پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا
نقش خوب و زشت
تصور برخی بر این است كه شرط لازم برای عاشق شدن برخورداری از شرایط برونی و ظواهر مادی است، مانند ثروت، خانه و زیباییهای جسمی و اندام و غیره، لذا از عاشق شدن میترسند و از آن میگریزند و خود را لایق آن نمیدانند.
اما مولانا این جهتگیری را قویا رد میكند و هنر عشق ورزیدن را نوعی جهتگیری ذهنی و بینش و نگرش عرفانی و اراده و مجاهدت و همت عالی میداند:
منگر اندر نقش خوب و زشت خویش
بنگر اندر عشق و در مطلوب خویش
مولوی و شمس برای عشق قوانینی از این قرار بر میشمارند:
۱ ) پاكباختگی و پرهیز از صرفه و سود: نخستین اصل عشق، دست شستن از سود و حرفه و پای نهادن بر دلبستگیهایی چون مال و جاه و جان و حتی آبروست:
صرفه مكن، صرفه مكن، صرفه گدارویی بود
در پاكبازان ای پسر فیض و خداجویی بود
۲ ) پایداری و شكیب: عشق راهی دشوار در میان تلخیها و نامرادیهاست، در نتیجه مردانی پولادینگام میجوید تا این وادی پرخون و هراس را تا پایان آن درنوردند. عشق جلالالدین از دست عشقهای نرم و نازك و به اصطلاح رمانتیك نیست، بلكه عشقی است آمیخته به جنونی خونآلود، حماسی و پهلوانانه. او عاشقی است دیگر از همرهان سست عناصر و...
این عشق همی گوید كانكس كه مرا جوید
شرطی است كه همچون زر در كوره قدم دارد
۳) بریدن از غیر و پیوستن به او: آنان كه با عشق قرار میبندند تكلیف دارند كه قرار دیگری را كه نه در این راه است، بگسلند. خویشی و پیوستگی، دوستی و همدلی، حسب و تبار، حتی فرزندی و پدری، چنانچه همسوی با عشق نباشد، رها و فراموش میشود. آنگونه كه شمس خود را مرغ آب خواند و پدر را مرغ خاك و خشكی، كه در اثر یك رویداد طبیعی آشنایی و پیوند یافته بودند. مولوی نیز این درس بزرگ شمس را در مكتب عشق آموخته بود:
برادرم، پدرم، اصل و فضل من عشق است
كه خویش عشق بماند، نه خویشی نسبی
۴) بینیازی از دیگران و نیاز به او: نگاه به حق و استغنا از غیر، پایه همه ادیان راستین آسمانی است و مومنان و موحدان راستین بر آن پایبندی داشتهاند، اما مولوی به این اصل بزرگ عشق، جلال بیشتری داده و بر رعایت آن در آیین عشق- كه او را تا اوج استغنای انسانی بالا برده بود- اصرار و پافشاری دارد:
همچو موسی كم خوریم از دایه شیر
زانكه مست شیر و پستان توایم
۵ ) داشتن نگاهی متفاوت: هر یك از مسلكها و مشربها، نوعی نگاه منجمد و بیتحرك درباره جهان و حوادث و پدیدههای آن دارند. آنان هر پدیدهای را بر مبنای سود و زیان مسلك یا زندگی خویش میسنجند. این امر آنان را از دیدن حقایق ناتوان میكند؛ و در بیراهه خطا و تباهی میغلطاند. اما عاشق، جهان را در پرتو عشق و به دور از هرگونه خودمحوری و تعصب، یا رقابت و حسادت و حقشكنی مینگرد و در نتیجه هر چیزی را در جایگاه شایسته آن مینشاند.
این عشق اگر چه پاك است ز هر صورت
در عشق پدید آید هر صورت زیبایی
صابر محمدی
منبع : روزنامه همشهری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران انتخابات انتخابات مجلس دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی روز دختر رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی رهبر انقلاب مجلس زنان
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران وزارت بهداشت بارش باران آموزش و پرورش سلامت فضای مجازی قوه قضاییه شهرداری
گاز دولت خودرو قیمت دلار مالیات قیمت خودرو قیمت طلا مسکن حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب تهران نمایشگاه کتاب تلویزیون ازدواج کتاب محمدمهدی اسماعیلی سینمای ایران سریال دفاع مقدس تئاتر موسیقی سینما
هواپیما دانشجویان دانش بنیان اینوتکس
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا رفح حماس روسیه حمله به رفح نوار غزه ترکیه
فوتبال رئال مادرید استقلال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ لیگ برتر بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران ذوب آهن نساجی
تبلیغات اینترنت اپل سامسونگ ناسا عیسی زارع پور آب گوگل مایکروسافت
سرطان هندوانه آسم بیماران خاص سنگ کلیه کمردرد بیمه سبزیجات اعتماد به نفس