر کاریکاتور است که این اجازه را می‌دهد. شما در نجاری و آهنگری تا یک حد مشخصی می‌توانید چیزی را تغییر دهید اما در کاریکاتور هیچ حدی وجود ندارد. شما می‌توانید با قلم، هر چیزی را که تخیل کنید، بکشید. برای همین هم در رشد کاریکاتور، انیمیشن به وجود می‌آید و به دنیای عجیبی مثل دنیای پلنگ صورتی می‌رسد که با هیچ زبانی نمی‌توان آن را تعریف کرد. این قدرت کاریکاتور است.
هدی امین
گفت و گو با هادی اشرفی؛ کاریکاتوریست
منبع : ماهنامه ماندگار