دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مناظره با...


مناظره با...
ما ایرانی ها علاقه عجیبی به جنس خارجی داریم. بسیاری از ما کادو و هدیه یی که می خواهیم به کسی بدهیم، اگر مارک خارجی باشد آن را ارزنده تر و به اصطلاح «جاسنگین تر» می پنداریم.
این روزها البته بازار کالا و تولیدات بنجل چینی بخشی از ابهت و واله جنس خارجی را خدشه دار کرده است، اما هنوز هم «فرشته » مرغوبیت برچسب ساخت آلمان، فرانسه، امریکا و دست کم ژاپن را با خود حمل می کند. جالب است که این سنت حمیده در میان مسوولان و نخبگان سیاسی ما نیز وجود دارد منتها به شکل دیگری. به این شکل که آنان حاضرند با مسوولان و همتایان دیگر، با خبرنگاران و مردمان دیگر به بحث و جدل یا همان گفت وگو یا دیالوگ و به زبان خودمانی تر، به مناظره بنشینند، مشروط بر آنکه این «دیگران» خارجی و ترجیحاً اروپایی یا امریکایی باشند.
همان طور که مردم عادی تی شرت یا شلوار لی یا شکلات خارجی را به وطنی اش ترجیح می دهند، بسیاری از مسوولان ما هم که به هر حال رگ و پی شان از همین مردم است مناظره و گفت وگو را دوست دارند و طالب آن هستند، مشروط بر آنکه با مسوولان چشم آبی و موبور اروپایی یا امریکایی باشد. رئیس جمهور اصلاح طلب مان، تز «گفت وگوی تمدن ها» را مطرح کردند و خواهان دیالوگ ایران اسلامی با فرهنگ ها و تمدن های دیگر (بخوانید عمدتاً غربی) شدند در حالی که همکاران و همفکران ایشان کمتر حاضر شدند دیالوگ یا گفت وگو را با رجال و چهره های وطنی داشته باشند.
بماند آقای هاشمی رفسنجانی که اساساً چندان اشتیاق و علاقه یی به باب گفت وگو و دیالوگ نداشتند چه با خارجی یا وطنی. آقای احمدی نژاد نیز به نوبه خود میل و اشتیاق زیادی به مناظره و گفت وگو با دانشجویان و استادان دانشگاهی کلمبیا نشان دادند و ساعت ها با آنها به بحث و گفت وگو نشستند اما یک صدم آن میل و اشتیاقی که نسبت به گفت وگو و پرسش و پاسخ با استادان و دانشجویان امریکایی نشان دادند را حاضر نشدند چند هفته بعدش با استادان و دانشجویان دانشگاه تهران داشته باشند.
جناب احمدی نژاد بارها و بارها جرج بوش را به مناظره دعوت کرده اند و حتی زمان و مکان و عرصه آن را به رئیس جمهور واگذار کرده اند. در حالی که یک هزارم این تمایلی که نسبت به مناظره با رئیس جمهور امریکا نشان می دهند را حاضر نشدند با روسای جمهوری سابق مملکت خودمان داشته باشند.
ظرف چند سالی که ایشان سکان هدایت کشتی ریاست جمهوری کشور را به میمنت و مبارکی در دست داشته اند کمتر فرصتی را برای انتقاد و به زیر سوال بردن سیاست های «عصر سازندگی» و «عصر توسعه سیاسی» از دست داده اند. به کرات سیاست های اسلاف خود را در کلیه عرصه های داخلی و خارجی از اقتصاد و کشاورزی و اجتماعی گرفته تا هسته یی و فرهنگی به زیر سوال برده اند اما حتی یک بار نیز حاضر نشده اند تا این تخطئه ها و انتقادات را در یک فضای دوطرفه و با حضور نمایندگانی از جانب «متهمین» انجام دهند.
خبط و خطای هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی هر قدر هم سنگین و سهمگین بوده باشد، گمان نمی رود که هرگز به پای اشتباهات و خطاهای جرج بوش در حق ایران برسد. حتی خود آقای احمدی نژاد نیز که در زمان هر دو رئیس جمهور قبلی سمت کارگزار آنان را داشته اند، به نظر نمی رسد که قلباً آنان را در ردیف جرج بوش بپندارند که اگر چنین می بود ایشان علی القاعده از عهده داری سمت های فرمانداری یا استانداری و... که در زمان آن دو بزرگوار داشته اند می بایستی سر باز می زدند و با تقدیم استعفایشان، در مظلمه دولت های آنان شریک نمی شدند. بنابراین بعید به نظر می رسد که جناب احمدی نژاد که افتخار همکاری در دولت های قبلی را داشته اند، هاشمی و خاتمی را گناهکارتر یا خطاکارتر از جرج بوش بدانند. در آن صورت چگونه است این قدر مصر هستند با جرج بوش به مناظره و گفت وگو بنشینند اما از مناظره و گفت وگو با اصلاح طلبان اکراه دارند؟
مناظره با مخالفان، نه «فرشته نجات» است و نه لزوماً چیزی را می تواند عوض کند و نه حتماً به تغییر سیاست های فعلی منجر خواهد شد. اما رواج فرهنگ مناظره با «خودی ها» و نه لزوماً با «خارجی ها» دست کم این فایده را دارد که می تواند برخی زوایای تاریک ذهن مردم را در قبال سیاست های گذشته و حال روشن کرده و با آگاهی بخشی سیاسی و اجتماعی کمک به ارتقای فرهنگ سیاسی جامعه کند. به علاوه مناظره می تواند از سوی دیگر همچون آینه یی فراروی مسوولان، برنامه ریزان و مجریان قرار گیرد تا بتوانند به نقاط قوت و ضعف استدلال های خود وقوف بیشتری یابند و بالاخره مناظره با «خودی ها» می تواند به مثابه تمرینی باشد برای روزی که ممکن است بالاخره به فتح الفتوح نائل شویم و به مصاف مناظره با جرج بوش پدر یا گوردون و براون پدر برویم.
صادق زیباکلام
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید