جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


انیمیشن های کامپیوتری هیجان انگیز نیستند


انیمیشن های کامپیوتری هیجان انگیز نیستند
هایائو میازاکی متولد پنجم ژانویه ۱۹۴۱ کارگردان سرشناس بسیاری از فیلم های خوش ساخت انیمیشن است که در دنیا با استقبال مواجه شده اند. او همچنین یکی از مؤسسان استودیو فیلمسازی گیبلی است که بیشتر در زمینه تولیدو ساخت آثار بلند انیمیشن فعالیت دارد. میازاکی تا پیش از سال ۱۹۹۷ که میراماکس انیمیشن از او به نام «شاهزاده مونونوکه» را عرضه کرد چهره ای نسبتاً گمنام در غرب بود در حالی که فیلم هایش در ژاپن و آسیای مرکزی به موفقیت تجاری بسیار خوبی دست می یافتند و علاوه بر آن با استقبال و واکنش مثبت منتقدان نیز مواجه بودند. برای مثال فیلم «شاهزاده مونونوکه» پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ژاپن است. فیلم بعدی اوSpirited Away از همان ویژگی ها برخوردار بود و همچنین اولین فیلم انیمیشن از ژاپن بود که اسکار می گرفت. «قلعه متحرک هاول» نیز به فاصله دو سال بعد مجدداً نامزد اسکار شد اگرچه از دریافت آن بازماند. فیلم های میازاکی با داشتن موضوعات مشترک همچون رابطه بشریت با طبیعت و تکنولوژی دغدغه های واحدی را به نمایش می گذارند. قهرمانان فیلم هایش اغلب شخصیت های قوی و زنان و دختران مستقل هستند. همچنین تم ضدجنگ یا همان جنگ ستیزی در آثار انیمیشن میازاکی به وفور مشاهده می شود. به طوری که پایان دادن به جنگ انسان ها با خودشان و نیز طبیعت به یکی از انگیزه های قوی شخصیت های انیمیشن در «پرنسس مونونوکه» تبدیل شده است. فیلم های میازاکی همگی بدون استثنا موفق بوده اند و همین موفقیت باعث شده بسیاری او را همتراز والت دیزنی در غرب بدانند. در سال ۲۰۰۶ نشریه تایم از میازاکی به عنوان یکی از بانفوذترین چهره های آسیا در ۶۰ سال گذشته یاد کرد. در ادامه بخش هایی از مصاحبه بلند نشریه الکترونیکی Midnighteye را با این انیماتور برجسته به بهانه اکران تازه ترین فیلمش می خوانید.
آیا حقیقت دارد که فیلم های شما بدون فیلمنامه ساخته می شوند
بله. وقتی کارم را روی یک فیلم شروع می کنم از قبل یک داستان آماده ندارم چون معمولاً وقت این کار را ندارم. داستان وقتی شکل می گیرد که شروع به کشیدن استوری بورد می کنم و بلافاصله پس از این مرحله تولید کار پیش می رود. ما هیچ وقت نمی دانیم داستان به کجا می رسد اما به کارمان بر روی فیلم ادامه می دهیم. این شیوه امن و تضمین شده ای برای ساخت یک فیلم انیمیشن نیست اما متأسفانه من به این شیوه عادت کرده ام.
بنابراین برای این که کار به ثمر بنشیند باید با شخصیت هایتان همراه و همدرد شوید.
مهمتر از این همراهی و همدردی با شخصیت ها مدت زمان در نظر گرفته شده برای یک فیلم است. ما باید این فیلم انیمیشن را در چند ساعت برای تماشاگر به سرانجام برسانیم و مدت زمان فیلم چقدر باید باشد سه ساعت چهار ساعت معمولاً با تهیه کننده ام سر این مسئله بحث می کنیم و او حاضر می شود یک سال فرصت بیشتر هم به من بدهد اما من آن را نمی پذیرم و معمولاً بعد از شنیدن این حرف سرعت کارم بیشتر می شود و تمرکزم بالاتر می رود. نکته دیگر در مورد کارگردانی من این است که از هر چیزی که نیروهای زیر دستم می آفرینند به نحو احسن استفاده می کنم. اگر آنها پیش زمینه ای می کشند که به پس زمینه داستانم نمی خورد آن را دور نمی اندازم و بهترین کاربرد را برای آن پیدا می کنم.
در انیمیشن برنده اسکارتان Spirited Away شخصیت اصلی که دختری به نام «چی هیرو» است متفاوت از دیگر زنان قهرمان در فیلم های انیمیشن پیشین تان است. او خیلی روحیات قهرمان پرورانه ندارد و ما چیز زیادی درباره انگیزه ها و یا سابقه اش نمی دانیم.
