دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

سپهر گفتمانی جدید و مخالفان آن


سپهر گفتمانی جدید و مخالفان آن
گفتمان، سازنده معنا و ارتباطات اجتماعی است. معانی و مفاهیم نه از درون زبان بلكه از درون اعمال تشكیلاتی و ارتباطات اجتماعی سیاسی ناشی می شود و همین كه كلمات و مفاهیم در درون گفتمان های مختلف گسترش پیدا كنند معنا و تأثیر خود را تغییر می دهند. به عبارت دیگر گفتمان ها امكانات تفكر را تعیین می كنند و كلمات را از طریق راه های ویژه تنظیم و تركیب كرده و مانع تركیبات دیگر شده یا آنها را جابه جا می نمایند.
بر این اساس و مطابق رهیافت فوكویی گفته می شود تحلیل گفتمان به تحلیل مبتنی بر متن محدود نمی شود بلكه از یك طرف روابط بین متن (نوشتار) و گفتار و از طرف دیگر بافت های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و ادراكی آنها را نیز دربرمی گیرد. گفتمان اصولگرایی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
مفاهیم این گفتمان از درون ارتباطات اجتماعی، سیاسی جماعت متدینین ناشی شده است و از این رو است كه اگر تحلیلگرانی كه به هر دلیل قادر به درك مبانی ایمانی و عقلانیت غیرمادی حاكم بر زندگی جماعت متدینین نیستند، در درك مفاهیم این گفتمان دچار سوءفهم می شوند. چرا كه این گفتمان است كه امكانات تفكر اصولگرایانه را تعیین می كند و كلمات را از طریق راه های ویژه تنظیم و تركیب كرده و مانع تركیبات دیگر می شود یا آنها را جابه جا می كند.
پس بی سبب نیست اگر می بینیم هر چند انبوه واژگان پر طمطراق به كار رفته در انتخابات توانست برخی روزنامه های مافیای نفتی را به پوستر تمام رنگی یك كاندیدا تبدیل كند، اما نمی تواند كمترین دریچه ای به سرای ذهن مردم بیابد.
واقعیت این است كه امكانات تفكر ملت ایران را گفتمان اصولگرایی تعیین می كند زیرا ارتباطات اجتماعی سیاسی جامعه ما از زمان قیام میرزای شیرازی و متدینین برای مقابله با انحصار صهیونیست ها در تجارت تنباكو تا به امروز این گفتمان را در درون خود پرورده است حال آن كه گفتمان های غیر آن، وارداتی، بی ریشه و متباین با واقعیت ها و ارزش های زندگی این مردم هستند.
هم از این رو است اگر می گوییم «انتخاب دكتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری» كه نتیجه شكل گیری و بالندگی گفتمان اصولگرایی در سال های اخیر بود خود به عاملی برای تعیین صورت بندی نهایی این گفتمان مبدل شده است. به عبارت دیگر، اكنون و در شرایطی كه گزاره ها مفاهیم رایج سیاسی ـ مذهبی در سپهر گفتمان جدید، معنایی جدید و گاه متفاوت می یابند. احمدی نژاد در سخنان خود می كوشد تا صورت بندی نهایی این گفتمان را به طور منسجم ارائه نماید و تصادم از این نقطه آغاز می شود!
كسانی كه از شكل گیری سپهر گفتمانی جدید ناخشنود هستند با بهره گیری از امكانات رسانه ای مافیای نفتی راهبرد «انكار، تحقیر و تمسخر به قصد تخریب بنیان براندازانه این گفتمان» را به پیش می برند و آنان كه خود در مرحله ای از شكل گیری سپهر گفتمانی جدید همراهی داشته یا تمایل به همراهی خود را به نمایش نهاده اند و امروز از نحوه تعیین صورتبندی نهایی این گفتمان در سخنان رئیس جمهور ناخشنود هستند، راهبردی متفاوت از گروه نخست را با عنوان «نقد درون گفتمانی» به پیش می برند.
درباره گروه نخست باید گفت: صاحبان قدرت و ثروت و كسانی كه به هر دلیلی از شكل گیری سپهر گفتمانی جدید متضررشده یا می شوند، با حمله به موضع گیری های دكتر احمدی نژاد سعی دارند نظم نمادین گفتمان اصولگرایی را تحقیر و تمسخر نمایند تا مبادا بیش از این به منافع آنان در شبكه درهم تنیده قدرت لطمه بزند.
