دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به وضعیت شعر امروز


از طرفی خطه گرایان ادبی در این دهه با ارائه مانیفست های شعری، روند اصلاح طلبانه را كنار می گذارند و به تخریب و ویران كردن روی می آورند و از میان گزاره های متعدد فرهنگی تنها گزاره «زبان» را در نظر می گیرند و به تغییر و تخریب این گزاره مهم می پردازند، غافل از اینكه روند تغییر و اصلاحات می بایست در همه حوزه های یك عادت فرهنگی صورت گیرد.در سال های اخیر با پیشنهادهای مختلفی از سوی شاعران و فعالان ادبی مواجه شده ایم كه وجه مشترك همه آنان طرح و نمایاندن اوضاع بحرانی شعر امروز ما است. (بگذریم كه برخی معتقدند شعر ما دچار بحران نیست و دارد مسیر طبیعی خود را طی می كند) اما اینكه چه پیشنهادهایی برای عبور از این بحران مطرح شده است و تا چه حد پیشنهادهای آنان قابل اجرا است مورد تأمل و شك و سئوال است!با توجه به نوع شعری كه برخی از این پیشنهاددهندگان ارائه داده اند، متوجه می شویم كه نه تنها برای عبور از بحران تلاشی نكرده اند بلكه با تغییر ناشیانه گزاره های فرهنگی، اوضاع را بحرانی تر كرده و نه تنها به فرهنگ رسمی، بلكه به فرهنگ های بومی نیز لطمه وارد كرده و در نتیجه میل رسیدن به فرهنگ جمعی مشترك را از بین می برند. برخی از ویژگی هایی كه برای نوع شعری پیشنهاد داده شده مطرح می كنند نه ریشه در فرهنگ های بومی ما دارد و نه از فرهنگ ملی و رسمی اقتباس شده و نه حتی جزیی از عادت فرهنگ ما محسوب می شود.گاهی نیز با پیشنهادهایی مواجه می شویم كه نوعی تقلید و تاثیر از فرهنگ های بیگانه محسوب می شود، غافل از اینكه با این كار اگرچه ظاهر و رنگ ورویی متفاوت به شعر می بخشیم. اما به مرور از درون به تخریب بنیان های فرهنگی می انجامد.
انكار نمی توان كرد كه با توجه به تولید انبوه و یكنواختی و تكرار در شعر امروز موقعیتی اعتراض آمیز به وجود آمده است، اما نباید به آنارشی گری روی آوریم و همه قواعد بازی را در هم بریزیم. با توجه به موقعیت اعتراض آمیزی كه در آن قرار می گیریم، ناخودآگاه دچار رفتاری آنارشیك می شویم و حتی گاهی این رفتار كارساز و موثر نیز است، اما اگر با رفتاری طنزآلود تظاهر به آنارشی گری كنیم، حاصل كار اگرچه به ظاهر متفاوت جلوه می كند اما به شدت تصنعی است و نه تنها به خروج از موقعیت اعتراض آمیز كمك نمی كند بلكه نوعی آشفتگی فرهنگی به وجود می آورد. طبیعی است كه هر شاعری سعی دارد شعری متفاوت ارائه دهد: متفاوت با آنچه دیگران پیش از او سروده اند، متفاوت با آنچه پیش از این خود سروده است و متفاوت با آنچه دیگران دارند می سرایند، اما همیشه یك ویژگی مشترك و یك حس پنهانی در همه شعرها وجود دارد كه با توجه به موقعیت زمانی و شرایط زیستی و فرهنگی نمود پیدا می كند. ارائه مانیفست و سعی در تعریف پذیر كردن شعر با ادعای متفاوت بودن منافات دارد. هر مانیفستی از اندیشه ای مرجع گرفته می شود كه پیشتر وجود داشته و حتی می تواند در جایی دیگر و توسط دیگران اجرا شود، از طرفی نه مگر ارائه مانیفست و تعریف پذیری شعر با چند ویژگی و پیشنهاد آن برای اجرا به دیگران موجب همسان سازی می شود!؟ما همیشه در «دوران گذار» به سر برده ایم و وضعیت مان دیگرگونه بوده است. این دوران و این وضعیت ها همیشه تكرار شده اند و حتی در سال های اخیر نیز روند تغییر دوره ها و وضعیت ها سرعت گرفته و نوعی بی اعتمادی نسبت به تئوری ها و پیشنهادها در جامعه به وجود آمده است. طبیعی است كه در چنین وضعیتی بی اعتمادی نسبت به شعر نیز به وجود می آید تا جایی كه حتی شعر شاعر را كنار می گذارد و... باز هم بحران!با آنكه این متن نیز در میانه راه دچار بحران شد (شاید هم نوعی رفتار آنارشیك از آن سر زد!) اما هیچ ادعایی (حتی متفاوت بودن) ندارد. این متن از همان آغاز قصد طرح یك پرسش را داشت، پرسشی كه در آن یك پیشنهاد برای پیشنهاددهندگان ارائه می شود: هر متنی كه نوشته می شود، می بایست خوانده شود، یا می توان گفت هر متنی به قصد خوانده شدن نوشته می شود؛ پس چاره ای ندارد جز برآورده كردن حتی بخشی از نیاز و انتظار مخاطب را و نیاز و انتظار را مولف متن در مخاطب ایجاد می كند، حتی با قربانی كردن بخشی از خود! با این كار نوعی مخاطب سازی شكل می گیرد و آنگاه متن ارائه داده شده با بحران مخاطب روبه رو نخواهد شد. نمی توان با نسبت دادن اتهام ایستایی فرهنگی به تمام مخاطبان، رفتار آنارشیك و متن از هم گسیخته و خام خویش را تبرئه كرد. چرا پیشنهاددهندگان بخشی از تلاش خود را به مخاطب سازی و اصلاح و تغییر گزاره های فرهنگی ذهن مخاطب اختصاص نمی دهند؟ ای كاش همه سكوت می كردیم، آنگاه پیشنهاد شعر را می شنیدیم و دیگر برای شعر پیشنهاد نمی دادیم!

فریاد شیری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید