پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


عمران و توسعه در حفظ محیط زیست


عمران و توسعه در حفظ محیط زیست
باید از فرهنگ، تمدن و باورهایی صحبت کرد که به واسطه آنچه اسطوره، افسانه یا تاریخ می خوانیمش، از گذشته هر سرزمین و مردمانش روایت می کند، هر چند این آغازی است کهنه و تکراری، اما باید اقرار کرد تکرار اصالت و هویت یک ملت هیچ گاه به کلیشه مبدل نمی شود مگر اینکه مردمان وارث و صاحب آن قصد انکار یا فراموشی آن را داشته باشند.
علاوه بر ادبیات شفاهی و نقل سینه به سینه و گذشته از نوشته های خوانده و نخوانده، آثار بصری نیز وجود دارند که راوی تاریخ اند و حامی اصالت. سرزمین ما به واسطه موقعیت استراتژیک و شرایط جغرافیایی، توانمندی های محیطی و پیشینه تاریخی که داراست، گنجینه یی است ارزشمند از چشم اندازهای طبیعی و آثار باستانی که شناسنامه های گوشه گوشه این مرز و سرزمین را پرداخته اند.
گذشته، آیین عبرت و سند افتخاری است برای امروز ما، تا با آن آینده را نیکو بسازیم. بجا عبرت گیریم و به جای تجربه کردن چندباره تجربه ها درس هایش را به کار گیریم و بهوش باشیم که اسناد افتخارمان را باعث غرور و بالانشینی و مانع بصیرت و پیشرفت نسازیم.
این طبیعت انسان است که به واسطه سرشت پویایش همواره در تکاپو باشد و عزم پیشروی داشته باشد. در همین راستا مدرنیته، معضلی است که گریبانگیر بشر امروز است و مدرنیزاسیون فرآیندی است که گاه به ویرانی سنت ها می انجامد. اما در صورت بهره وری بهینه از آن، می توان در کنار حفظ سنت ها، از پیشرفت ها و منافع حاصل از مدرنیزاسیون نیز بهره برد. اینجاست که تضاد، در چشم انداز زیستگاه های بشری خود را نشان می دهد، همان که نوعی از تضاد مورفولوژیکی را به ویژه در شهرها موجب می شود؛ جایی که در کنار نمادهای فرهنگی و تاریخی، برج های لوکس بنا می شود یا در مجاورت بازارهای قدیمی پاساژهای شیک امروز خودنمایی می کنند. این گونه است که انسان امروزی حین تمایل به مدرنیته و امروزی شدن، کشش درونی به حفظ هویت و آثار گذشتگان خود را آرام فریاد می زند. از سوی دیگر عده یی به واسطه تظاهر به مدرنیته و ادعای اینکه گذشته و سنت ها نماد عقب ماندگی اند و گاهی با اظهار اینکه تکیه به دستاوردهای گذشتگان مان، مانع خوداتکایی و پیشرفت می شود، دست به جایگزینی مدرنیته و سنت می زنند که حاصل آن نوعی تعارض هویتی و تظاهر به پیشرفت در اوج پسرفت است.
یکی دیگر از جنبه های بارز مدرنیته، نگاه مادی گرایانه و اقتصادی به جوانب زندگی است که نمود بارز آن برآورد میزان توسعه یافتگی کشورها براساس معیارهای اقتصادی است. در همین راستا یکی از ترفندهای به کار رفته، توجه به توسعه و ترویج گردشگری به عنوان صنعتی است که حین بازدهی فرهنگی، نقش بسزایی در افزایش بخشی از بازدهی اقتصادی یک کشور نیز می تواند داشته باشد. این وجه تمایز میان کشورهایی است با پیشینه فرهنگی و تمدنی دیرینه با کشورهای نوپای چند قرن اخیر، و مهم نحوه بهره گیری آن دسته از کشورها از این وجه تمایز برای تسریع دستیابی به توسعه یافتگی دوجانبه فرهنگی و اقتصادی است.
یکی دیگر از تهدیدات جدی برای این امتیاز علاوه بر سهل انگاری و نادیده انگاری مردم، ضعف در برنامه ریزی امور است و این در حالی است که برنامه ریزی یکی از اصول بنیادین در مدیریت جهان امروز است.
با توجه به گسترش بی وقفه شهرها و تعدد کلانشهرها، هر گونه کاستی یا عدم کارایی در امر برنامه ریزی شهری، می تواند یکی از اثرات سوء خود را بر همین آثار و اسناد تاریخی و فرهنگی که میراث بر جا مانده از پدران ماست، باقی بگذارد. همان گونه که می دانیم در اداره امور شهرها سازمان ها و ارگان های عظیم فراوانی دخالت دارند که هر کدام با پاره یی اهداف معین به تبیین وظایفی برای دستیابی به آن اهداف پرداخته اند. با توجه به پیشینه چندین هزار ساله سرزمین کهن ما ایران و اصالت و شکوه تمدن و فرهنگ ایرانی و پرداختن به اداره امور مرتبط با گنجینه یی از آثار و اسناد تاریخی و فرهنگی کشورمان، با وجود وظایف بی شماری که بر عهده سازمان های متعدد است، باید به بررسی و شناخت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران، به عنوان یکی از سازمان های اصلی مسوول پرداخت؛ اینکه آیا آن گونه که شایسته است طی فرآیندهای تحولاتی، مراکز سکونتی به ویژه شهرها به عنوان حامی آثار و اسناد تاریخی و فرهنگی کشور ایفای نقش کرده است و در زمره فرآیند برنامه ریزی شهری به عنوان یک عنصر کلیدی محسوب می شود؟ این شناخت و بررسی در حالی است که از سویی به دلیل افزایش جمعیت شهرنشینی و گسترش مراکز سکونتی، عملیات های عمرانی و زیرساختی به سرعت در حال افزایش است و از سوی دیگر اخیراً سازمان میراث فرهنگی به ارائه طرح هایی نظیر طرح تجمیع بافت قدیم شهری یا انجام اقدامات بهسازی و نوسازی پرداخته است.
اینها در حالی است که در صورت عدم نظارت کافی و به موقع این سازمان، بخش عظیمی از بافت تاریخی و فرهنگی کشور با پل ها، سدها، معابر و سایر تاسیسات شهری و زیرساختی جایگزین می شود. در حالی که در صورت نظارت و دخالت کافی و به موقع سازمان میراث فرهنگی و در نظر گرفتن اهمیت این آثار در طراحی و مکان یابی پروژه های عمرانی، می توان حین حفظ بافت تاریخی و فرهنگی شهرها به توسعه و پیشرفت در شهرسازی نیز دست یافت.
از جمله اهداف والای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، دستیابی به شناخت جامع، متوازن و عمیق از گستره جغرافیایی و تاریخی و حضور و نفوذ فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی در حوزه میراث فرهنگی و هنرهای سنتی است. از دیگر اهداف این سازمان عظیم، معرفی فرهنگ و تمدن غنی و ظرفیت های فرهنگی، تاریخی و طبیعی کشور و بهره گیری از مزیت ها و ظرفیت های آن، برای تثبیت و ارتقای جایگاه تمدن ایران در جهان است. در حالی که از دیگر سو یکی از تعهدات انجام پروژه های عمرانی شهری، توجه به حفظ میراث فرهنگی و محیط زیست است. این موضوع نشانگر نیاز به یک تعامل موثر دوجانبه میان این سازمان با سازمان ها و شرکت های مرتبط با امور توسعه و عمران شهری است.
