یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری فرانسه


نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری فرانسه
«فرانسوا بایرو» نامزد انتخابات ریاست جمهوری امسال فرانسه از جبهه راست ها و رهبر حزب دست راستی «یوو.دی.اف» است. بایرو هر بار با فرا رسیدن انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نامزد می شود اما با كسب تعداد رای قابل توجه به پشت جبهه باز می گردد و به پشتوانه همین آرای بدست آمده به عنوان وزنه سیاسی در میدان سیاست فرانسه اثرگذار می شود.حزب بایرو به نزدیكی با یهودیان بیشتر شهرت دارد و بطور خاص به عنوان یكی از لابی های حزبی صهیونیزم در فرانسه شناخته می شود.
این حزب با همه كوچكی نسبت به دو حزب اصلی فرانسه، ۱۴درصد از یهودیان فرانسوی را در خود جای داده است.بایرو این بار هم به میدان آمده است تا در برابر «نیكلا ساركوزی» رهبر حزب حاكم فرانسه (یو.ام.پ) قد علم كند و هواداران حزب خود را از داشتن یك نامزد مستقل ناامید نكند. اما داستان این بار كمی متفاوت است وآن این است كه نامزد راست ها با كسانی رقابت می كند كه تازه نفس اند و نبرد سختی را برای او پیش بینی كرده اند.«سگولن رویال» كه از حزب سوسیالیست به میدان آمده است تا اینجای كار چشم و دل بخش مهمی از شهروندان فرانسوی را ربوده است و در بسیاری از نظر سنجی ها پیشتاز است.
كار بایرو از این جهت قابل اهمیت است كه بسیاری از كارشناسان سیاسی با توجه به مواضع چند سال اخیر او می پندارند كه وی آمده تا قاعده بازی را برهم زده و معادله ای نو در صحنه انتخابات اندازد.به عقیده این كارشناسان در واقع بایرو نماینده آن دسته از كسانی است كه می خواهند دوئل میان رویال و ساركوزی را برهم زده و وزن تازه ای بر این دو مدعی عرصه انتخابات تحمیل كنند. فرانسوا بایرو آدم با تجربه ای است، پیش از این، چند بار وزیر بوده و بطور ممتد نمایندگی مردم در مجلس را هم عهده دار بوده است.
خرد سیاسی عملگرا اقتضا می كرده تا بایرو با آمدن جناح راست بر اریكه قدرت كه از سال ۲۰۰۲میلادی ریاست جمهوری و هم نخست وزیری را پس از دولت ژوسپن در اختیار دارد، در قدرت شریك شود ولی او این كار را نكرده است. «ژاك شیراك» رییس جمهوری فرانسه حتی چندین بار به او پیشنهاد نخست وزیری را داده است ولی او هر بار با یك ژست مخالف نپذیرفته است. بایرو نمی خواسته در نظر عموم مردم شریك خطاهای شیراك و دولت های منتخب او شناخته شود، از همین روی او ترجیح می داده تا به عنوان رهبری نق زن، یك حزب سیاسی را هر چند از جبهه متحد رییس جمهوری رهبری كند.
این بازی بایرو جدید نیست و دستكم می توان این مواضع را از زمان نامزدی «ادوارد بالادور» نخست وزیر پیشین برای ریاست جمهوری دنبال كرد، او همیشه نه داخل بوده است و نه بیرون!به گزارش ایرنا بایرو به عنوان مردی از نسل پیشین با همین وضع تاكنون ادامه حیات سیاسی داده است و با كسب حدودا ۱۰درصد آرای مردمی، كمابیش همیشه وزن خود را تحمیل كرده است و گاه اسباب ریشخند هم قطاران سیاسی خود نیز شده است.
