چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

عجب روزگار عجیبی است!


عجب روزگار عجیبی است!
بعد از تحمل چند روز سخت و طاقت فرسا و سر كردن با توهمات و خیال های آزاردهنده كه ناشی از اعلام خبر تعلیق فوتبال ایران و فعالیت هایش بود، مطلع شدیم كه فیفا تا روز بیست و یكم آذر ماه به فدراسیون فوتبال ایران و مسؤولان ورزش كشور فرصت داده تا اساسنامه موجود، اصلاح شود و شرایط به گونه ای رقم بخورد كه مورد تأیید فدراسیون جهانی فوتبال است.
به همین خاطر نیز تیم ملی امید مجدداً مجوز حضور در بازی های آسیایی دوحه را به دست آورد و كاروان آن عصر دوشنبه عازم قطر شد. البته همان طور كه ذكر شد، لغو محرومیت ایران «موقتی» است و اگر تا موعد مقرر كه زمان زیادی هم نیست، اقدامات مؤثری صورت نگیرد، تیم ملی بزرگسالان، استقلال تهران و سپاهان اصفهان اولین قربانیان حقیقی و قطعی این اتفاق و ماجرای تلخ لقب خواهند گرفت.
امیدواریم مسؤولان ورزش ایران كه متوجه هیچ خطری نیستند و كمتر تهدیدی نیز می تواند آنها را بترساند و بلرزاند، این بار به وخامت اوضاع واقف شوند و كاری را انجام دهند كه هیچ قدرتی دیگر نتواند فوتبال ایران و هواداران میلیونی اش را تهدید كند. اینها را گفتیم اما موضوعی كه می خواهیم به آن بپردازیم، موردی سوای این بحث ها است.
همه دیگر می دانند چه كسی یا كسانی این آش را برای فوتبال ایران پختند؛ اعتقاد ما بر این است كه علی آبادی، مصطفوی و دادكان باید به خاطر لجبازی ها، كم كاری ها و سهل انگاری های خود مورد مؤاخذه قرار گیرند و آنها هستند كه باید پاسخ مناسب و قانع كننده ای - كه اصلاً این یكی وجود خارجی ندارد- تحویل ملت ایران دهند.
اینها را ذكر كردیم تا وقتی در ادامه مطلب می خواهیم مدیران فعلی سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال را به خاطر جوی كه اخیراً ایجاد كرده اند، بازخواست نموده و مورد انتقاد قرار دهیم، این شبهه در ذهن شما عزیزان به وجود نیاید كه خدای ناكرده قصد داریم پای دادكان را از این جریان بیرون كشیده و او را از گناه مبرا بدانیم.همان طور كه در جریان امر قرار دارید، فیفا چند سالی هست كه بابت تغییر اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران و همسو كردن اهداف و فعالیت های آن با فدراسیون جهانی این رشته، هشدار می دهد و در عوض آقایان از این گوش شنیده و از آن یكی در می كنند تا مبادا فكرشان مشغول شود!
فدراسیون فوتبال كشورمان سال ها است كه در معرض خطر محرومیت و لغو پروانه فعالیت هایش می باشد اما آن كسی كه اوضاع را بحرانی كرد و بهانه دست بالایی ها داد تا به سیم آخر بزنند و وعده خود را عملی كنند، محمد علی آبادی بود كه طی اقدامی عجیب و در عین حال بیجا، در آلمان حكم به بركناری محمد دادكان داد. رییس سابق فدراسیون فوتبال قبل از عزیمت تیم به جام جهانی ،۲۰۰۶ خبر از كناره گیری خود در پایان این رقابت ها داده بود.
نتایج ضعیف تیم ملی در آلمان هم مزید بر علت شده بود تا وی برای محقق كردن وعده خود مصمم شود؛ همان طور كه برانكو استعفا كرد، دادكان هم مطمئناً از سمتش كناره گیری می نمود چراكه وی با توجه به شرایط خاص آن زمان، چاره ای غیر از این نداشت اما یكدفعه علی آبادی كه فكر می كرد با اخراج دادكان -كاری خارج از چهارچوب- به فرشته نجات ورزش كشور و محبوب قلوب میلیون ها ایرانی بدل می شود، كاری را انجام داد كه به تبع آن در چند ماه اخیر، فوتبال این مرز و بوم در فضایی توأم با ترس و تنش بسر برد و در نهایت نیز اتفاقی رخ داد كه حیثیت و اعتبار چند ده ساله فوتبال ایران را تحت تأثیر قرار داد و همه چیز را از حالت طبیعی خارج ساخت.از اواسط تابستان هرقدر به علی آبادی، سرپرست و دبیر موقت فدراسیون هشدار دادند كه آقایان به سبب تصمیم اخیر و مشكلات گذشته، فوتبال ایران در معرض خطری جدی قرار دارد، كسی گوشش بدهكار نبود و وقعی به این موضوع نمی نهاد. همه گفتند اما آنها نخواستند بشنوند؛ همه احساس خطر كردند اما آقایان اظهار می داشتند هیچ مشكلی نیست.
آیا مدیران فعلی سازمان و فدراسیون، سهم عمده ای در اتفاقات و كشمكش های اخیر ندارند؟ آیا اگر آنها زودتر می جنبیدند و اساسنامه را اصلاح و انتخابات «اصولی» فدراسیون فوتبال را برگزار می كردند، كار به اینجا كشیده می شد؟
جالب است، آقایان سهل انگاری و كم كاری كرده و در نتیجه چنین محرومیتی نصیب فوتبال ایران شده اما حالا كه رفته اند ۲ ، ۳ هفته برای كاری كه می شدطی چند ماه انجامش داد، وقت گرفته اند، شده اند قهرمان ملی و فرشته نجات ورزش كشور!بگذارید مثالی بزنیم تا موضوع روشن تر شود؛ فرض كنید به فردی كه گواهینامه رانندگی ندارد، بارها گوشزد كنید كه در صورت نشستن پشت فرمان چه خطری او و همه را تهدید می كند. در عوض وی حرفها و توصیه های شما را نشنیده بگیرد و برود و در اثر نابلد بودن، خسارت سنگینی را متوجه یك وسیله نقلیه عمومی كند. بعد از این اتفاق و وقتی توانست اتومبیل مزبور را به طور «موقت» آماده حركت كند، همه برای او هورا بكشند، پایكوبی راه بیندازند و وی را قهرمان ملی لقب دهند! آیا واقعاً چنین فردی شایسته این همه قدردانی هست؟
او نباید دست به كاری می زد كه چنین عاقبتی را به دنبال داشت و باید به خاطر سرپیچی از دستورات و سهل انگاری هایش او را سرزنش كرد، نه اینكه همه چیز را به دست فراموشی سپرد و وی را یك فرشته نجات لقب داد.این حكایت در مورد فردی چون علی آبادی و نیز دبیر موقت فدراسیون صادق است.
آقایان امروز شده اند دوای درد ورزش ایران، در حالی كه «باید» پیش از اینها قدم مؤثری برمی داشتند تا فوتبال این مملكت با چنین چالشی مواجه نگردد. عجیب است؛ تا به حال ندیده بودیم كسی به خاطركم كاری هایش عزیز شود! در سایت سازمان و یكی دو خبرگزاری، تماماً مصاحبه هایی به چشم می خورد كه مضمون اصلی آن، همت و درایت بالای مدیران ورزش كشور و نقش آنها در رفع محرومیت اخیر می باشد؛ واقعاً عجیب است. البته حقیقت بر همه عیان است و چنین تبلیغات ورد گم كنی هایی نیز دیگر اثر ندارد.
نمی دانیم تا كی می خواهند به این رویه ادامه دهند و اینچنین افكار را به سمت دیگری معطوف كنند. این جمله تكراری را یك بار دیگر هم تكرار می كنیم؛ خدا آخر و عاقبت این ورزش به ویژه فوتبال را با این مدیران ختم به خیر كند...
منبع : روزنامه ابرار ورزشی