در سال های اخیر بارها شاهد آن بوده ایم که در میانه یا در انجام برخی از پروژه های عمرانی شهری و زیرساختی از رسانه ها اعلام شده است که طی این اقدامات مجموعه یی از آثار تاریخی و فرهنگی یا حتی یک تمدن یا یک شهر کهن ویران شده است یا در معرض خطر ویرانی در آینده قرار گرفته است، البته ناگفته نماند گاهی هم حین بازدید میدانی کارشناسان از مکان اجرایی پروژه ها، یکسری آثار و اسناد کشف و ضبط شده است. آیا می توان گفت مکان یابی پروژه های عمرانی و زیرساختی به عنوان موضوعی برای مطالعات موردی تیم های کاوش باستان شناختی تبدیل شده است؟ گاهی این موضوع موجب تاخیر یا حتی تعلیق یک پروژه و تحمیل زیان اقتصادی و عمرانی می شود و این نظارتی است در حکم نوشداروی پس از مرگ و اینجا است که جز حسرت و تاسف چیزی میسر نیست.
آیا در صورت کاوش به موقع و ثبت صحیح و تهیه اسناد لازم نمی توان حجم عظیمی از این نابسامانی های فرهنگی و اقتصادی را کنترل کرد. آیا بودجه و امکانات لازم و کافی جهت تهیه و کاربرد نقشه های موضوعی، با دقت و مقیاس مناسب برای جانمایی حدود اماکن و آثار تاریخی و فرهنگی کشور وجود ندارد یا اینکه باید ناباورانه اظهار داشت این امور ارزشی برای صرف هزینه و امکانات...؟ آیا نقشه ها و اسناد موجود به روز و مناسب هستند تا به عنوان مرجعی برای مکان یابی پروژه های عمرانی در اختیار سازمان ها و شرکت های مسوول قرار بگیرند؟ آیا به واقع تمام این مسوولیت ها و کاستی ها تنها منحصر به سازمان میراث فرهنگی است و همکاری های لازم از سوی سایر ارگان های ذی ربط صورت می گیرد؟ همه اینها در حالی است که همچنان معابر و پل های عریض باعث از هم گسیختگی یک بنا و حتی یک مجموعه قدیمی می شود (آنچه نمودی از آن ساخت خیابانی است که مسجدی کهن را در شهر تبریز به دو نیم کرده است) دریچه های سد روی آثار مانده از یک تمدن کهن گشوده می شود(سیوند و حکایت هایی که همچنان باقی است)، سازه یی از آهن و سیمان در میان خشت و گل قد علم می کند(بنای کتابخانه مرکزی در میان بافت تاریخی یزد، هر چند نیمه کاره متوقف شده است)، بناهای تاسیساتی آثار تاریخی و فرهنگی را مدفون می کند، سنگ نبشته ها به سرقت می روند (ناپدید شدن کتیبه های ارزشمند حرایم باستانی که نمونه هایش بی شمارند)، در حالی که چند قدم آن طرف تر بر تابلویی می خوانید؛ «بافت تاریخی تحت حفاظت میراث فرهنگی».
آیا فرهنگ سازی کافی و به موقع صورت گرفته است؟ آیا آن گونه که شایسته است، فناوری های پیشرفته را برای شناخت، حفظ، اداره و بهره وری از آثار و اسناد فرهنگی و تاریخی کشورمان به کار گرفته ایم؟ مگر نه اینکه یکی از اهداف این سازمان، دستیابی به جایگاه واقعی کشور به عنوان یکی از قطب های گردشگری جهان، از طریق توسعه کمی و کیفی گردشگری ملی است، آیا به واقع این جایگاه واقعی کشوری غنی چون ایران است؟ امروزه با وجود همه تحولات و پیشرفت ها جهانیان سعی در حفظ آثار و بناهای تاریخی دارند، هر چند نگاه بشر امروز علاوه بر اندکی ناسیونالیسم، دید مادی گرایانه نیز به خود گرفته است. جنبه ناسیونالیسم همان تاریخ است و حماسه و فخر فرهنگی و جنبه مادی گرایانه همان غلبه اقتصاد جهانی و تبادلاتی است که ابزار اساسی دستیابی به رشد و توسعه امروز کشورهای جهان است. پس بایسته و واجب است که بیش از این هوشیارانه و با عزمی راسخ و توانمند گام برداریم و کاستی ها را اندکی جبران کنیم، هر چند از دست رفته ها دیگر دست یافتنی نخواهند بود.
سیما دینیاریان
منبع : روزنامه اعتماد