پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ساده باشیم سیدعلی کلمات ما را بردند


ساده باشیم سیدعلی کلمات ما را بردند
آیا گفتار را باید همان پارول فردیناند و سوسور تلقی کنیم؟ در این صورت کل زبان بالفعل، اعم از گذشته و اکنون و آینده، گفتار است و لاجرم شاعران همه زبان ها و زمان ها و مکان ها شاعر گفتار از کار درمی آیند.
و اگر گفتار را معادل مفهوم بسیار سیال و نسبی محاوره فرض کنیم، آنگاه شعر گفتار را در زبان فارسی نه تنها تا فروغ فرخزاد و اسماعیل شاهرودی که تا رودکی و اباحفض می توان ردیابی کرد. راحت بگویم و خلاص، شروع شعر همیشه از گفتار است اعم از شعر دانته که شروع شعر ایتالیایی است یا شعر شهریار که شروع شعر ترکی آذری است.
«ساده باشیم سیدعلی،» من این ندا فقط یادم مانده از دست نوشته ای که شاعر در نیمه اول دهه هفتاد برای چاپ در یکی از نشریات آن ایام سپرده بود. اما صالحی تا برسد به شعر گفتار مورد علاقه خود، بر بستری که شرح دادیم سالیان درازی است راه سپرد.
در این سالیان مجموعه های بسیاری منتشر کرد چه تحت تاثیر شاملو چه تحت تاثیر ترجمه های شعر سیاسی رایج، علی الخصوص از امریکای لاتین، تلاش برای عبور از محدودیت های شعر ناب در آنها آشکار است.
خوانندگان شعر آن سال ها حتماً یادشان هست مباحثه ای که او بر سر سطربندی شعر و در مخالفت با نوشتار پلکانی و مصراع به مصراع به راه انداخته بود. مباحثه ای که البته شور و شوق چندانی به پا کرد به جای خاصی هم نرسید، چرا که دیرهنگام و فاقد مبنای استوار و عمیق نظری بود و خود شاعر هم پس از چاپ «مثلثات و اشراق ها» چندان پیگیر آن نشد.
اقداماتی از قبیل «بازسرایی» گاتاها و غزل غزل های سلیمان هم اگرچه در جای خود بی اهمیت نبود، فعالیت های حاشیه ای و بی ارتباط با پروژه اصلی شاعر به شمار می آمد. بیابان را سراسر مه گرفته بود و شاعر از این میان بیرون شدی می جست.
لحظه انتخاب در حیات شاعری سیدعلی صالحی، چنانکه هر شاعر دیگری، سرانجام از راه می رسید. او می توانست مثل سیروس رادمنش و یارمحمد اسدپور به نظاره مدال های ناب روی سینه خود مشغول بماند در آینه، و می توانست قاعده دیگر کند، مثل هرمز علی پور که پس از مجموعه ای درخشان در اوج اجرای شعر ناب، «نرگس فردا»، رو به آفاق دیگری کرده بود.
از قضا مشابهت ها و تواردهای کار این دو شخص با هم که علی قول علی پور تا «سارا» منظومه چاپ نشده اش و آخرای دهه ۵۰ قابل ردیابی است، برملا می کند که شعر گفتار در حقیقت از بسیاری لحاظ ادامه منطقی و آن روی سکه شعر ناب است، چنانکه پیشتر گفتیم و برخلاف آنچه در نظر اول می نماید، و نه گسستی ریشه ای از آن.
آیا صالحی به سراسر درنیافت که علاج آن موج گرفتگی در انفجار آن زبان الکن از درون، زبانی که بر بنیاد روایت فرموده فرهنگستان از «زبان پاک» راه را بر تجربه ورزی بسته می داشت، چه با به دست دادن تعریفی صلب و بخشی قالب از خود به تضادها و تقابل های کاهنده و فرصت سوز خود با زبان های غیررسمی فارسی و غیرفارسی دامن می زد؟
از منظر اولین نظریه پرداز تمام عیار چندآوایی، میخائیل باختین، اصلاً فرهنگ بماهو فرهنگ امری چندآوایی است، و اگر تک آوایی امری لاجرم انتزاعی است و مفروضی صرفاً نظری هم نباشد، از این منظر گونه ای عارضه و شاید نوعی رویکرد به فرهنگ از کار درمی آید. به همان صورت که فی المثل زبان را فی نفسه آهنگین تلقی می کنیم اما می توانیم (کمااینکه توانسته ایم) شعر بی آهنگ و حتی ضدآهنگ بنویسیم.
چنین رویکردی اما میسر نمی شود مگر با چشم پوشی عمدی از آهنگ کلام، و به عبارت دقیق تر با برجسته سازی غالب (Dominant) کردن دیگر مولفه های کلام بر آهنگ، در همین قیاس می توانیم کلمه افلیا را با آن همه رزنانس که دیدیم به صورتی و در زمینه ای به کار بریم که گویی آن همه مدلول را دور می زند و مستقیماً خواننده را مصداق عینی خود در تاریخ اسکاندیناوی اصابت می دهد. اما روشن است که چنین رویکرد تقلیدی و سرکوبگرانه اگر هیچ مقاومتی هم در برابر نبیند، خود همیشه به دست خود گور خود را می کند.
کثرت معنای واژه نه امری عرضی که ذاتی زبان است. حرف، به قول خیلی معروف، حرف می آورد، معناهای متعارض یکی پس از دیگری و حتی همه همزمان با هم در برابر هم صف می کشند و ذات زبان اگر وجود داشته باشد اصلاً، در همین ذات به ذات شدن و «بی ذاتی» است که خود را آشکار می کند.
وقت آن رسیده بود و بلکه از وقتش گذشته بود که شعر فارسی در آن صدای مسلط و قاهر بشورد که روزگاری از حنجر ذکاءالملک فروغی و زمانی از دهان ابوالحسن نجفی شنیده می شد و آیا روشن نبود که اگر این شورش منجر شود صرفاً به نوعی جابه جایی که ضمن آن پادشاهی تکیه بر تخت پادشاهی زند که با او در اقلیمی نمی گنجید قبلاً، شعر فارسی در حقیقت به چیزی دست پیدا نکرده مگر به همان قصه پرغصه اعضای دیر و دور؟
این بار باید قیام علیه نفس پادشاهی، علیه نفس تک آوایی تدارک می شد و درست در همان سال هایی که برخی شاعران در تدارک چنین قیامی بودند، آقای صالحی رای خود را به نفع حاکمی دیگر به صندوق انداخت، حاکمی علی الظاهر همان قدر خودکامه که خود نام او را گذاشته بود «گفتار».
هوشیار انصاری فر
منبع : روزنامه شرق