پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آزادی، همزاد بشر و لازمه تکامل


آزادی، همزاد بشر و لازمه تکامل
آزادی، همزاد بشر و لازمه حیات و تکامل است و هر موجود زنده یی که در مرتبه بالاتری از حیات قرار گیرد، نیازش هم به آزادی بیشتر خواهد بود.
آزادی برای جمادات مفهومی ندارد ولی گیاهان، از درجه یی از آزادی برخوردارند و میزان آزادی حیوانات، بسیار بالاتر از آزادی گیاهان است و انسان که اشرف مخلوقات و بلندمرتبه تر از ملائکه است، درجه آزادی اش باید فوق العاده بیشتر باشد. در آزادی فکر و اندیشه، آزادی حیوان محدود است و ملائکه نیز در محدودیتی نسبی قرار دارند.(آنجا که ملائکه در سوال خداوند متعال پاسخ می دهند «سبحانک لاعلم لنا الا ما علمتنا= تو منزهی، ما آگاهی جز آنچه به ما آموختی در اختیار نداریم...» (قرآن سوره بقره، آیه ۳۲) نشان ازمحدودیت اندیشه آنان دارد.) ولی آزادی فکر و اندیشه در انسان، پایان ناپذیر و بی حد و حصر است، طوری که هرگز نمی توان عقیده یی را به او تحمیل کرد. خدای سبحان باصراحت می فرماید «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی» (قرآن، سوره بقره، آیه ۲۵۷) این سنت خلقت و لایتغیر است. شاید به همین دلیل است که قرآن در همه موارد به جای تحمیل اندیشه و عقیده بر انسان او را به تحقیق و جست وجو دعوت می کند تا خود بیابد و دریابد.
آیا پاک تر، صادق تر، صمیمی تر و دلسوزتر و مهربان تر از پیامبر اعظم(ص) می شناسیم؟ با قاطعیت به او هم دستور داده شد «فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر= به یادشان آور، وظیفه یی جز این نداری تسلطی بر آنان نخواهی داشت.»(قرآن، سوره الغاشیه، آیه ۲۳).
در بعد آزادی های اجتماعی انسان از بالاترین درجه آزادی برخوردار است و به هیچ موجودی حق ایجاد مانع در مقابل فعالیت های تکاملی او داده نشده است.
ما افتخار می کنیم که در دفاع از آزادی های اجتماعی، سخنی زنده تر، کامل تر و موج دارتر از سخن قرآن وجود ندارد. «... ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا= نباید هیچ کس فرد دیگری را به عنوان ارباب خود تلقی نماید.» (قرآن، سوره آل عمران، آیه ۶۴).
داستان مناظره حضرت موسی(ع) و فرعون در قرآن عبرت آموز است. آن هنگام که فرعون به موسی(ع) می گوید؛ این من بودم که وسایل و امکانات آسایش تو را فراهم آوردم. حضرت موسی(ع) پاسخ می دهد «تلک نعمه تمنها علی ان عبدت بنی اسرائیل= این چه نعمتی است که بر من منت می گذاری در حالی که قوم بنی اسرائیل را بنده خود قرار داده یی.» (قرآن، سوره شعراء، آیه ۲۳) چه پاسخ رسا و زیبایی(؟،)
این آیه قرآن باید سرمشق همه فلاسفه و جامعه شناسان و تئوریسین های علوم اجتماعی قرار گیرد؛ «... فبشر عبادالذین یستمعون القول ویتبعون احسنه...= بشارت ده بندگان خاص مرا که سخنان را می شنوند و نیکوترین آنها را برمی گزینند...» (قرآن، سوره الزمر، آیه ۱۷).
آیا آزادی عقیده و آزادی اظهار عقیده بالاتر از این مقوله در مکاتب و حکومت های جهان می توان سراغ گرفت. کدام مکتب و کدام حاکمیت تا این حد به صاحب نظران، آزادی عطا کرده است؟
زمانی که مرحوم علامه طباطبایی (مولف تفسیرالمیزان) در حوزه علمیه قم، فلسفه تدریس می کرد، برخی با او مخالف بودند. یکی از شاگردانش، برای او خبر می آورد که فلان آقا در درسش بر علیه شما، چنین و چنان گفته و بدگویی کرده است. مرحوم علامه سخن او را گوش می دهد، اما موضع گیری نکرده و پاسخی نمی دهد. آن شاگرد به خیال اینکه استاد سخن او را متوجه نشده است روز دیگر همین موضوع را به یاد استاد می آورد، مرحوم علامه سرش را بلند می کند و با عصبانیت به آن شاگرد می گوید؛ «می خواهید بروم دهانش را بدوزم، خوب نظرش را گفته است.» نقل متواتری است از مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی که فردی به او نامه یی می نویسد و ضمن ایراد و بدگویی از نظرات خواجه، در پایان نامه به ایشان اهانت کرده و وی را سگ خطاب می کند، خواجه نصیرالدین در جوابش نامه یی نوشته و به صورت مستدل و با منطق قوی و دلایل قاطع از نظرات خود دفاع کرده و اظهارات آن فرد را رد می کند و در پایان نامه اضافه می کند؛ «... اما مرا مثل سگ دانسته یی، این نیز نادرست است، زیرا سگ دم دارد و من دم ندارم، بدن سگ پوشیده از پشم است و من چنین نیستم، سگ روی چهار دست و پا راه می رود ولی من روی دوپا حرکت می کنم، سگ پارس می کند و من دارای قوه ناطقه ام و...»
اینها دانش آموختگان و پرورش یافتگان قرآنند.
همه پیروان قرآن باید چنین باشند.
سیدعلی میرباقری
منبع : روزنامه اعتماد