یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


کمدی را جدی بگیرید


کمدی را جدی بگیرید
«در بخشی از نمایش، گریزی می‌زند و حرفهایی ساده در شرح حال و احوال بازیگران كمدی بازگو می‌كند و در تعریف كمدی و تأثیر خنده می‌گوید كه می‌گویند: اكبر آقا كار جد‌ّی می‌كنید؟ و می‌گوید (با خشمی مخصوص نمایش كمدی) بابا، باور كنید كمدی جد‌ّیه و ... » (اكبر عبدی)
۱) كمدی، سرگذشت انسانهای «فرودستِ جامعه است» بررسی امیال و خصایل و طبایع آدمهای معمولی و گاه «دون انسانی» یعنی آدمهای ساده، ابله، هالو و یا فوق‌العاده زیرك و باهوش و و تأكید بر طبایع و خصایل خاص اخلاقی این انسانهاست و قرار دادن این آدمها در موقعیتهای خاص و جایگاهی كه از نظر عرف و قوانین اجتماعی شایستهٔ آنان نیست. هرچند تفاوتهای زیادی بین اشكال مختلف كمدی (به لحاظ شكل و محتوی) وجود دارد؛ ام‍ّا الگوی بنیادی ساختِ بیشتر اشكال این‌گونهٔ «ژانر» نمایشی، مشترك، و بر یك اساسی استوارند. مثلاً در كمدیهای كلاسیك یونانی، در اغلب آثار به جا مانده از آریستوفان، یك پیش‌درآمد، حالت و فضای صحنه را با روحیهٔ شاد ایجاد می‌كند. هم‌سرایان وارد می‌شوند و بگو مگو۱ بر سر شایستگی عقاید ذكرشده، درمی‌گیرد و با یك تصمیم طرح نمایش ریخته می‌شود. یك پاراباسیس۲ یعنی قصیده‌ای كه هم‌سرایان می‌خوانند و در آن تماشاگران را مستقیماً مخاطب قرار می‌دهند، نمایش را به دو بخش تقسیم می‌كند در پاراباسیس معمولاً یك یا چند مسئله سیاسی ـ اجتماعی، شكافته می‌شود و خط حركت نمایش، شكل می‌گیرد. قسمت دوم، با یك سلسله صحنه‌هایی كه رابطهٔ اندكی با هم دارند و همچنان با روحیهٔ شاد پایان می‌یابند و صحنه پایانی كوموس۳ كه معمولاً با مصالحه و آشتی بین همه شخصیتها تمام می‌شود و نمایش برای برپایی یك جشن بزرگ و یك خوشگذرانی و شادمانی جهنمی، به پایان می‌رسد. البته این تركیب ساخت، گاه در گونه‌های كمدی تغییر می‌كند اما همواره همین عناصر وجود دارد. با دقت و تأمل می‌توان دریافت كه نمایش، البته «كمدی» اكبر آقا آكتور تیاتر نیز، بر همین تركیب و ترتیب استوار شده است. قبل از باز شدن پرده «پیش‌درآمدی» با ریتم شاد و آشنای ۸/۶ و شعری كه آغازگر قصه است و باز شدن پرده و شروع ماجرا. ام‍ّا نه با هم‌سرایان كه با اكبر آقا، كه در موقعیت خاص قرار گرفته است و البته كمدی را همین موقعیتهای خاص می‌سازند و ... اما ماجرا، همان قصه عامیانه و عوامانه است كه همیشه عامه مردم مشتاقانه و مكرر طالب شنیدن و دیدن آن بوده‌اند و از هر زبان كه می‌شنوند نامكرر است. همان ماجرای جوان عاشق‌پیشه و دختر زیبا و مخالفت پدرِ به ظاهر سنگ‌دلِ بداخلاق و در باطن مهربان دختر و در بین هر صحنه از نمایش، به جای قصیده‌خوانی هم‌سرایان و اجرای پاراباسیس اجرای همان شعر قصیده‌گونه مضحكِ ریتمیك با حال و هوای شاد و مفرح و بگومگوی اكبر و صاحب‌خانه كه همان پدر دختر است و شكل گرفتن خط حركت نمایش. اما در پرده دوم. زن‌پوشی اكبر و خود را به جای عمه داماد، معرفی كردن، استفاده از تكنیك آیرونی در نمایشهای كمدی است و باز هم ایجاد موقعیت خاص و در این رهگذر، طرح مسائل اجتماعی و اخلاقی كه البته بسیار ساده و سطحی اتفاق می‌افتد و آخرین صحنه (Komos) كه با ازدواج اكبر و عمه خانم ـ بیژنی با مادر حسن، حسن با خاله مریم و مریم با رضا و احتمالاً هر زوج دیگری كه احتمال داشت در این نمایش حضور داشته باشند به خوبی و خوشی به پایان می‌رسد و به این انگیزه، جشنی و رقص و آوازی درمی‌گیرد.
۲) بر خلاف بسیاری از آثار كمدی غربی، به ویژه دورهٔ پس از رنسانس كه مبتنی بر رفتار و چابكی و مهارت بازیگران در رقص و آكروبات و انعطاف و تردستی و ... است و بیشتر شیرین‌كاریها، از طریق اعمال و رفتار بدنی كه متأثر از بازیهای سیرك است به نمایش درمی‌آید، كمدیهای ایرانی ام‍ّا بر گفتار و شوخیهای كلامی مبتنی است. بنابراین خلاقیتهای كلامی بر اساس شناخت از فرهنگ و آداب و رسوم تماشاگران و حمله به تعصبات بی‌اساس، عقاید، خرافات و باورهای عرفی تماشاگر و شوخیهای گفتاری و كنایه‌های گزندهٔ طنز‌آلود است. در این‌گونه آثار گاه شوخیهای كلامی و رفتارهای بازیگران به ورطهٔ ابتذال درمی‌غلتد و برای خنده گرفتن از تماشاگران بهره‌گیری از الفاظ ركیك و رفتار سخیف و واگویی كنایه‌آمیز و پ‍ُرطعنه و گاه مستقیم از اسرار خلوت آدمها، مجاز می‌شود و در این صورت تماشای این آثار، برای تماشاگرانی كه دوست دارند با نگه داشتن جانب ادب شبی را در كنار خانواده، با شادی سپری كنند، دشوار می‌شود. اما اكبر آقای البته آكتور تیاتر، كوشیده است حدود آداب را نگه دارد و خارج از محدوده و اندازهٔ عرف و اعتقاد تماشاگرانش، حركت نكند و این مقدار مختصری هم كه هست برای خالی نبودن عریضه است و قابل گذشت و اغماض است.
۳) در اكثر آثار كمدی شخصیتها، پیچیده و عمیق نیستند و بیشتر تیپ شخصیتهایی هستند كه تماشاگران آثار كمدی با آنها آشنایند. این تیپ شخصیتها از كمدیهای كلاسیك یونان گرفته تا كمدیا دلارته ایتالیایی و البته در آثار فرح‌بخش ایرانی، یعنی همین سیاه‌بازی و تخت‌حوضی خودمان، وجود دارند كه البته بررسی وجوه افتراق و اشتراك آنها در این مقال نمی‌گنجد و مبحث دیگری را می‌طلبد.
اما نكته اینجاست كه، معمولاً آنچه این تیپ شخصیتها را در نظر تماشاگران جذاب و دیدنی و محبوب می‌سازد همانا، هنر بازیگری است كه به این تیپ، نقشها جان می‌بخشند. مثلاً تیپ ساده را مهارت بازیگری چون سعدی افشار است كه دیدنی و ستودنی می‌كند. اكبر عبدی را سالهاست كه می‌شناسیم. او هنرمندی تحصیل‌كرده و بازیگری دانشگاه‌دیده و آكادمیك نیست. او به مدد استعداد و تجربه و سن و سال و حلاوت و ملاحتی كه خاص شخصیت ذاتی اوست توانسته است تا كنون در چندین تیپ شخصیت ظاهر شود. هنر او را، البته بیشتر در سینما و تلویزیون، در ایفای تیپ نقشهای لوطی، پیرمرد، دیوانه، جاهل، زن‌پوش، كودك، نوجوان و ... بارها شاهد بوده‌ایم. به همین سبب او می‌تواند نزدیك به ۱۸۰ دقیقه، تماشاگرش را بر جای بنشاند و بخنداند؛ (و این در حالی است كه بسیاری از آثاری كه در سالن اصلی و سالنهای فرعی تئاتر شهر، اجرا می‌شوند و از هنرمندان صاحب‌نام، فرنگ‌رفته و تحصیل‌كردهٔ مجر‌ّب و حتی جوانان جویای نام بهره می‌برند و با مبالغ تیپ قراردادهای آن‌چنانی، نمایشهایی را روی صحنه می‌گذارد با سالنهای خالی از تماشاگر مواجه‌اند و در جذب مخاطب درمانده‌اند و گناهش را به گردن سهل و ساده‌پسندی تماشاگران ممیزی، كمبود بودجه و امكانات، قطع آب منطقه‌ای از شهر تهران، آسفالت خیابانها، باخت تیم مل‍ّی، مناسب نبودن چمن ورزشگاهها و ... می‌اندازند. اكبر آقا آكتور تیاتر نزدیك به سه ماه روی صحنه بوده‌ و هر شب در سالن (تقریباً تعطیل و فراموش‌شده سنگلج) با ازدحام تماشاگران و كمبود جا مواجه بوده است. كه البته بخشی از این به دلیل شهرت و محبوبیت اكبر عبدی است و ویژگی منحصر به فردش، كه می‌تواند تماشاگر را بخنداند. آن هم تماشاگرانی كه این روزها به سبب مشكلات و دشواریهای زندگی، سخت می‌خندند و سخت نیاز دارند و باید كه بخندند.
صحبت از بازیگری بود. پس لازم است از بازیگر دیگری كه البته به اندازهٔ اكبر آقا مشهور نیست اما در این نمایش به عنوان بازیگر مقابل، با عكس‌العملهای به‌جا و مناسب در ایجاد موقعیتهای خاص و خنده‌آور نقش اساسی دارد تمجید شود. او محمود راسخ‌فر است. راسخ‌فر، در این نمایش به‌رغم آثار متعدد و متفاوتی كه با كارگردانان صاحب‌نام در شیوه و گونه‌های مختلف خلق كرده است این بار در این نمایش با شكل و هیبتی متفاوت، ظاهر می‌شود و با ارائه بازی مناسب و عكس‌العملهای متناوب نشان می‌دهد كه انتخاب او برای این تیپ شخصیت، انتخاب درستی بوده است.
۴) نمایش اكبر آقا، آكتور تیاتر، مانند اكثر آثار كمدی با پایانی خوش، البته مناسب خواست تماشاگر ایرانی، یعنی ازدواج، همراه است و همهٔ مسائل و مشكلات سادهٔ زندگی آدمهای ساده این نمایش در پایان، به آسانی و خوبی و خوشی حل می‌شود و تماشاگران پس از صحبتهای خودمانی و صمیمانه اكبر عبدی و معرفی عوامل گروه سالن را ترك می‌كنند. اكبر آقا از تماشاگران می‌خواهد كه برای بیماران هموفیلی بدون سرپرست، به صندوقی كه در سالن انتظار هست، هركس هر چقدر كه می‌خواهد و می‌تواند، پول بیندازد و می‌گوید در یكی از اجراها كه بلیت آن به صورت همت عالی فروخته شده است ۵۲ میلیون فروش داشته‌اند و تماشاگران در سالن انتظار متراكم ایستاده‌اند تا كمكهای خود را در صندوق شیشه‌ای بیندازند اما با روحیه‌ای شاد، لبی خندان و انگیزه‌ای مضاعف. حتی بیرون تالار سنگلج، كودكان مطرب دوره‌گرد با ساز و آواز، پول قابل توجهی نصیب خود می‌كنند. یعنی پس از تماشای نمایش، شادی و انبساط خاطر، در نگاه و رفتار تماشاگران موج می‌زند و این یعنی تأثیرگذاری تئاتر بر تماشاگر.
خارج از مباحث علمی و انتقادی و كم و كاستیهایی كه در این اثر وجود دارد و پرداختن به آن می‌تواند در پویایی و پیشبرد آثار مشابه، مؤثر باشد، اجرای این‌گونه آثار تأثیر قابل توجهی در التیام آلام و افسردگیها و اضطرابهای آدمهای امروزی دارد و بسیار به‌جاست كه هنرمندان جوان ما به ویژه دانشجویان و دانش‌آموختگان، به جای پرداختن به روشنفكربازیهای تماشاگرگریز و پیچیده كردن مسائل ساده، به راه و رمز سهل و ممتنع خنداندن تماشاگر آن هم نه به هر قیمتی و نه به هر شكلی، توجهی نشان بدهند و برای همهٔ ما بهتر آن است كه كمدی را جد‌ّی بگیریم.
علی اکبر راسخ راد
۱. agon
۲. parabasis
۳. komos
منبع : سورۀ مهر


همچنین مشاهده کنید