به این عده باید یادآور شد كه «گفتمان اصولگرایی» فقط متكی به سخنان دكتر احمدی نژاد نیست، هر چند نظم نمادین گزاره هایش را به روشنی در سخنان احمدی نژاد می نمایاند. لذا تلاش برای تحریف سخنان وی یا جنجال آفرینی پیرامون اظهارات و مواضع اصولی رئیس جمهور تأثیری بر روند بالنده گفتمان اصولگرایی نخواهد داشت. این گفتمان كه مفاهیم آن از درون ارتباطات اجتماعی، سیاسی جماعت متدینین ناشی می شود با اقتدار راه خود را به نهادهای قانونی و انتخابی (در اینجا نهادهای قانونی اعمال قوه مجریه) باز كرده است.
ماهیت هر گفتمان به گونه ای است كه موجب بیان گزاره های خاص می شود و از بیان گزاره های دیگر جلوگیری می كند. پس طبیعی است گزاره هایی كه همواره مورد تأكید و اتكای برخی مدیران پرهزینه دولتی بود، دستخوش تغییر شود. این تغییر و تحول جدی موجب لطمه خوردن منافع كسانی است كه در دو دهه گذشته با عناوینی همانند اصلاح طلبی و سازندگی و البته با شكل دهی گفتمان های دموكراسی خواهی لیبرال و اشرافیت دولتی از سوی احزاب دولت ساخته مشاركت و كارگزاران جایگاه برجسته ای برای خود دست و پا كرده بودند.
منافع این افراد وابسته به تكرار مفاهیمی است كه حالا در سپهر گفتمانی جدید معنا برساخته قبلی را از دست داده اند. برای نمونه دیگر هیچ كس بین كارآمدی نظام مدیریت كشور و پر كردن جیب مدیران از پاداش و مزایای ریالی و دلاری با ارقام نجومی تشابهی نمی بیند.
مدیرانی كه به گفته رئیس جمهور در هیأت مدیره ۱۵ شركت دولتی عضویت داشتند و برای عضویت در هیأت مدیره هر شركت ماهیانه ۲ میلیون تومان دریافت می كردند بدون اتكا به برخی مفاهیم پوسیده گفتمان های ارتجاعی غربگرا هرگز نمی توانستند و نمی توانند رفتار ضدمردمی خود را توجیه كنند. چرا كه گفتمان اصولگرایی موجب بیان گزاره های خاص و جدید نظیر «خدمت رسانی صادقانه و پاكبازانه» شده و از بیان گزاره های دیگر نظیر «ضرورت اشرافیت دولت مردان برای حفظ و ارتقای انگیزه و ابتكار مدیران» جلوگیری می كند.
در گفتمان اصولگرایی كه مایه محبوبیت دكتر احمدی نژاد و انتخاب ایشان به ریاست جمهوری شد، ارزش های مغفول مانده ای همچون ساده زیستی مدیران و پرهیز از اشرافیت دولت مردان و جلوگیری از جدایی هر چه بیشتر آنان از مردم، مورد تأكید قرار می گیرد، در حالی كه در گفتمان های اصلاح طلبی و سازندگی به دلایل مختلف و حتی متفاوت به این ارزش های مورد تأكید مردم، بی توجهی می شد.
مدیرانی كه به بركت سپهر گفتمانی سابق، آسمان پرستاره ای داشتند، حق ندارند مانع شكل گیری سپهر گفتمانی جدید شوند، هر چند شكل گیری این سپهر گفتمانی منافع آنان را به نفع مردم مورد تعرض قرار داده باشد.
مردم مستضعف و محرومی كه در سپهر گفتمانی سابق هیچ ستاره ای در شب سردشان نداشتند با دانه دانه رأی خود به گفتمان اصولگرایی رأی دادند تا دكتر احمدی نژاد را به كرسی ریاست جمهوری بنشانند و از این طریق با كمك به استقرار سپهر گفتمانی جدید و زدودن آثار نامطلوب و مخرب برخی گزاره های رایج در سپهر گفتمانی سابق، راه را برای تحقق عدالت اجتماعی هموار كنند.
