شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


کی به کی محتاج بود؟


کی به کی محتاج بود؟
تلویزیون قسمت آخر سریال بیداری را تکرار کرد و پشت صحنه آن را نیز نشان داد که البته امروز نیز آن را دوباره پخش خواهد کرد. سریال بیداری، سریال درجه اول و برجسته تلویزیون نبود و رویه حاضر، حاکی از آن است که پخش پشت صحنه‌‌ها به روال ثابت تلویزیون تبدیل شده است.
حال این پرسش مطرح است که چرا پشت صحنه سریال‌‌ها پخش می‌شود و چه اثراتی بر آن مترتب است؟ و مهمتر از آن، پیامد‌های پیش‌بینی نشده این نمایش‌‌ها که قطعا نیت مدیران سیما در پخش آن نیست، چیست؟
«اروینگ گافمن» بحثی دارد پیرامون جلوی صحنه و پشت صحنه. او بر این باور است که افراد برای نمایش موفق خود، روی صحنه تلاش فراوانی کرده و از ابزار‌ها، ادا‌ها، و پوشش خاصی استفاده می‌کنند که نمونه بارز آن رفتار، لباس، شیوه بیان، شیوه رفتاری و حتی دستخط پزشکان است که می‌توانند با آن، به خوبی میان خود و بیماران، و حتی میان خود با پرستاران و دیگر کارکنان بیمارستان تمایز بگذارند، اما نوع نمایش خود در پشت صحنه با جلوی صحنه تفاوت دارد. رفتار افراد در پشت صحنه، رفتاری است شخصی و غیررسمی. همچنین به تعبیر گافمن، افراد تلاش دارند تا دشواری‌‌های خود را برای نمایش موفق جلوی صحنه، مخفی کنند، تا دیگران نفهمند آنها چه زحمتی برای آن حضور موفق داشته‌اند، چه خطا‌هایی مرتکب شده‌اند و حتی چه باج‌‌هایی داده‌اند یا خفت‌‌هایی کشیده‌اند. تمایز میان پشت صحنه و جلوی صحنه، یکی از اساسی‌ترین وجوه مدیریت نمایش خود است.
اما آنچه تلویزیون از پشت صحنه‌‌ها نشان می‌دهد، بر هم زدن تصویر ذهنی مخاطب از این نمایش است؛ یعنی ما باید در این سریال، صحنه بهشت را باور کنیم، اما وقتی متوجه غیرواقعی بودن آن می‌شویم، رازآلودگی آن و در نتیجه، باورپذیری ما و هم‌ذات پنداری ما با آنچه نشان داده می‌شود، از بین می‌رود. ما می‌دانیم که نمایش می‌بینیم، اما انتظار داریم که کارگردان آنقدر تلاش کند تا ما از فهم این‌که «نمایش» می‌بینیم فارغ شویم و خود را غرق در آنچه می‌بینیم، بکنیم.
شرط این، مشخص کردن دقیق مرز‌های میان راوی و روایت است. رمان پست مدرن و فیلم پست مدرن، این مرز‌ها را شکسته‌اند و راوی گاه با مخاطب و خواننده وارد گفت‌وگو می‌شود، اما هنوز اثرگذاری بیشتر فیلم و رمان بر پایه عناصر مدرن آن است و سخن گفتن با خواننده جلوی دوربین، علاوه بر آن‌که نشان از گسیختگی و آشوب در عالم دارد، می‌تواند نوعی تفنن هم به شمار رود. البته مسلم است قصد تلویزیون از نشان دادن پشت صحنه‌‌ها، داعیه‌‌هایی نیست که هنر پست مدرن دارد و برای همین، از این بعد باید صرف نظر کرد.
اما مهمتر از جنبه هنری این نمایش، پیامد‌های فرهنگی و اجتماعی آن است. یکی از مهمترین ابزارهای نفوذ اجتماعی، تأکید بر جزییات است و نمایش غیررسمی از یک مسأله رسمی. تحقیقات روانشناسی اجتماعی نشان می‌دهد که خطا‌های «کوچک» افراد بزرگ، آن‌ها را جذابتر می‌کند، چون آنها را برای ما انسانی‌تر و زمینی‌تر می‌کند. محبوبیت «کندی» پس از خطای در تصمیم‌گیری در حمله به کوبا، به دلیل آن بود که مردم معمولی جامعه آمریکا، دیدند که کندی هم اشتباه می‌کند و مانند آنهاست، یا ‌اندکی شبیه به آنهاست. نشان دادن پشت صحنه سریال‌‌های تلویزیونی، می‌تواند به افزایش نفوذ و محبوبیت آنها در میان مخاطبان منجر شود، چون گاه خطا‌های آنها و برداشت‌‌های پی‌درپی از یک نما را نشان می‌دهد و تلاش برای ساخت یک سریال را و تعداد بسیار دست‌اندرکاران آن را و نیز مخاطب می‌بیند که بازیگر فیلم که ما نمایش بی‌نقص وی را در اصل سریال (جلوی صحنه) دیده‌ایم، پشت صحنه خطا هم می‌کند و این خطا در کنار آن موفقیت برای ما جذاب است.
همیشه بیان «درباره» یک موضوع جذابتر است تا بیان خود آن موضوع. این‌گونه است که بازیگر و فیلمبردار و کارگردان و طراح صحنه و ... می‌شود «گروه مرجع» جوان ما و این چیزی است که احتمالا مد نظر سیما از نمایش این پشت صحنه‌‌ها نیست.
آنچه از دست‌اندرکاران برنامه‌‌های تلویزیونی و روابط صمیمانه آنها و تمرین‌‌های آنها نشان داده می‌شود، مطابق با هنجار‌های رسمی جامعه نیست، اما ظاهرا از آن گریزی نیست و هر جمع که چندین ماه با هم کار می‌کنند، بینشان صمیمیت ایجاد می‌شود، به ویژه اگر روابط چهره به چهره داشته باشند، ولی آیا باید این صمیمیت را نشان داد و بر آن تأکید کرد و آن را به عنوان یک ارزش نشان داد؟
منظور از این نوشته، نه نفی تلاش دست‌اندرکاران سریال‌‌های تلویزیونی است و نه بیان سوءنیتی در مدیریت سیما، بلکه برجسته کردن عوارض و پیامدهای رفتاری است که منظور عاملان آن نبوده است و نتیجه‌ای که چندان پذیرفتنی نیست. هنرمندان بخشی از گروه مرجع جامعه هستند، اما مسأله در تعیین‌اندازه آنهاست. در نظام فرهنگی جامعه، سهم هنرمندان (و مشخصا هنرمندان تلویزیون و نه سینما) چقدر است و تا چه‌ اندازه باید برای آن هزینه کرد و این هزینه چقدر فایده دارد؟
تلویزیون بلندگودار جامعه است و باید همه جنبه‌‌های جامعه ایرانی را پوشش دهد، نه اینکه تنها برای خود تبلیغ کند. آیا همین‌اندازه تبلیغ هم درباره پشت صحنه و مقدمات راه‌اندازی یک نیروگاه یا سد، برپایی یک همایش بین‌المللی، سامان دادن یک اردوی دانشجویی و دانش‌آموزی و... در تلویزیون به صورت یک رویه درآمده است؟ ظاهرا چنین نیست و نمایش پشت صحنه سریال‌‌ها، وزن تولیدات تلویزیونی را در جامعه بالاتر از دیگر بخش‌‌ها قرار داده و برخی از مشکلات فرهنگی جامعه از همین ناشی شده است.
آیا موفقیت تلویزیون در عرصه فرهنگ، آن ‌اندازه بیشتر از موفقیت دیگر بخش‌‌های فرهنگی و نیز موفقیت‌‌ها در عرصه اقتصادی و علمی است که این همه بر آن تأکید شود؟ به علاوه در همین بخش، تلاش‌‌های در سینما، کاملا نادیده گرفته می‌شود و تأکید بر پشت صحنه سریال‌‌ها، باعث می‌شود تا تعریف از فیلمسازی، بر نوع خاصی از آن متمرکز شود و این نادرست است.
نکته آخر این که، ظاهرا کسانی که در تهیه سریال‌‌ها دستی دارند، بابت زحمات خود دستمزد دریافت می‌کنند. مشکلات تهیه در سینمای ایران و کاهش شدید میزان مخاطب، فیلمسازی و حتی سینما را بیش از پیش به تلویزیون محتاج کرده است، اما وقتی با ساخت سریال و پخش آن، که هزینه آن نیز پرداخت شده، نوعی رپرتاژ آگهی نیز برای تهیه‌کنندگان و بازیگران آن نیز پخش شود (به ویژه که وقتی چیزی برای خود ساخته می‌شود، برای آن مایه فراوان می‌گذارند و برای همین، تأثیرگذار خواهد شد)، روابط قدرت دگرگون می‌شود.
آنها که منتفع از تلویزیون هستند و به علاوه پخش سریال بدون پشت صحنه هم در هر حال محبوبیت و شهرت، یعنی نفوذ و ثروت اضافی، کسب می‌کنند، با نمایش بی‌نیازی و استغنای خود، جایگاه خود را بالاتر می‌برند و آن که بیش از همه هزینه می‌کند، باید تشکر فراوان هم بکند و باز هم از آن ناراضی باشند و نظارت وی را تحمل نکنند.
و هنگامی که یک لطف (در نمایش پشت صحنه) چندین بار تکرار شد، به وظیفه تبدیل می‌شود و دیگر نمی‌شود آن را حذف کرد. بر خلاف نظر حافظ، تلویزیون به آنها مشتاق بود و آنها به او محتاج بودند، اما آنچه نشان داده می‌شود، چنین نیست و همین نمایش، واقعیت را هم عوض می‌کند.
دکتر محمدرضا جوادی یگانه، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران