شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


پلی میان تمدن ها


پلی میان تمدن ها
در حالی كه اروپا به فكر گسترش مرزهای اتحادیه است و شرق با مشكلات و بحرانهای مختلفی دست و پنجه نرم می كند، استانبول به عنوان پلی میان تمدن ها تبدیل به شهر سال شده است و گذشته منحصر به فردش نویدبخش آینده ای امیدواركننده است. از بیزانس تا قسطنطنیه و از امپراتوری بزرگ تركیه تا آتاتورك، این شهر در چهارراه تاریخ و جغرافیا حماسه ای باورنكردنی خلق كرده است. به این شهر از میان مكان های اسطوره ای و باغ های مخفی اش یك بار دیگر نگاهی می افكنیم.
***
اصرار نكنید. در هیچ جای دیگری از دنیا نمی توانید شهری پیدا كنید كه همزمان سه نام داشته باشد: بیزانس، قسطنطنیه، استانبول. سه تمدن، سه غرور، سه رؤیا و سه هزاره قدمت. كافی بود تا روستایی دور افتاده كه در سال ۶۸۰ پیش از میلاد مسیح به دست دهقانی به نام بیزانس بنا شده بود سر راه داریوش اول، پادشاه ایرانیان قرار گیرد تا به شهری محوری برای یك امپراتوری بزرگ و گسترده بر دو قاره تبدیل شود و بعد داستان های غم انگیزی را پشت سر بگذارد و در نهایت نیز یونانیان آن را از دست ایرانیان بیرون آورند.
شاید یكی از دلایل اهمیت استانبول را بتوان دریایی كه احاطه اش كرده دانست. تنگه ای به طول ۳۲ كلیومتر و عرض ۵۵۰ متر- در كم عرض ترین نقطه- را تصور كنید. این تنگه كه به تنهایی نقطه پیوند با دنیایی جدید است بسفر نام دارد. دانیل روندو نویسنده سفرنامه استانبول در مورد جغرافیای این تنگه می گوید: بستر آن به سمت دریای سیاه متمایل است. عمق متوسط اش نیز ۶۰ متر است. جریان آن در ساعات مختلف روز تغییر می كند و قدرت آن از نیروهایی در جهات عكس است كه در دو سویش قرار گرفته اند . جغرافیدانان همگی در این زمینه متفق القولند كه حادثه ای- یك سونامی مهیب یا زلزله ای بزرگ، چیزی كه در این منطقه بسیار عادی است- موجب شده است آب دریای سیاه كه دریاچه ای بیش نبود از طریق آبراهه ای باریك به دریای اژه سرازیر شود. احتمال دارد كه برخی هند و اروپایی ها در زمانی كه استپ های اوكراین و روسیه پوشیده از برف بودند از این تنگه برای كوچ به اروپا استفاده كرده باشند. به هر حال این چهارراه همواره تأثیرگذار و جذاب بوده است. شهر از سه طرف در محاصره آب است. یعنی سه دفاع طبیعی متشكل از بسفر، شاخ زرین و دریای مرمره آن را در بر گرفته اند. در شمال، دریای سیاه، دریای آزوف و قفقاز و در جنوب داردانل و مدیترانه با تمام عظمت خودنمایی می كنند؛ چرا كه با قدیمی ترین تمدن ها یعنی كرت، قبرس، فینیقی، سوری و به ویژه جده و مصر پیوسته اند. در غرب بالكان و در شرق آناتولی، ایران، هند، چین و خاور دور از طریق راه های زمینی با آن مرتبطند و این همان جایی است كه روزگاری تبدیل به جاده ابریشم شد.
مركز قدرتمندی كه در كرانه بسفر قرار داشت بیزانس نام گرفت. این شهر یونانی بود. یونانیان به دروازه های تروای اسطوره ای نیز نفوذ كردند و هم اكنون نیز نشانه های مختلفی از آنان در منطقه باقی مانده است. اما بیزانس یونانی دیگر بود. شهری كه آینده را آماده می كرد، جایی كه روزگاری اسكندر در لشكركشی هایش تصور فتح اش را هم نمی كرد، جایی كه از سال ۱۴۶ پیش از میلاد مسیح به عنوان شهری آزاد و متحد در اختیار رومی ها بود. اما این خود رومی ها بودند كه قسطنطنیه را به وجود آوردند. با گسترش بیش از حد امپراتوری روم سیستم مركزی تضعیف شد و آن چنان كه استفان یراسیموس در كتاب خود تحت عنوان قسطنطنیه، از بیزانس تا استانبول می نویسد: آنها بیشتر به واسطه خود فرو ریختند تا به واسطه صدمات بیرونی . در زمان دیوكلتیانوس و در سالهای ۳۰۰ میلادی بود كه دو امپراتور به طور همزمان یكی در غرب و دیگری در شرق حكومت می كردند و امپراتور كنستانتین به این روند پایان داد.
رم دو مشكل عمده داشت؛ یكی این كه بربرها بی وقفه به آن حمله می كردند و دیگر آن كه این شهر دیگر در مركز امپراتوری قرار نداشت. پایتخت جدید كه به دانوب و فرات نیز دسترسی داشت كنستانتینو پولوس - برگرفته از نام كنستانتین- نام گرفت و مردم آن به زبان یونانی تكلم می كردند. بین سالهای ۳۲۴ و ۳۳۰ شهری شكل گرفت كه ۴ برابر بزرگتر از بیزانس بود و از آنجایی كه رم دوم بود و بی هیچ عجله ای ساخته شده بود بسیار باشكوه بود و در عین حال می شد تبدیل امپراتوری به مسیحیت را كاملاً در آن مشاهده كرد. كنستانینو پولوس یا قسطنطنیه تا قرن ۴ مركز فتوحات متعدد بود و باعث شد كه رم به فراموشی سپرده شود. در سال ۴۷۶ امپراتوری غرب از میان رفت و مرزهایی شكل گرفت كه از یوگسلاوی می گذشت و در غرب آن كرواسی و تمامی اروپای غربی قرار داشت. در شرق این مرز، امپراتوری شرق قرار داشت كه قسطنطنیه و فرمانروایش با سیلیوس نیز در آن قرار داشتند. به این ترتیب رم دوم بی رقیب شد و كلیساهای متعددی در آن بنا شدند. امپراتوری به سمت شرق گرایید و مجهز به قوانین جدید، كتابخانه ها و بناهای دولتی با شكوهی شد. پادشاهان تغییر كردند و تهدیدات خارجی نیز به مرور بیشتر شدند. طی قرن ها ایرانیان به ویژه ساسانیان و سپس اعراب به این شهر حمله كردند. ظهور اسلام و گسترش آن به این منطقه نیز رسید و در نهایت مذهب یكتاپرستی جدید در قسطنطنیه نیز جای خود را باز كرد. به گفته پیتر براون تاریخ نویس آن دوره، در آن زمان مردم به ۵ زبان زنده تكلم می كردند. لاتین میان بربرها مرسوم بود. یونانی زبان غالب و محبوب بود و زبان های ارمنی، سوری و گوتیك نیز كمابیش وجود داشتند. دیدن افرادی با چشمان آبی و موهای بور در كنار پوست های گندمی و موهای قهوه ای مدیترانه ای ها بسیار عادی بود. ثروت و شكوه قسطنطنیه نیز افسانه نیست. با ورود اسلام بناهای اسلامی با كاشیكاری، طلاكاری و تمامی هنرهای منحصر به فرد آن ظاهر استانبول را جلوه ای خاص بخشید. در سال ۱۰۷۱ ورق كاملاً برگشت و مهاجمان دیگری از آسیای مركزی یعنی ترك ها این شهر را به تصرف خود درآوردند. در اوایل سال ۱۴۰۰ میلادی از امپراتوری بیزانس چیزی جز لكه ای كوچك در اطراف قسطنطنیه باقی نمانده بود. ترك ها در برخورد با تنوع فرهنگی مردم سعی كردند به اقلیت ها و جوامع مختلف حداقل حقوقشان را بدهند و تحت یك امپراتوری مركزی همه را دور هم جمع كنند.
بعدها نام آن به استانبول تغییر كرد و سلطان ها و وزرایشان در آن به حكومت پرداختند. از ۳۸ سلطان ترك ۲۶ نفرشان در توپكاپی زندگی می كردند جایی كه تنگه بسفر از درونش كاملاً پیداست. این بنای باشكوه برخلاف تصور اصلاً از طلا و مرمر انباشته نیست و شهرت آن بیشتر به خاطر كوشك ها و حرمسراهای متعددش است. بین سالهای ۱۴۷۵ تا ۱۸۵۵ سلاطین ترك این محل را ترك كرده و در كاخ دلما باغچه ساكن شدند. به رغم جنگ های متعدد استانبول همواره درهایش را بر روی جهانیان گشوده بود و هنرمندان از نقاط مختلف جهان در آنجا فعالیت می كردند. این شهر روزگاری با ۷۰۰ هزار سكنه تبدیل به بزرگترین شهر جهان شد. مسجد بزرگ سلیمانیه یادگار سلیمان كبیر مسجد آبی (سلطان احمد) نشان از مذهبی بودن این شهر دارد. پس از مدتی استانبول از لحاظ اقتصادی رو به افول گذاشت اما موسیقیدان ها و هنرمندهایش همچنان فعال بودند و حسادت اروپایی ها را تحریك كرده بودند. در قرن بیستم این شهر بی تردید حال و هوای اروپایی بیشتری گرفت و معماری آن با خیابان های عریض و ساختمان های شیشه ای و بانك ها و شركت های كشتیرانی مؤید این مطلب است.
به مرور فساد و مشكلات سیاسی این شهر را فرا گرفت و سلاطین از پذیرش اصلاحات سر باز زدند. در سال ۱۹۰۸، جوانان ترك، گروهی كه به دنبال ایده آل های برابری بودند با حمایت مردم مسلمان و مسیحی قدرت را به دست گرفتند و دولت جدید به رایش پیوست و درگیری های قومی مذهبی آغاز شد. در سال ۱۹۱۹ برای اولین بار پس از حكومت تركان عثمانی، پایتخت اشغال شد و نیروهای فرانسوی و انگلسی كنترل شهر را در دست گرفتند. پس از آن مصطفی كمال قدرت را به دست گرفت و اولین رئیس جمهور تركیه شد. او آنكارا را به عنوان پایتخت برگزید.
استانبول كه هم اكنون ۶برابر بیش از آن زمان یعنی سال ۱۹۲۰ جمعیت دارد بیش از ۱۰ میلیون نفر را در خود جای داده و پلی بین اروپا و آسیا است. این شهر همیشه پر از تكاپو و حركت است و گاهی صحنه فیلم های جیمزباندی می شود و گاهی محل برگزاری كنگره ها. همواره توریست های بی شماری را می توان دید كه به پل میان جهان اسلام و مسیحیت سری می زنند. ناپلئون می گفت قسطنطنیه امپراتوری همه جهان است .
منبع: اكسپرس
امیر رضوانی
منبع : روزنامه همشهری