موضع گیری ها و سخنان رسمی رئیس جمهوری كمك مؤثری به شكل گیری این سپهر گفتمانی جدید می كند. رئیس جمهور هر چند خود نتیجه شكل گیری اولیه این سپهر گفتمانی جدید در بطن جامعه است اما اینك و با در اختیار گرفتن تریبون های رسمی می تواند به تعیین صورت بندی نهایی این گفتمان كمك كند. بویژه از آن رو كه گفتمان اصولگرایی در مقایسه با گفتمان های غرب گرا از امكانات رسانه ای كمتری برخوردار است، سخنان رئیس جمهوری می تواند نقش تعیین كننده ای در شكل دهی فضای گفتمانی جدید داشته باشد.
علت هجمه گسترده و مكرر برخی چهره های سیاسی داخلی، رسانه های استكبار غربی و رسانه های لوكس و غیرمردمی داخلی به مواضع رئیس جمهوری را باید در همین نقش تعیین كننده ایشان در شكل گیری فضای گفتمان جدید جست وجو كرد. در واقع كسانی كه هجمه سازمان یافته به سخنان رئیس جمهور را تدارك می بینند می دانند كه به گفته فوكو در درون گفتمان های متفاوت، جهان به صورت های متفاوت درك می شود.
غربی ها می ترسند در نتیجه گفتمان رئیس جمهوری، درك متفاوت ملت ایران از اقتدار پوشالی كشورهای غربی موجب شجاعت و جسارت هر چه بیشتر ملت برای پافشاری بر حقوق مسلم خود همانند «حق برخورداری از انرژی هسته ای» و «حق تعیین سرنوشت» شود.
از این رو، انبوه رسانه های غربی می كوشند تا با هجمه سازمان یافته و سراسری به مواضع رئیس جمهوری از شكل گیری چنین درك متفاوتی از جهان، جلوگیری كنند. در همین راستا، رسانه های غربی و مقلدان لوكس آنها در داخل كشور سعی می كنند با افزودن برخی اطلاعات و تحلیل های نادرست به دارایی های ذهنی مردم، مانع از فهم صحیح معنای گزاره های مورد استفاده در گفتمان رئیس جمهوری شوند.
بخش اعظم اطلاعات گنجانده شده در یك سخنرانی، اطلاعاتی است كه به صراحت بیان نشده و حالت ضمنی دارد. جملات یك سخنرانی ممكن است دربردارنده مفاهیم یا گزاره هایی باشد كه فقط از طریق آگاهی یا اطلاعات قبلی می توان بدان پی برد. پس «تحلیل ناگفته ها» گاهی اوقات بیشتر از «بررسی گفته ها» به درك مفاهیم مورد نظر گوینده كمك می كند. رسانه های استكباری غربی و دنباله های پرهزینه، كم اثر و پرادعای داخلی آنها با آگاهی از واقعیت مذكور، با انبوهی ازخبرها و تحلیل های ارسالی خود پس از هر موضع گیری و سخنرانی رئیس جمهوری می كوشند تا آب را گل آلود كنند و به این ترتیب با اخلال در نظم نمادین گفتمان رئیس جمهور، از تأثیرگذاری آن بكاهند. زیرا هر گفتمان، در واقع نظم نمادینی است كه به افراد قلمرو خود امكان صحبت و ارتباط و تبادل معانی با یكدیگر را می دهد و اخلال در نظم نمادین گزاره ها این امكان ارتباطی را از بین می برد.اما باید گفت كه بدخواهان به آن چه در دل نهان كرده اند و به آن چه كه به زبان جاری می كنند نیز دست خواهند یافت. در گفتمان اصولگرایی، رئیس جمهور، در بستری جریان دارد كه از نور ایمان روشنی می گیرد.
گفتمان تحول خواهانه رئیس جمهور برخوردار از یك بستر واقعی و زمینه های اجتماعی انكارناپذیر است و فراتر از اینها، متكی به نور ایمان دینی مردم و برخاسته از مسیر خداوندی مبتنی بر «برتری یافتن مستضعفان» است.
سپهر گفتمانی جدید این بار به نفع مردم شكل می گیرد و بهتر است مخالفان رئیس جمهور ملت ایران بدانند كه ایشان از هر فرصت برای شكل دهی به سپهر گفتمانی جدید و مطرح كردن اصول تحول خواهی، خدمت رسانی و عدالت گستری استفاده خواهد كرد.
اما درباره گروه دوم كه مدعی «نقد درون گفتمان» هستند، داستان از این قرار است و انگیزه ای متفاوت از گروه نخست (افراد و احزاب ذینفع در مافیای ثروت و قدرت) در كار است. نگاهی به زمینه های سیاسی تاریخی مطرح شدن این مدعا (نقد درون گفتمانی) به فهم خاستگاه و اثرات رویكرد انتقادی دوم كمك می كند. در واقع اندك زمانی پس از معرفی كابینه، انتقادات پی در پی برخی چهره های اصولگرا در مجلس شورای اسلامی دستمایه خبری تحلیلی روزنامه های مخالف دولت قرار گرفت. بعد از بررسی وزرای پیشنهادی هم از حجم انتقادها كاسته نشد و بتدریج دامنه آن به قدری گسترش یافت كه حتی اقدامات اصولی و كارشناسی دولت را نیز در برگرفت. كار به آنجا رسید كه پس از هجمه رسانه های صهیونیستی به اظهارات رئیس جمهور در كنفرانس «جهان بدون صهیونیسم»، برخی از چهره های اصولگرای منتقد دولت ترجیح دادند سكوت كنند و حتی در این موضع اصولی رئیس جمهور نیز او را یاری نكنند.
در این میان نمایندگان منتقد دولت برای تبیین و توجیه انتقادهای خویش از اصطلاح «نقد درون گفتمانی» بهره بردند تا ضمن تأكید بر سازنده بودن ماهیت و هدف نقدهای خود، مرزی را بین خود و منتقدان دیرینه «منطق اصولگرایی» ترسیم نمایند. از این رو پرداختن بیشتر به «نقد درون گفتمانی» و فهم عمیق تر آن برای تمام اصولگرایان ضروری است.
«نقد درون گفتمانی» فقط زمانی می تواند دارای كاركردهای مثبت باشد كه صورت بندی «گفتمان» مورد نقد تكمیل شده باشد و مفاهیم كلیدی آن در یك سپهر گفتمانی مشخص نهادینه شده باشند.
هنگامی كه گفتمان اصولگرایی تحول خواهانه رئیس جمهور هنوز فرصتی برای نهادینه شدن در ادبیات جامعه نیافته، سخن گفتن از «نقد درون گفتمانی» خیرخواهانه و منطقی به نظر نمی رسد یا لااقل اقدامی شتابزده به نظر می رسد. گفتمان اصولگرایی كه در جریان تحولات سیاسی سالهای اخیر شكل گرفت توانست به صورت غیررسمی و بدون برخورداری از حمایت احزاب نقش فعالی را در عرصه سیاست كشور ایفا كند تا آن جا كه در دو انتخابات اخیر با اثبات كارایی و اصالت خود مورد استقبال رأی دهندگان قرار گرفت.
پس از پیروزی گفتمان اصولگرایی در سه انتخابات اخیر، انتظار می رفت اصولگرایان با اتخاذ یك ادبیات مشترك گامهای اساسی را به سوی نهادینه شدن هر چه سریع تر این گفتمان بردارند. تبیین مؤلفه های گفتمان اصولگرایی در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... ضرورتی انكارناپذیر برای مشخص شدن مرزهای اصولگرایی به شمار می رود كه بهره گیری از پتانسیل های اجتماعی این جریان بالنده را امكان پذیر خواهد كرد.
گفتمان اصولگرایی برای آن كه در تاریخ اندیشه و تحولات سیاسی ایران و جهان نقش مؤثرتری ایفا نماید باید از پشتوانه های دانشگاهی خود در شاخه های مختلف علوم انسانی و گفت وگوهای فلسفی حمایت مؤثر به عمل آورد تا بتواند محتوای بدیع خود را در قالب گزاره های علمی تدوین نموده و به جامعه عرض كند. انتظار می رود اصولگرایان برای استفاده مناسب از این فرصت تاریخی با اتخاذ رویه مشترك و وحدت اصولی (نه استراتژیك) در موضوعات اساسی زمینه را برای نهادسازی های لازم در حوزه های مختلف فراهم كنند تا امواج عظیم حماسه ۳ تیر ۸۴ بیشترین تأثیر را در رقم زدن تحولات آینده كشور، منطقه و جهان ایفا كند.
