دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

بازگشت به سرزمین پدری


بازگشت به سرزمین پدری
تصمیم گرفتن سخت است، در کشوری بزرگ شده‌ای و به فرهنگ و زبان آن خو گرفته‌ای، اما ریشه‌ات در جایی دیگر از دنیا است و ناگهان در دوراهی انتخاب قرار می‌گیری. سرزمین مادری یا سرزمین پدری. بنیامین ابراهیم‌زاده یکی دیگر از لژیونرهای ورزش ایران است. جوان ۲۷ ساله ایرانی- آلمانی تصمیم گرفته که برای تیم ملی دیویس کاپ ایران (در واقع همان تیم ملی تنیس ایران) بازی کند. او روزهای اخیر را به تمرین کردن در تهران گذرانده و وقت چندانی برای گشتن در تهران و پیدا کردن نقاط جالب نداشته، اما مشخص است در ایران به او خوش می‌گذرد. اگر ابراهیم‌زاده و هم‌تیمی‌هایش بتوانند تنیس ایران را به جایگاه قبلی‌اش بازگردانند، قطعاً این لژیونر ورزش مثل فریدون زندی محبوب خواهد شد. به خصوص این‌که او هم مثل زندی خوش‌تیپ است.
جالب‌ترین بخش مصاحبه ما زمانی بود که بنیامین به صحبت کردن در مورد ایران پرداخت و پدرش به جای ترجمه کردن حرف‌های او زد زیر گریه.
در انجام این مصاحبه شاهرخ کشاورز و فرشاد صفتی زحمت بسیاری را متقبل شدند.
▪ شما در ایران ورزشکار چندان شناخته شده‌ای نیستید، پس لطفاً خودتان را معرفی می‌کنید؟
ـ من بنیامین ابراهیم‌زاده، ۲۷ ساله متولد آلمان از پدری ایرانی و مادر آلمانی هستم و برای شما از همه مهم‌تر این‌که من تنیسور هستم.
▪ از چند سالگی تنیس را شروع کردید؟
ـ از سه سالگی، از پنج سالگی هم زیر نظر پدرم تمرین کردم و در سن هفت سالگی به مدرسه تنیس رفتم که زیرنظر فدراسیون تنیس آلمان اداره می‌شود، از سن ۲۱ سالگی هم به صورت جدی و حرفه‌ای تنیس را دنبال کردم.
▪ چه شد به تنیس علاقه‌مند شدید؟
ـ پدرم خودش تنیس بازی می‌کرد و به صورت حرفه‌ای هم تنیس را دنبال می‌کرد. این باعث شد من در کنار زمین تنیس بزرگ شوم، این علاقه از بچگی با من بود و از من جدا نشد.
▪ بهترین عنوان و بهترین رنکینگی که در آلمان داشتید چی بود؟
ـ من مدتی کوتاه نفر سوم آلمان بودم و در آخرین رنکینگ اعلام شده در این کشور هم نفر هجدهم شدم، البته من همیشه نوسان داشتم، اما افت شدید هرگز.
▪ در مسابقات دیویس کاپ هم شرکت کردید؟
ـ نه، این دفعه اول است که می‌خواهم شرکت کنم، چون اگر می‌خواستم برای آلمان بازی کنم، تا سه سال حق بازی برای ایران را نداشتم. اما از این‌که می‌خواهم برای اولین بار در این مسابقات شرکت کنم، بسیار هیجان‌زده هستم.
▪ چه شد که به ایران آمدید؟
ـ آقای خروشی رئیس فدراسیون در رنکینگ جهانی که هر ماه اعلام می‌شود، اسم من را دیده بود و مکاتبات اولیه این‌گونه آغاز شد و با توجه به این‌که من دورگه ایرانی و آلمانی هستم به راحتی توانستیم مجوز بازی در تیم ملی ایران به دست آوریم. البته در خودم هم یک احساس وظیفه می‌کردم تا به سرزمین پدری‌ام کمک کنم.
▪ حالا از انتخابت راضی هستید؟
ـ هنوز خیلی زود است که در این مورد صحبت کنیم، اما در این دو هفته که در ایران بودم، همه چیز خیلی خوب و راحت بود و مشکلی نداشتم، ولی قضاوت هنوز خیلی زود است.