«فرانسوا میتران» كه از باند سیاسی بایرو هم نبوده بارها مواضع او را تحسین كرده است. نكته ای كه برای سیاسیون جناح راست فرانسه هم چندان عجیب نبود چرا كه بازیهای سیاسی میتران هنوز به عنوان شگردهایی بدیع و نوآور در ذهن فرانسویان مانده است.بله، میتران با تحسین بایرو می توانسته راست ها را دو پاره كند و از طرفی بلند پروازی این جوان آن روز میدان سیاست را ارضا نماید! بایرو برای «بودن» و فقط برای بودن، حتی زمانی متحد راست افراطی شده است، زمانی كه او در سال ۱۹۹۸میلادی برای داشتن یك صدای ویژه در كنار «ژان ماری لوپن» رهبر نه چندان محبوب راست های افراطی ایستاد.
این كار او كه با عدم پذیرش اتحاد با شیراكی ها همراه بود خشم شیراك به عنوان رییس حزب «آر.پ.آر» آن روز و «یو.ام.پ» امروز را برانگیخت. فرانسوا بایرو در گفته های خود به صراحت به تشكیل حكومت و دولتی مستقل از احزاب كلان سیاسی (منظور او دو حزب حاكم بر كشور است) اشاره می كند و نیاز كشور را تصمیم مردم به انتخاب رییس جمهوری مستقل از جریانهای سنتی حزبی (منظور خود او) می داند.
از نظر او بر سر كار آمدن ساركوزی یا رویال چیز زیادی را تغییر نمی دهد و این دو نماینده دو طایفه جدید در سیاست این كشور هستند. طایفه شیراك می رود تا طایفه ساركوزی جای او را بگیرد و همینطور طایفه رویال-اولاند بجای طایفه میتران می آید!بایرو دو علت سیاسی و ذهنی را به دلایل عمده عدم موفقیت انجام اصلاحات درفرانسه می داند و معتقد است: درزمینه سیاسی، مصالح كشور در جدالی دایمی میان دو حزب اصلی راست و چپ كشور خلاصه شده و مانع اصلاحات پایدار است.
دومین علت، ذهنی است و به نبود پشتوانه لازم و كافی ذهنی و ارادی از سوی دولت برای حمایت از افراد توانمند خلاصه می شود كه كشور را به سوی فقر می كشاند. به نظر او درست از همین روی است كه فرانسه دیگر نمی تواند افرادی بزرگ به جامعه و دنیا تحویل دهد. بایرو معتقد است هر رییس جمهوری كه از هر حزب راست یا چپ روی كار آمده، علیه معضل بیكاری شعارهایی سر داده است ولی تا امروز این شعارها نتیجه محسوسی نداشته است. خبرنگارانی كه بیرحمانه از بایرو درباره وضعیت فردی و تك روی اش در سیاست فرانسه سخن می گویند، از او می پرسند كه در این زمانه انتخابات، او به امید چه كسی است؟! و چه كسی به بایرو خواهد پیوست؟!
بایرو جواب می دهد: «هر كس كه فكر كند فرانسه به ساركوزی و رویال خلاصه نمی شود، هر كس كه سیاستی بدیع و نوآور، برتر و بازتر بخواهد و هر كس كه بیش از نوك بینی اش را ببیند و هر كس كه بداند جنگ راست ها علیه چپ ها یا به عكس راه به جایی نمی برد» فرانسوا بایرو این روزها سخت درگیر انتخابات از راه های نوین اینترنتی است و بخش مهمی از وقت خود را صرف نوشتن و خواندن مطالب سایت و وبلاگ اش می كند.
بایرو در گفته های خود به صراحت به تشكیل حكومت و دولتی مستقل از احزاب كلان سیاسی اشاره می كند و نیاز كشور را تصمیم مردم به انتخاب رییس جمهوری مستقل از جریانهای سنتی حزبی (منظور خود او) می داند. از نظر او بر سر كار آمدن ساركوزی یا رویال چیز زیادی را تغییر نمی دهد و آنها نماینده دو طایفه جدید در سیاست این كشور هستند، طایفه شیراك می رود تا طایفه ساركوزی جای او را بگیرد و همینطور طایفه رویال-اولاند بجای طایفه میتران می آید! به نظر بایرو دو علت عمده را می توان به عنوان موفق نبودن اصلاحات در كشور ذكر كرد: اولین علت سیاسی است و آن اینكه مصالح كشور در جدالی دایمی میان دو حزب اصلی راست و چپ كشور خلاصه شده و مانع اصلاحات پایدار است.