به یاد بیاوریم كه پیش از آن كه احمدی نژاد بتواند با تأكید بر مؤلفه های گفتمان اصولگرایی بر رقبای خود در انتخابات ریاست جمهوری پیشی بگیرد، گفتمان اصولگرایی از سوی ناظران سیاسی جدی گرفته نمی شد و در رویكرد تبلیغات برخی كاندیداهای اصولگرا نیز جای چندانی نداشت. دسته ای از ناظران سیاسی و حتی كارشناسان تبلیغی برخی كاندیداهای اصولگرا این گفتمان را ضعیف تر از آن می دانستند كه بتواند با جلب نگاه مردم یك پیروزی بزرگ را رقم بزند.
اكنون كه مردم با رأی قاطع خود بر شكل گیری دولت اسلامی تأكید كرده اند و یك پتانسیل عظیم اجتماعی این گفتمان را مورد حمایت قرار می دهد، شایسته است كه نخبگان اصولگرا از جمله نمایندگان مجلس شورای اسلامی ابتدا به نهادینه شدن این گفتمان كمك كنند و آنچه را نقد درون گفتمانی خوانده اند به فرصتی دیگر واگذارند تا انقلاب و دولت اسلامی از نظارت این نقد سازنده برخوردار شوند. به نظر می رسد در این برهه حساس برای نهادینه ساختن گفتمان اصولگرایی و بسط تئوریك مبانی آن باید دو گام اساسی برداشته شود.
۱) تشكیل نهادهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی برای بهره برداری شایسته از پتانسیل نیروهای اجتماعی وابسته به جریان اصولگرایی به منظور پیشبرد اهداف و تثبیت ارزشهای اصولگرایی
۲) بسط تئوریك مبانی اصولگرایی از طریق تولیدات فكری اصولگرایان و توزیع مؤثر آنها در حوزه های مختلف اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجی، سیاست داخلی و...
بدون برداشتن این دو گام اساسی، دولت اسلامی مجبور خواهد بود بدون حمایت نخبگان اصولگرا در دو سطح نظریه پردازی علمی و تبلیغات رسانه ای به تنهایی با حریف غرب زده و واپس گرا
رو به رو شود. از این رو است كه شاهدیم دولت در هر اقدام اصولی خود در حوزه های مختلف با حجم زیاد و بی سابقه ای از تخریب ها مواجه می شود بدون آن كه بتواند از یاری رسانی نخبگان اصولگرا در تأمین عقبه تئوریك این رویارویی برخوردار گردد.
در چنین شرایطی كه گفتمان اصولگرایی هنوز صورت بندی نهایی خود را نیافته است، نقد شدید و مكرر (و بلكه ساختارشكنانه) آن در منظر عموم اعضای جامعه، اقدامی شتابزده است كه ادعای «سازنده بودن» و «درون گفتمان بودن» آن حداكثر چیزی شبیه شوخی است. از این رو است كه رئیس جمهوری در جمع استادان اصولگرای دانشگاه ها و در دیدار با علما و فضلای قم از آنها خواست كه وارد عرصه تئوری پردازی شوند و نهضت نرم افزاری را با هدف تقویت دولت اسلامی دنبال كنند.
در پایان، توضیح این نكته ضروری است كه پذیرش ادعای نقد درون گفتمانی آنگاه كه با یك چنین حجم وسیع از تبلیغات سوء و تخریب های رسانه ای همراه شود، برای ناظران بی طرف آسان نخواهد بود. زیرا اقدامی در جهت تأثیرگذاری سوء بر «تصویر ذهنی» افكار عمومی از جهت گیری اصولی دولت در ماه های اولیه آغاز به كار آن به شمار می رود.
اگر اقدامات ناسنجیده اخیر به شكل گیری تصویر ذهنی مخدوش از دولت در افكار عمومی منجر شود و مانع از تثبیت مؤلفه های گفتمان اصولگرایی در جامعه گردد، آیا دیگر جایی برای پذیرش ادعای «نقد درون گفتمانی» باقی خواهد ماند؟
محمد حسن روزی طلب
منبع : روزنامه ایران