من همین طور اتفاقی تصمیم نگرفتم این شخصیت را خلق کنم بلکه این شخصیت بسیار شبیه دختران ژاپنی در این روزهاست. آنها به نظر می آید دچار نوعی بی تفاوتی نسبت به زحمات والدین شان برای خوشحال کردن آنها شده اند. صحنه ای هست که در آن «چی هیرو» وقتی پدرش نام او را صدا می زند فوراً واکنش نشان نمی دهد و در حقیقت بعد از بار دوم جواب می دهد. خیلی ها حتی به من گفتند این بار دوم را تبدیل به بار سوم کنیم چون دختران ژاپنی این روزها اینطور شده اند. آنها فوراً به ندای والدین شان واکنش نشان نمی دهند. آنچه که باعث شد این فیلم را بسازم این بود که هیچ فیلمی برای گروه سنی دختران ده ساله ساخته نمی شود و در حقیقت فیلمی نیست که برای آنها و خطاب به آنها شود. با این فیلم می خواستم به آنها بگویم: «نگران نباشید. در پایان همه چیز درست خواهد شد و چیزی برای شما هم وجود نخواهد داشت و نه فقط در دنیای سینما بلکه در زندگی روزمره. از همین رو باید قهرمانی می داشتم که یک دختر عادی بود، نه کسی که می توانست پرواز کند یا یک کار غیرممکن را انجام دهد و بعد او را در مواجهه با چالش های مختلف قرار می دادم.»
گفته می شود فیلم جدیدتان «پونیو بر پرتگاه لب دریا» با نقاشی های دستی کشیده شده است و از تکنولوژی کامپیوتری بهره ای نبرده است چرا
تجربه به ما می گوید مردم لزوماً با انیمیشن کامپیوتری هیجان زده نمی شوند. ما سال ها در زمینه نقاشی با مداد تجربه داشتیم و در نتیجه فکر کردیم این بار همه کار را با یک مداد ساده انجام دهیم. حاصل کار هم خیره کننده بوده است و برای خود ما تازگی ای داشت که فکر می کنم برای مردم هم داشته باشد. گفته می شود در این فیلم حرکت موج ها و آب دریا بسیار ظریف است اما واقعاً آنچه که می خواهیم با این فیلم نشان دهیم نه فقط این ظرافت بلکه آن دید متفاوت بود. وقتی بچه ها در آب شیرجه می زنند از داخل آب دنیای متفاوتی می بینند که هیجان انگیز است و ما همه می خواستیم این بار با روی آوردن به شیوه های سنتی در انیمیشن سازی این دید متفاوت را داشته باشیم.»
در این فیلم به عنصر دریا و آرامش آن توجه ویژه ای شده است. ایده استفاده از دریا در پی رنگ داستان به کجا برمی گردد
این ایده را در مدتی که در یک شهر بندری اقامت کوتاهی داشتم گرفتم. آنجا بود که زیبایی دریا و طرز فکر مردم ژاپن نسبت به دریا را با تمام وجودم احساس کردم. ما باید به دریا و تمام متعلقات آن احترام بگذاریم. خیلی از این زیبایی ها قربانی توسعه و ساخت و ساز شده است اما چیزی نیست که مردم ژاپن به راحتی آن را فراموش کنند. این فیلم انیمیشن پیام مهمی برای کودکان دارد و آن احترام گذاشتن به طبیعت است. دوست دارم وقتی بچه ها دریا را می بینند احساس کنند موج ها هم زنده اند و جان دارند و اینگونه یاد می گیرند برای طبیعت احترام و ارزش قائل باشند. آنها باید فکر کنند طبیعت زنده است و همین طور هم هست.
یکی از ویژگی های کارگردانی شما این است که به پروسه خلاقه فیلم اهمیت بسیاری می دهید و موقع ساخت انیمیشن هایتان داستان را به هر کجا که دوست دارید فارغ از هرگونه منطق و استدلالی می کشانید. این شیوه کار را چگونه توجیه می کنید
بحث استفاده از منطق در یک فیلم همچون دو روی یک سکه است. نمی توانید فیلمی را با منطق صرف بسازید و یا آنکه همه می توانند با منطق یک فیلم بسازند اما شیوه کار من کنار گذاشتن منطق است. همیشه سعی می کنم اعماق ضمیر ناخودآگاهم را در جست وجوی ایده ها و تصاویر تازه بکاوم چون با آنهاست که می توانم یک فیلم بسازم. همواره به نظرم به جز منطق صرف، مسائل و چیزهای عمیق تری وجود دارند که شما را در خلق یک فیلم خوب هدایت می کنند.
در فیلم های شما همیشه یک حس خوشبینی، امید و اعتقاد به خوبی انسان ها به تماشاگر القا می شوند آیا این چیزی است که عمداً به فیلم هایتان می افزایید.
من خودم آدم بدبینی هستم اما وقتی فیلم می سازم نمی خواهم این بدبینی را به کودکان انتقال دهم. من معتقد نیستم بزرگسالان باید دیدگاه های خودشان را نسبت به دنیا به کودکان القا کنند چون بچه ها قادر به داشتن دیدگاه های خاص خودشان هستند.
مترجم: پروانه محبی
منبع : روزنامه ایران