پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


روان‌شناسی تنبلی


روان‌شناسی تنبلی
از نظر روان‌شناسی، اهمال‌کاری یا تنبلی یعنی به آینده محول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته‌ایم. به طور کلی، به تعویق انداختن کار، رفتاری ناپسند و ناراحت‌کننده است که پیامدهای ناخوشایندی در بر دارد و هرگز نمی‌توان از تاخیر در انجام کارها، به تصور و گمان بهتر ارائه کردن آنها دفاع کرد. اهمال‌کاری به هر شکلی که باشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که بتدریج در وجود انسان به صورت عادت درمی‌آید. پس با آن مبارزه کنید، زیرا پیامدهای تاخیر در کار، برای خود شخص نیز رنج‌آور است و احساسی که از این تاخیر در او ایجاد می‌شود، علاوه بر زیان‌های پیش‌بینی شده و نشده، شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد.
از نظر آماری، این عادت نزد بیشتر مردم رایج است و بسیار نادرند کسانی که دچار این بیماری نباشند. عادت به تعویق انداختن کار در انسان، نظیر بسیاری از عادت‌های دیگر همچون پرخوری و سیگار کشیدن، جنبه فراگیر دارد و مردم با این که از زیان آنها آگاه هستند، با وجود این از کنارش بی‌توجه می‌گذرند.
ما عادت داریم برای خطاهای خود ازجمله تاخیر در کارها، به عذر و بهانه و منطقی جلوه دادن آن رو ‌آوریم، در نتیجه با این کار خود، به تجدید و تقویت آنها کمک می‌کنیم. وقتی برای به تعویق انداختن کارهای خود عذر و بهانه می‌آورید، در حقیقت آن را موجه جلوه می‌دهید و عواقبش را از یاد می‌برید.
● خصوصیات افراد تنبل
این افراد از تاخیری که در کارشان داده‌اند، ناراحت و پشیمان هستند. تنبلی این افراد با احساس ناخوشایندی همراه است و همچنین احساس پوچی و بی‌ارزشی می‌کنند. در بیشتر گزارش‌ها این نکته جلب‌نظر می‌کند که افراد یاد شده از نداشتن اعتماد به نفس شکایت دارند. وجود نشانه‌های افسردگی، خستگی، سردردهای شدید، بی‌خوابی، فشارخون و زخم معده در وجود فرد تنبل، گواه بر آن است که او می‌خواهد خود را از رنج تنبلی نجات دهد.
در کارشان احساس مسوولیت نمی‌کنند و در زندگی بتدریج دوستانشان را از دست می‌دهند. احساس مسوولیت نکردن باعث می‌شود افراد تنبل به نصایح دوستان، استادان و کسانی که می‌خواهند در این باره به او کمک کنند گوش ندهند، در نتیجه بتدریج آنها را از دست می‌دهند.
به طور کلی، به تاخیر انداختن کارها از ۳ ناراحتی منشا می‌گیرد:
الف ) احساس خودکم‌بینی
به طور نسبی هر کس در مواقعی احساس خودکم‌بینی می‌کند. یعنی شخصیت خود را در جایگاهی پایین‌تر از آنچه هست می‌بیند و از این نظر دچار ناراحتی می‌شود یا اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و احساس بی‌ارزشی می‌کند.
ب ) پایین بودن سطح تحمل (سرخوردگی)‌
یکی از علل سرخوردگی یا پایین بودن سطح تحمل، به خود رسیدن و افراط است؛ مثلا افراط در خوردن، افراط در خوشی، زیاده‌روی در مصرف مواد مخدر و غیره. عوامل یاد شده موجب سرخوردگی نمی‌شوند، ولی بتدریج زمینه را برای آن مهیا می‌کنند. خصوصیات یاد شده در رفتار هر کس به طور نسبی دیده می‌شود.
از کار کردن نهراسید و تنها به خوب ارائه کردن آن توجه نداشته باشید، چون همیشه قضاوت درباره کار انجام نشده، پوچ و بی‌حاصل است. اگر شما به ایده‌آل می‌اندیشید، یعنی می‌خواهید هر کاری را به بهترین شکل انجام دهید ولی نمی‌توانید و طبعا ناراضی می‌شوید.
نارضایتی عاملی است که شما را از فعالیت بعدی بازمی‌دارد و دیگر حاضر نخواهید بود آن کار را ادامه دهید و این وضع در شما ابتدا به صورت بهانه‌جویی و سرانجام عادت ظهور خواهد کرد. شما باید بدانید مقصود از کار، انجام آن به نحو احسن نیست. هر کار خوب و ظاهرا بی‌ایراد، خالی از نقص نخواهد بود.
پس سختگیر نباشید و به خود اعتماد داشته باشید. یکی از دلایل بی‌علاقگی، عدم اعتماد به نفس است، پس خود را باور کنید.
پرتوقعی در حقیقت عامل مستقیم سرخوردگی است. دوست دارید در آزمون ادبیات انگلیسی حتما نمره ۲۰ بگیرید یا لااقل نمره ۱۸ و ۱۹، در غیر این صورت ترجیح می‌دهید به تحصیلتان ادامه ندهید. این همان پرتوقعی است که از آن یاد کردیم و طرز فکری است که شما را به تنبلی سوق می‌دهد، زیرا ترس دارید که توقع شما در حد انتظارتان نباشد و به این دلیل کوشش و سعی لازم را به کار نمی‌برید، در نتیجه نسبت به کار بی‌علاقه می‌شوید.
هرگاه در کاری به نتیجه بالاتر از میزان استعداد و توانایی خود فکر کنید، باید بدانید به جای این که به ادامه آن تشویق شوید، به بیزاری و انزجار از آن سوق داده خواهید شد؛ چراکه توانایی شما نمی‌تواند بیش از حد کارآیی‌تان در آن باشد. بدون واهمه درباره نتیجه کار به فعالیت‌های خود بپردازید.
تنها اشتغال به کار، شما را از اندیشه‌های مزاحم نجات خواهد داد و بتدریج درمی‌یابید که به سوی موفقیت گام برمی‌دارید و در کارتان احساس بهروزی می‌کنید. شما در هر کاری که شروع می‌کنید، باید از پیش خودرا برای مواجهه با برخی مشکلات آماده کنید. این احتمال کاملا طبیعی و منطقی است. نباید با خود بگویید: «به علت مشکلاتی که وجود دارد آن کار را دوست ندارم.» پس در مواجهه با مشکلات شکیبا باشید. به خود تلقین کنید که می‌توانید آن را به شکلی دلخواه انجام دهید. خود این فکر به شما نیرو می‌دهد که در جهت مقصود پیش بروید.
ج ) خشم
بسیاری از تنبلی‌ها نتیجه خشم و پرتوقعی است؛ مثلا شاگردی از ترس مردود شدن، انجام تکالیف درسی خود را عقب می‌اندازد و از آن نظر که نمی‌تواند آن را به طور کامل انجام دهد، بهانه‌تراشی می‌کند. مثلا تقصیر را به گردن هم اتاقی خود می‌اندازد، استادش را مقصر می‌داند که تکلیف مشکل برای او تعیین کرده است. والدینش را مقصر می‌داند که او را به مدرسه برده‌اند و شب به معلمان و والدین خود احساس دشمنی می‌کند.
از کار کردن نهراسید و تنها به خوب ارائه کردن آن توجه نداشته باشید چون همیشه قضاوت درباره کار انجام نشده پوچ و بی‌حاصل است
به جای این که از دست خود عصبانی باشد و خود را مقصر بداند، همه تقصیرها را به گردن دیگران می‌اندازد!
در بررسی آماری که در این مورد به عمل آمده، معلوم شده علت عمده تنبلی در افراد، پرتوقعی و پایین بودن سطح تحمل آنهاست که به خصومت و تنفر آنها از اشخاص می‌انجامد.
● راه‌های جلوگیری از تنبلی به خود پاداش بدهید
بزرگ‌ترین نیروی انگیزه بخش در جهان، شور و هیجان و رضایت از کاری است که انجام می‌دهید. اگر احساس کنید که پاداش تلاش خود را می‌گیرید انگیزه‌ای برای کار بیشتر به دست می‌آورید؛ اما اگر کاری که می‌کنید هرگز به قدر کافی خوب نباشد زندگی، فعالیتی کسل‌کننده و بی‌نشاط می‌شود. اشخاص موفق و مقید اغلب به دلیل کاری که می‌کنند به خود امتیاز می‌دهند و احساس هیجان دارند.
▪ قاطعیت نشان دهید
خیلی‌ها به علت نداشتن قاطعیت و موافقت کردن با انجام کارهایی که علاقه‌ای به انجام آن ندارند، مسامحه می‌کنند. البته همه ما در مواقعی برای کمک به دیگران تن به انجام کارهایی می‌دهیم که به آن علاقه‌ای نداریم، اما این خوب بودن، اگر احساس کنید شما باید همیشه آری بگویید و همه را راضی کنید، می‌تواند مساله‌ساز شود. ممکن است بیش از حد خود را متعهد کنید و به جای آن که برخوردی صادقانه داشته باشید، تن به مسامحه دهید.
▪ از کلمه باید استفاده نکنید
تنبل‌ها بیشتر به خود می‌گویند: باید آن نامه‌ها را بنویسم، باید شروع کنم. عبارت‌های بایددار معمولا موثر نیستند، زیرا احساسی از گناه تولید می‌کند و در نتیجه شرایطی فراهم می‌کنند که شما از انجام آن خودداری می‌کنید. در همان لحظه که به خود می‌گویید «باید این کار را بکنم» احتمالا این اندیشه را در سر دارید ...«اما حالا به انجام آن مجبور نیستم، تا فرصتی دیگر صبر می‌کنم.» گاهی اوقات هر چه بیشتر به خود بگویید که باید کاری صورت دهید، انجامش به همان اندازه دشوار می‌شود.
▪ مثبت فکر کنید
وقتی به کاری که از انجامش طفره رفته‌اید فکر می‌کنید، احتمالا ناراحت می‌شوید و ترجیح می‌دهید کار دیگری بکنید. علتش این است که به خود پیام‌های منفی می‌دهید و در اثر آن خود را گناهکار و شکست خورده می‌بینید. می‌توانید برخورد با این افکار منفی را بیاموزید تا تحت تاثیر آنها قرار نگیرید. این افکار را یادداشت کنید. کار بسیار مهمی است.
اجازه بدهید تکرار کنم. علت طفره‌روی شما از کار این است که درباره آن به طرزی غیرمنطقی و غیرواقع‌بینانه فکر می‌کنید. وقتی از کاری اجتناب می‌کنید، همیشه درباره چیزی خود را فریب می‌دهید.
▪ وقت مشخصی را تعیین کنید
(مثلا چهارشنبه از ساعت ۱۰ تا ۱۵/۱۰ دقیقه) و این وقت را منحصرا به انجام کاری که به تعویق انداخته‌اید اختصاص دهید. خواهید دید که همین ۱۵ دقیقه کوشش، کل مشکل تعلل ورزی شما را از میان برمی‌دارد.
در به عهده گرفتن کاری که از آن پرهیز دارید شجاع باشید
یک عمل شجاعانه می‌تواند همه ترس‌های شما را از میان ببرد. دیگر به خود نگویید عملکردتان باید خوب باشد. به خاطر داشته باشید که نفس عمل کردن بسیار مهم‌تر است.
▪ کلمات امید، آرزو و شاید را از فرهنگ لغات خود حذف کنید
این کلمات ابزار به تعویق‌اندازی کارها هستند. هر وقت این کلمات وارد ذهن شما می‌شوند، جملات تازه‌ای را جانشین آنها کنید. مثلا جمله «امیدوارم کارها رو به راه شوند> را به جمله <آن کار را عملی خواهم کرد» تبدیل کنید و این یکی را به زبان آورید.
▪ نگاه دقیقی به زندگی خود بیندازید
ببینید اگر می‌دانستید فقط ۶ ماه دیگر زنده خواهید بود، آیا همین روش‌ها و همین کارها را انتخاب می‌کردید؟ اگر نه بهتر است کارهایی که «می‌خواهید» انجام دهید، زیرا به طور نسبی هر چه دارید همین است. اگر ابدیت زمان را در نظر بگیریم، ۳۰ سال یا ۶ ماه فرقی با هم ندارند. زندگی شما لحظه‌ای بیش نیست و تاخیر در هر کاری بی‌معنی است.
▪ زمان حال را با دقت بررسی کنید
ببینید اکنون از چه چیزی اجتناب می‌کنید و شروع به مقابله و مبارزه با ترس از زندگی مثبت و سازنده کنید. به تعویق اندازی موجب نگرانی نسبت به امری در آینده می‌شود و این نگرانی جانشین زمان حال شما می‌شود. اگر آن امر به صورت «اکنون» در آید نگرانی نسبت به آینده طبعا باید از بین برود.
▪ اگر دلتان می‌خواهد دنیا تغییر کند، شکوه و شکایت نکنید
کاری بکنید به جای این که لحظات خود را با انواع نگرانی‌های اختلال‌آمیز نسبت به کارهای معوق مانده بگذرانید، با این نقطه ضعف فلاکت‌بار مبارزه کنید و پیوسته در لحظه حال زندگی کنید. یک فرد عمل‌کننده باشید، نه آرزوکننده، امیدوار یا انتقادکننده.
صابرمحمدی
منبع : روزنامه جام‌جم