دومین علت ذهنی است و به نبود پشتوانه لازم و كافی ذهنی و ارادی از سوی دولت برای حمایت از افراد توانمند خلاصه می شود كه كشور را به سوی فقر می كشاند و به نظر او درست از همین روی است كه فرانسه دیگر نمی تواند افرادی بزرگ به جامعه و دنیا تحویل دهد.برخی آمارها در پایگاههای اطلاع رسانی شخصی او مبالغه آمیز به نظر می رسد بطورمثال او مقبولیت خود را در نظر سنجی ها از ۱۰درصد به ۱۴درصد رسانیده و بیش از آنچه هست خود را نمایانده است شاید بتوان از این راه مشتریان بیشتری جلب كرد.
بایرو در واقع بزرگ شده همین جناح راست است و همین جناح و شخص شیراك بود كه از سالها پیش جبهه بایرو را تقویت می كردند تا در برابر آدمی چون ژان ماری لوپن بایستد و در واقع سپر بلای راست ها باشد.حتی این باور در میان سیاسیون فرانسه وجود دارد كه شیراك با بزرگ كردن بایرو می خواسته به گونه ای جبهه طرفداران ساركوزی را نیز تضعیف نماید و شاید با همین اعتقاد بوده است كه ساركوزی در زمانی كه رهبری حزب راست حاكم را بدست می گرفته زیركانه به بایرو پیشنهاد ائتلاف علیه شیراك را می دهد ولی او نمی پذیرد.
اگر بتوان انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۷میلادی را با دور قبل مقایسه كرد باید گفت، بایرو در میان راست ها همان نقشی را بازی می كند كه ژان پی یر شونمان در میان چپ ها بازی كرد و شونمان با ورود در انتخابات ریاست جمهوری گذشته اسباب شكست نامزد رسمی سوسیالیست ها یعنی ژوسپن را فراهم نمود، با این تفاوت كه بایرو در كار حزبی از شونمان استادتر است و حزب او نیز دیرپاتر از حزب نوپای آن روز شونمان است. ازنظر كارشناسان سیاسی نباید بایرو را دستكم گرفت، او می تواند آرای سانتریست های چپ و راست را به سوی خود جلب كند.
به عقیده این گروه ازكارشناسان بسیاری از افراد در میانه انتخابات مردد می شوند و یا آرای هرز دارند و بایرو می تواند این نوع از آرای هر دو جناح را جمع كند البته اگر ژان ماری لوپن به او اجازه بالا آمدن را بدهد! درهرصورت بایرو از نظر برخی ناظران سیاسی خطرناك است ولی نه تا آن اندازه كه بتواند كرسی الیزه را در اختیار بگیرد. او به اندازه ای آقای مخالفت و رهبر جریان سوم شده است كه برخی صاحب نظران گمان می كنند كه او بیش از آنكه یك بازیگر فعال عرصه سیاسی باشد یك مفسر سیاست فرانسه شده است.طرفداران بایرو از نظر سنتی، چون هیچ وقت نمی توانند با قدرت كنار بیایند بنا براین یك موقعیت خارج از قدرت را حفظ می كنند.
روانشناسی تاریخی این گروه می گوید كه آنان از همین روی به دیدگاههای مردمی نزدیك تر می شوند و سخن نو دارند، مردمی كه نمی خواهند شریك قدرت باشند و همیشه نق زن در كناره میدان باقی می مانند. فرانسوا بایرو در این مرحله از انتخابات دو وظیفه پیش روی خود دارد: اول اینكه مدام به مردم نشان دهد كه قدرت میان این دو طیف غالب قدرت راست ساركوزی و سوسیالیست ها تقسیم شده و دوم اینكه این بازی را چنان ماهرانه اداره كند تا نتیجه بازی به نفع لوپن تمام نشده و به سود خود او ختم شود.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید