جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تئاتر ایران جامعه را فراموش کرده است


تئاتر ایران جامعه را فراموش کرده است
اگر نمایش‌هایی که این روزها روی صحنه‌های تئاتر کشور هستند، تصویربرداری شوند و ۳۰ سال آینده به نمایش درآیند، آیا مخاطبان آن روز، نشانی از جامعه امروز را در این آثار خواهند دید؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش، کافی است زحمت کشیده و سری به سالنهای نمایشی تهران بزنید و به تماشای چند اجرا بنشینید. بعد از آن هم فهرست آثار روی صحنه رفته طی یک سال گذشته را مرور کنید و تعدادی از نمایشنامه‌های اجرا شده را بخوانید.
جوابی که از این تلاش و تحقیق به دست خواهید آورد، تنها یک جمله است؛ هیچ تصویر و نشانی از جامعه امروز روی صحنه تئاتر ایران دیده نمی‌شود.
اگر به فهرست آثار بزرگ نمایشنامه‌نویسی در ۱۰۰ سال اخیر نگاهی بیندازید و نوشته‌های نویسندگان مطرح قرن گذشته را مرور کنید، خواهید دید اغلب این متون برآمده از واقعیت‌های پیرامونی و مسائل و رویدادهای جامعه آنهاست. ایبسن زمانی «خانه عروسک» را نوشت که مسائل و خواسته‌های جنبش زنان، تازه داشت در اروپا شکل می‌گرفت.
همچنین این نویسنده هنگامی نمایشنامه «دشمن مردم» را منتشر کرد که بحث درباره کاستی‌ها و ضعف‌های دموکراسی‌های نوپای اروپایی در همه محافل شنیده می‌شد. تئاتر «اپیک» برتولت‌برشت هم به نوعی فرزند زمان خویشتن بود و در آنها او به تحلیل و نقد اندیشه و کردار مردمان همدوره‌اش می‌پرداخت.
در آن سوی اقیانوس اطلس، نویسندگان آمریکایی نیز در واکنش به نظام سرمایه‌داری که طبقات پایین جامعه را له می‌کرد، دست به قلم بردند و نمایشنامه‌های متعدد نوشتند. یوجین اونیل در «گوریل پشمالو» اسارت انسان در چرخ‌های جامعه صنعتی را روایت کرد و آرتو میلر در «مرگ یک فروشنده» و «همه پسران من» به نقد نظام سرمایه‌داری و اختلاف طبقاتی پرداخت.
اما کارنامه تئاتر ایران در چند سال گذشته، نشان‌دهنده آن است که گویا این هنر چندان علاقه‌ای به جامعه امروز و مشکلات و مسائل آن ندارد. در توضیح و تشریح این وضعیت، کارشناسان و هنرمندان دلایل متفاوتی ذکر می‌کنند. پاره‌ای به ممیزی اشاره می‌کنند که فضا را برای اجرای نمایشنامه‌های اجتماعی محدود کرده است. برخی دیگر به ضعف نمایشنامه‌ها اشاره می‌کنند که در شاخه متون اجتماعی بیشتر به چشم می‌آید. افرادی هم هستند که دلیل این وضعیت را در عدم استقبال تماشاگران از چنین نمایشنامه‌هایی می‌بینند.
ضمن پذیرفتن برخی از این علت‌ها، اما همه اینها نمی‌تواند عاملی برای چشم‌پوشی از جامعه در تئاتر باشد.
دلیل هر چه باشد، متاسفانه باید گفت که جامعه امروز ایران هیچ بازتابی در تئاتر کشور ندارد. این بی‌اعتنایی به زندگی مردم نه تنها در آثار تراژیک و جدی دیده می‌شود، بلکه به نمایش‌های کمدی و خنده‌آور نیز سرایت کرده است.
اگر تئاتر کمدی ایرانی در قالب سیاه‌بازی و روحوضی، در تمام دوره‌ها سوژه‌های خود را از مردم و جامعه پیرامونی الهام می‌گرفت و به نقد تضادها، ضعف‌ها و کژی‌های آن می‌پرداخت؛ امروزه کمتر به مسائل و مشکلات روز می‌پردازد.
در مقابل جریان تئاتر امروز کشور، این پرسش بزرگ خودنمایی می‌کند؛ هنرهای نمایشی ایران، چرا چشم‌هایش را به روی جامعه و زندگی امروز مردم بسته است.

مهدی یاورمنش‌
منبع : روزنامه جام جم