▪ قبلاً هم به ایران آمده بودید؟
ـ بله، سال گذشته به کیش رفتم که خیلی جزیره زیبایی است اما فقط برای تفریح بود و تنیس بازی نکردم. پارسال به اردوی تیم ملی فوتبال هم رفتم.
▪ درست است که شما یک تصادف رانندگی شدید داشتید؟
ـ بله، حدود سه سال پیش یک تصادف خیلی بد داشتم که باعث شد مدت‌ها نتوانم تنیس بازی کنم، البته بعد از پشت‌سر گذاشتن مصدومیت سریع به تمرینات برگشتم تا به فرم ایده‌آل برگردم.
▪ شما اضافه وزن ندارید؟
ـ نه، به طور کل استیل بدنی من این‌گونه است، به قول ایرانی‌ها من آدم پری هستم. پدرم هم که می‌بینید همین‌گونه است. البته من تمرینات بدن‌سازی سنگین نیز انجام می‌دهم. کلاً قبول ندارم که باید تنیسور لاغر باشد. چون با توجه به این‌که تنیس ورزش سنگینی است احتیاج به قدرت بدنی زیاد دارد و باید بتوانی ضربات محکمی بزنی تا حریف نتواند برگرداند.
▪ وضعیت تنیس ایران به نظر شما چطور است؟
ـ تنیس ایران نسبت به سطح اول آسیا و جهان فاصله زیادی دارد، اما بازیکنان با استعداد و باانگیزه زیادی دارد. تنها مشکل آنها کمبود تجربه است. ایرانی‌ها باید با بازیکنان خارجی خیلی زیاد بازی کنند. اگرچه مسابقات فیوچرز در ایران برگزار می‌شود، اما باید تعداد این مسابقات خیلی بیشتر از اینها باشد. فقط در صورت بازی با حریفان بین‌المللی است که بازی تنیسورهای ایرانی بهتر می‌شود.
▪ از نظر امکانات تفاوتی بین ایران و آلمان هست؟
ـ از نظر پدرم، این امکاناتی که در ایران وجود دارد، در آلمان نیست، اما به نظر خودم تفاوت‌های زیادی وجود دارد، اما این امکانات نیست که در موفقیت تنیس یک کشور تاثیرگذار است، بلکه تجربه مهم‌ترین عامل است.
▪ نظرت در مورد هم‌تیمی‌هایت در تیم ایران چیست؟
ـ خیلی بازیکنان خوبی هستند، آنها مثل من می‌خواهند تمام تلاش‌شان را بکنند تا وضعیت تیم ملی تنیس ایران بهتر شود.
▪ برای شما سخت نیست که امید تیم ملی ایران در حال حاضر بنیامین ابراهیم‌زاده باشد و خیلی از او توقع داشته باشیم؟
ـ به طور قطع من وظیفه سنگینی بر دوش خودم احساس می‌کنم. این‌که این همه نگاه‌ها به دنبال نتیجه گرفتن تنیس با وجود من باشد هم برایم سخت است و هم خوشحالم که به من امید دارند. امیدوارم این بابت استرس زیاد رویم نباشد و بتوانم کمک کنم و مفید باشم.
▪ اگر امکانش فراهم شود و قرار باشد برای تیم ملی تنیس ایران با آلمان بازی کنید، کدام یک را انتخاب می‌کنید؟
ـ تک نفره ایران، دوبل آلمان.
▪ جواب سیاستمدارانه‌ای بود!
ـ واقعاً نظر اصلی‌ام بود.
▪ تحصیلات شما در چه سطحی است؟
ـ من برای لیسانس رفتم آمریکا در رشته اقتصاد تحصیل کنم، اما بعد از شش ماه به خاطر ایرانی بودنم از آمریکا دیپورت شدم، بعد برگشتم آلمان درسم را ادامه دهم، اما به خاطر این‌که می‌خواستم تنیس را به صورت حرفه‌ای دنبال کنم دیگر وقت درس خواندن نداشتم.
▪ الگوی شما در تنیس کیست؟
ـ بوریس بکر تنیسور مشهور آلمان، دوست دارم روزی مثل او بازی کنم.
▪ تا حالا منصور بهرامی را دیده‌اید؟ او مشهورترین تنیسور ایران است.
ـ بله، حتی یک بار موقعی که ۱۲ سالم بود با همدیگر در یک مسابقه دوبل به نفع کودکان سرطانی بازی کردیم که خاطره و تجربه بسیار خوبی بود. اما وقتی آمدم ایران ایشان را ندیدم. فکر کنم قبل از عید در ایران بودند. از این بابت خیلی متأسفم، او می‌توانست کمک بزرگی برای من باشد.
▪ عید نوروز در ایران چطور بود؟
ـ تجربه جدیدی بود، من هیچ وقت نتوانسته بودم عید نوروز را در ایران باشم. اما یک چیزی این وسط هست و آن هم این‌که در ایران تعطیلات خیلی زیاد است، در حالی که در آلمان برای عید تنها دو تا شش روز تعطیل است.
▪ وقتی فریدون زندی تیم ملی فوتبال ایران را انتخاب کرد، برایش مشکلات زیادی به وجود آمد و دیگر نتوانست در باشگاه‌های آلمان بازی کند، فکر نمی‌کنید برای شما هم این اتفاق بیفتد؟
ـ نه، فکر نکنم مشکلی به وجود آید. تا حالا که این‌گونه بوده است. به هر حال انتخابم یک تصمیم شخصی است و به کسی مربوط نمی‌شود.
▪ تبلیغات منفی در مورد ایران در رسانه‌های غربی زیاد است، از آمدن به ایران نمی‌ترسیدید؟
ـ این تبلیغات وجود دارد و خیلی‌ها هم آن را باور می‌کنند، اما پدرم درباره تمام چیزهایی که در ایران وجود دارد به من توضیح داد. من به قانون و اعتقادات مردم سرزمین پدری‌ام احترام می‌گذارم و از هیچ چیزی هم نمی‌ترسم.
▪ زبان فارسی صحبت نمی‌کنید، تصمیم به یادگرفتن ندارید؟
ـ من فارسی را متوجه می‌شوم، یعنی صحبت‌های شما را می‌فهمم، اما نمی‌توانم صحبت کنم، ولی قول می‌دهم زود یاد بگیرم. البته به خاطر حضور پدرم به عنوان مترجم، من دیرتر یاد می‌گیرم. پدرم خودش هم نمی‌تواند خوب فارسی صحبت کند، بالاخره ۴۲ سال در آلمان زندگی کرده است. (با خنده)
▪ کدام غذای ایرانی را دوست دارید؟
ـ عاشق لوبیاپلو هستم، خیلی غذای خوشمزه‌ای است.
▪ جایی در تهران را دیده‌اید؟
ـ نه، من در این مدت، فقط از هتل آمدم زمین تمرین و برگشتم، بعد از صعود به گروه ۲ جام دیوس‌کاپ، وقت این کارها را دارم. حالا فقط وقت تمرین و مسابقه است، اما می‌دانم تهران جاهای دیدنی زیادی دارد.
▪ چه چیز تهران باعث تعجب شما شد؟
ـ باور کنید فقط ترافیک آن باعث تعجبم شد که واقعاً بیش از حد زیاد است.
▪ ازدواج کرده‌اید؟
ـ نه، هنوز زود است، اما حتماً ازدواج می‌کنم.
▪ برادرت هم تنیس بازی می‌کند؟
ـ بله او چهار سال از من کوچک‌تر است و تنیسور بسیار خوبی است.
▪ او نمی‌خواهد برای ایران بازی کند؟
ـ فعلاً که درس می‌خواند، اما او مثل من شناسنامه ایرانی ندارد، البته الکساندر هم دوست دارد سرزمین پدری‌اش را ببیند.
▪ حرف آخر؟
ـ خیلی خوشحالم که به کشورم برگشتم و می‌خواهم برای سرزمین پدری‌ام بازی کنم. این برایم افتخار بزرگی است. امیدوارم باعث سربلندی مردم ایران، مربیانم، مسئولان فدراسیون و خانواده‌ام باشم، فقط دعا کنید ما بتوانیم صعود کنیم.
نویسنده : پریسا قهرمانی، پویان امیری
منبع : چلچراغ


همچنین مشاهده کنید